فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"صوت الشهدا | 🎙
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی : اگر در مدیریت جامعه نیتهای حزبی، شخصی، فربهشدنهای خانوادگی وارد بشود؛ اینا نیتهای ناسالمی است. اینها نیتهایی است که ملت ما را؛ در آن انشقاق ایجاد میکند. اینها نیتهایی است که مانع خدمتگزاری به این ملت میشود.
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
🌷 #هر_روز_با_شهدا
#شهيد_كربلايى_بدنش_را_برهنه_كرد ....
🌷پدر شهید غلامرضا زمانیان نقل می کرد که: قبل از عملیات بدر غلامرضا جلو من و مادرش بدنش را برهنه کرد و گفت: نگاه کنید! دیگر این جسم را نخواهید دید. همان طور شد و در عمليات بدر مفقود گردید. پدر شهید اضافه کرد: دوازده سال در انتظار بودم و با هر زنگ درب منزل می دویدم تا اگر او برگشته باشد اولین کسی باشم که او را می بینم. تا اينكه یک روز خبر بازگشت او را دادند ....
🌷فقط یک جمجمه از شهید برگشته بود كه مادرش از طریق دندان فرزند را شناخت. در نزد ما رسم است بعد از دفن، سه روز قبر به صورت خاکی باشد مردم در تشیع جنازه او با شكوه شرکت کردند.
🌷شبی در خواب دیدم که چند اسب سوار آمدند و شروع به حفر قبر کردند.
گفتم: چه کار می کنید؟
گفتند: مأمور هستیم او را به کربلا ببریم.
گفتم: من دوازده سال منتظر بودم چرا او را آوردید؟
گفتند: مأموريت داریم و يك فرد نورانی را نشان من دادند. عرض کردم: آقا! این فرزند من است.
فرمود: باید به کربلا برود. او را آوردیم تا تو آرام بگیری و بعد او را ببریم.
🌷پدر شهید از خواب بیدار می شود با هماهنگى و اجازه، نبش قبر صورت می گیرد می بينند، خبری از جمجمه شهید نیست و شهيد به کربلا منتقل شده است!!!
راوی: پدر شهید غلامرضا زمانیان
📚 به نقل از سایت افلاکیان
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
دختر دانشجو از استادش
شهید دیالمه سوالی میپرسد..
شهید دیالمه سرش را پایین میاندازد
و جواب میدهد..!
دختر دانشجو عصبانی میشود و میگوید:
مگر تو استاد ما نیستی؟!
چرا نگاهم نمیڪنی؟!
شهید دیالمه گفت:
اگر به تو نگاه ڪنم، اونی ڪه
باید نگاهم ڪنه، دیگه نگاهم نمیڪنه..!
شهید_عبدالحمیددیالمه
#شهید_عبدالحمید_دیالمه
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ویدئوی کمتر دیده شده از حضور شهید سلیمانی در خط مقدم مبارزه با داعش
شهید#حاج_قاسم_سلیمانی❤️
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی لطف امام هشتم(سلام الله علیه) #قسمت_صد_و_پنج 🌕🌑🌕🌑
خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
یک قطره اشک
#قسمت_صد_و_شش
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️
دوتا را فرستاد دانشگاه دو تا از پسرها را هم
داماد کرد. بقیه شان هم با درسها و نمره های خوب دارند ادامه ی تحصیل می دهند.
خدا رحمتش کند از لطف امام هشتم (سلام الله علیه) به خانواده اش خاطر جمع بود.
همسر شهید
صدای زنگ خانه بلند شد چادرم را سر کشیدم و رفتم دم در چشمم افتاد به دو سه تا از بچه های سپاه چند باری
با عبدالحسین آمده بودند خانه
،سلام کردند.
«سلام بفرمایین، امری بود؟»
«ببخشین حاج خانم لطفاً شناسنامه ی آقای برونسی رو بیارین»
خواستشان بی مقدمه بود و مهم ،همان طور که سرم پایین بود تعجب زده پرسیدم: «برای چی؟»
ان شاء الله قراره ایشون مشرف بشن مکه
«مکه؟!»
یکی شان گفت:«بله حاج خانم آقای برونسی تو این عملیات شاهکار کردن و خیلی غنیمت گرفتن برای همین هم
از طرف شخص حضرت امام،می خوان بفرستنشون مکه تشویقی»
خوشحالی ام را تو صدام ریختم و زود پرسیدم: «خودشون خبردارن؟»
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️
#رمان_شهدایی
#هر_روز_با_یاد_شهداء
#شادی_روح_شهدا_صلوات
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
همیشه میگفت:
صد رکعت نماز بخون، صد تا کار خوب انجام بده؛
ولی کسی نتونه باهات حرف بزنه و اخلاق نداشته باشی به هیچ دردی نمیخوره. مومن باید شاد باشه.
#شهیدمحمدهادیامینی🌹
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
بفرمایید کربلا زیارت حرم آقا امام حسین علیه السلام 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2268135645C644a425b1b
پیشنهاد مدیر کانال 👆
🌱فرازے از وصیتنامہ:
شهادت چیزی نیست که مفت بدست بیاید، بنده خدا بودن میخواهد نه بنده هوا و هوس.
🌷شهید #کریم_رئیسی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خانم فیروزه شجاعی را میشناسید؟!
او مادر شهید یوسف داورپناه است. منافقین سر یوسف را بریدند، شکمش را پاره کردند و جگر یوسف را بیرون کشیدند و بدنش را قطعه قطعه کردند و این مادر را همراه با پیکر شهیدش حبس کردند.
سلبریتی نیست، نخل طلایی و اسکار هم نگرفت ولی این زن قهرمان زندگی ماست...
#شهیدیوسف_داورپناه🕊🌹
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️
به نیابت از شهید#قدرت_الله_رحمانی
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
#صبحتون_شهدایی📿
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#صوت_الشهدا | 🎙
شهید حاج قاسم سلیمانی:
اگر شهدا نبودند، و اگر شهدا در این مسیر فداکاری نمیکردند جان خودشان را فدا نمیکردند، به شهادت نمیرسیدند...
امروز این استقلال و این عزت پایدار نبود.
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
🌷 #هر_روز_با_شهدا
#شهیدی_که_از_محل_قبر_خودش_خبر_داد!
🌷 يكى اومد نشست بغل دستم، گفت: آقا يه خاطره برات تعريف كنم؟ گفتم: بفرماييد! يه عكسى به من نشون داد، يه پسر مثلاً ١٩، ٢٠ ساله اى بود، گفت: اين اسمش «عبدالمطلب اكبرى» است، اين بنده خدا زمان جنگ مكانيك بود، در ضمن كر و لال هم بود، يه پسرعموش هم به نام «غلام رضا اكبرى» شهيد شده بود. غلام رضا كه شهيد شد، عبدالمطلب اومد بغل دست قبر غلام رضا نشست، بعد هِى با اون زبون كر و لالى خودش، با ما حرف مى زد، ما هم مى گفتيم: چى مى گى بابا؟! محلش نمى ذاشتيم، مى گفت: عبدالمطلب هر چى سر و صدا كرد، هيچ كس محلش نذاشت ...
🌷 گفت: ديد ما نمى فهميم، بغل دست قبر اين شهيد با انگشتش يه دونه چارچوب قبر كشيد، روش نوشت: شهيد عبدالمطلب اكبرى. بعد به ما نگاه كرد و گفت: نگاه كنيد! خنديد، ما هم خنديديم. گفتيم شوخيش گرفته. مى گفت: ديد همه ما داريم مى خنديم، طفلك هيچى نگفت، سرش رو انداخت پائين، يه نگاهى به سنگ قبر كرد، با دست، پاكش كرد، فرداش هم رفت جبهه. ١٠ روز بعد جنازه اش رو آوردند، دقيقاً تو همون جايى كه با انگشت كشيده بود، خاكش كردند.
🌷وصيت نامه اش خيلى كوتاه بود،
اين جورى نوشته بود:
«بسم الله الرحمن الرحيم
يك عمر هرچى گفتم به من مى خنديدند. يك عمر هر چى مى خواستم به مردم محبت كنم، فكر كردند من آدم نيستم. مسخره ام كردند. يك عمر هرچى جدى گفتم، شوخى گرفتند. يك عمر كسى رو نداشتم باهاش حرف بزنم. خيلى تنها بودم. يك عمر براى خودم مى چرخيدم. يك عمر ...
اما مردم! حالا كه ما رفتيم، بدونيد هر روز با آقام حرف مى زدم و آقا بهم مى گفت: تو شهيد مى شى. جاى قبرم رو هم بهم نشون داد، اين رو هم گفتم، اما باور نكرديد!»
راوی: حجت الاسلام انجوى نژاد
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
هیچ گاه ندیدیم که احمد در کوچه و خیابان چیزی بخورد. می ترسید کسی که ندارد و مشکل مالی دارد، ببیند و ناراحت شود. احمد آقا هر چه پول تو جیبی از پدرش میگرفت یا هر چه که کار کرده بود را خرج دیگران می کرد. به خصوص کسانی که میدانست مشکل مالی دارند.
#شهید_احمد_علی_نیری
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید حاج قاسم سلیمانی:
اگر در بدنمان فقط یک عضو وجود داشته باشد، حاضریم آن را به دو نفر تقدیم کنیم؛ رهبر معظم انقلاب و سیدحسن نصرالله.
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
🕊 شناسایی شهید گمنام
پیکر مطهر شهید #ابراهیم_آقایی آنالوچه که بهعنوان شهید گمنام در گلزار شهدای شهرستان سپیدان استان فارس به خاک سپرده شده بود، از طریق آزمایش DNA شناسایی و مراحل اطلاعرسانی به خانواده محترم شهید آقایی انجام گردید.
شهید ابراهیم آقایی آنالوچه فرزند خداکرم متولد ۱۳۴۳، که پیش از پیروزی انقلاب در مبارزات خیابانی مردمی قم علیه رژیم پهلوی حضور می یافت و بارها با عوامل ستم شاهی درگیری پیدا کرده بود، پس از آغاز جنگ از قم به جبهه اعزام گردید و در سال ۱۳۶۰ در عملیات طریق القدس در منطقه چزابه به فیض شهادت نائل آمده بود.
شهید آقایی قبل از آخرین اعزام لباس دامادی را هم به تن کرده بود، اما این هم نتوانست از عزم او برای رفتن به جبهه کم کند. سرانجام ابراهیم این تازه داماد ۱۵ روزه در عملیات طریق القدس که به عنوان خط شکن حضور داشت شهد شیرین شهادت را نوشید و هیچ یک از همرزمانش نتوانستند پیکر وی را پیدا و شناسایی کنند.
#شهید_ابراهیم_آقایی_آنالوچه
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
همیشه مـــیگفت:
نباید به گناه نزدیک بشــیم!
بـایـد برای خـودمــون تـرمـز بــذاریـم،
اگر بگیم فلان کار که به گنـــاه نزدیکه
ولــی حروم نیـسـت رو انـجـام بـدیـم،
تا گناه فاصـــله نداریم..!
#شهید_مسعود_عسگری
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
➖️دوست داری ببرمت پیش آقای رئیسی ببینیش؟
➖️حاج آقا خیلی دوستتون دارم...😭
🌷سیدجان جبران نمیشوی حتی
به گریههای سخت💔😭💔
#شهید_سیدابراهیم_رئیسی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی یک قطره اشک #قسمت_صد_و_شش 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️ دوتا را فرست
خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
یک قطره اشک
#قسمت_صد_و_هفت
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️
نه ما می خوایم کارهاشون رو بکنیم که از تهران برن مکه
زود رفتم تو و شناسنامه اش را آوردم گرفتند خداحافظی کردند و رفتند.
دو روز بعد شناسنامه را آوردند و گفتند: «الحمدالله همه ی کارها جور شد.»
یکی شان بسته ای داد به ام
«چیه؟»
«لباس احرام آقای برونسیه»
قضیه ظاهراً جدی شده بود گفتم:«خب ایشون که هنوز جبهه هستن!»
«وقتش بشه، خودشون می آن مشهد»
وقتی رفتند آمدم تو نفسی تازه نکرده بودم باز زنگ زدند.
«دیگه کیه؟!»
رفتم دم در، زن همسایه بود.
«زود بیا که تلفن داری»
«کیه؟»
«آقای برونسی»
نفهمیدم چطور خودم را رساندم پای تلفن گوشی را برداشتم سلام کرده و نکرده جریان را به اش گفتم:: با صدای
بلند خندید گفت:« مکه کجا؟ ما کجا؟»
فکر کردم دارد شوخی می کند. کمی بعد فهمیدم نه واقعاً خبر ندارد به خنده گفتم:
«شما کجای کار هستین؟
حتى لباس احرام هم براتون خریدن»
«نه حاج خانم،ما مکه ای نیستیم»
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️
#رمان_شهدایی
#هر_روز_با_یاد_شهداء
#شادی_روح_شهدا_صلوات
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
#ڪلام_شهدا 💌
اگر دنیا با شما نبود، شکر نعمت کنید و به خاطر خدا صبر کنید.
لحظهای از خدا غافل نباشید و ذکر خدا بگوید و امام زمان (عج) را دعا کنید.
دنیا محل گذار است، دل به دنیا نبندید و برای آخرت توشه جمع کنید.
#شهید_سید_رحمان_هاشمی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
محمد حسین در دوران نوجوانی و جوانی خود در پایگاه مسجد فعالیت میکرد ، در یکی از شب های سرد زمستانی وقتی که با هم به خانه برمیگشتیم، پیرمرد دستفروشی در کنار خیابان بساط پهن کرده بود و دستکش و کلاه و لباس زمستانی میفروخت
محمد حسین با دیدن این صحنه به سمت پیرمرد رفت و تمام وسایل او را خرید تا آن پیرمرد مجبور نباشد در آن سرما در کنار خیابان تا آن موقع شب دستفروشی کند ،بعد از اینکار خوشحالی خاصی در چهره اش پیدا بود بعد فهمیدم که شهید وسایلی که خریده بود را به مستمندان و نیازمندان داده بود
#به_یاد_شهدا ❤️
#مدافعان_حرم
#محمد_حسین_عطری
🌷🕊🌼🕊🌷
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
خواهران؛
سعی کنید سر به زیر باشید
اگر با نامحرم زیاد و
بیدلیل صحبت کنید
حیا و عفت از دست میرود .
- شهید محمد هادی ذوالفقاری🌿
«لبیک یا سید الشهدا»
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️
به نیابت از شهید#محمد_حسین_مومنی
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
#صبحتون_شهدایی📿
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 عیادت سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی از جانباز فاطمیون «محمد حسین نوروزی» در بیمارستان
#شهید
#شهید_قاسم_سلیمانی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی یک قطره اشک #قسمت_صد_و_هفت 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️ نه ما می خوای
خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
یک قطره اشک
#قسمت_صد_و_هشت
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️
بالاخره هم باور نکرد شاید هم کرد ولی خودش را به قول خودش، لایق نمی دانست.
دو روزمانده به حرکتش آمد روز بعد خداحافظی کرد و رفت تهران ،از آن جا هم مشرف شد حج
قبل از رفتنش پرسیدم «کی بر میگردین؟»
گفت: «ان شاءالله اگر به سلامتی برسم تهران، زنگ میزنم خونه همسایه و به تون میگم.»
دو سه روز بعد، برادر خودش و برادر من آمدندخانه، گفتم :«خوبه وقتی آقای برونسی برگشتن براشون دست و پایی بکنیم»
برادرش خندید گفت: «من گوسفندش رو هم خریدم، تازه یک گوسفند هم داداش خودتون خریده».....
خودم هم از همان روز دست به کار شدم به قول ،معروف دیگر سنگ تمام گذاشتیم حتی بند و بساط بستن یک طاق نصرت را هم جور کردیم گفتیم وقتی از تهران زنگ زد سریع سرکوچه می بندیمش
همه ی کارها روبراه شد. یک روز رفتم پیش مادرم که خانه اش نزدیک خودمان بود گرم صحبت بودیم یکدفعه یکی از همسایه ها در نزده دوید تو! نگاهش هیجان زده بود.
«چه خبره؟!»
«بدو که آقای برونسی از مکه اومدن.»
«نه!»
از تعجب یکه ای خوردم گفت:«باور کن برگشته الان تو خونه است.»
نفهمیدم چطور چادر سر کردم دمپایی ها را پا کرده و نکرده دویدم طرف خانه، تو که رفتم دیدم بله با دو تا حاجی دیگر کنار اتاق نشسته است روی لبش لبخند بود.
مادرم هم رسید بچه ها و کم کم برادرش و بقیه هم آمدند با همه روبوسی کرد و احوالپرسی، خنده از لبش نمی رفت با دلخوری به اش گفتم:« برای چی بی سرو صدا اومدین؟!»
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️
#رمان_شهدایی
#هر_روز_با_یاد_شهداء
#شادی_روح_شهدا_صلوات
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
مــادر
#شهید_بهــروز_صبــوری...🌷
آرزوی من این است ڪـــه
بعد از این همــه سال تنها
#یڪ_بند_انگشت از فرزندم
برای من بیاورید . . .💔😭
که بعد از آن پیکر پاک شهید صبوری سال 92پیدا شد
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯