فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 این کلیپ را صد بار ببینید !!!
شرح نمیدهم ، قابل وصف نیست ؛
اندکی تامل !!!
🎥 کلیپ دیده نشده مادر بر بالین فرزند شهیدش ...( شهید لطف اله شکری/ آمل ۱۳۶۱)
🌹واقعاً زبان در برابر بصیرت و معرفت این مادر شهید بزرگوار قاصر است...
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
🍂دست هاي مرا از تابوت بيرون گذاريد تا دنيا پرستان بدانند كه دست خالي از اين دنيا مي روم و چشم هاي مرا باز بگذاريد تا كوردلان بدانند كه كور كورانه اين راه را انتخاب نكرده ام. 🍂
#شهید_حسین_مداحی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️
به نیابت از شهید#سید_محسن_حسنی
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَینِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
#صبحتون_شهدایی📿
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ ️فیلم صحبتهای شنیدنی از شهید رجایی در مورد لزوم یکسان بودن حرف با عمل در مسئولین
#شهید_رجایی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
🌷 #هر_روز_با_شهدا #مثل_پاسدار! 🌷گفتم: «احمد جان، حالا دیگر وقتش است یک آبگوشتی به قوم و خویش خود
🌷 #هر_روز_با_شهدا
#قسمت_اول (۲ / ۱)
#تکه_تکه_شدن_آن_هشت_نفر!!
🌷سنگری نداشتیم و باید برای سنگرمان مصالح جمعآوری میکردیم. ما در جنگمان فقط دشمن بعثی را هدف نگرفته بودیم، محدودیتها هم دشمن ما بودند و آنقدر بر علیهشان جنگیدیم که توان مقاومتی نداشتند. در سنگرهای آن زمان خبری از یک سازه بتنی فوق قوی نبود، همین که دو تخته چوب را کنار یکدیگر جمع میكردى، سنگری داشتی از جنس چوب و قلبی از جنس آسمان برای راز و نیاز و اشکهایت.
🌷با چهار نفر از بچههای گردان ” ۳۲۱ تیپ یک قزوین” رفته بودیم سمت جفیر، نشانی صندوقهای خالی مهمات کاتیوشا را باید از جفیر پیگیر میشدی، کمپرسی را آماده کرده بودیم که صندوقها را در آن بگذاریم و برگردیم سمت حسینیه برای ساخت سنگر. هنوز به جفیر نرسیده بودیم که صدای دیوار صوتی “میگ عراقی” را شنیدیم و فی الفور از کمپرسی پیاده شدیم.
🌷آنقدر خاک به هوا بلند شده بود که چشمهایمان جایی را نمیدید. بر اثر تیربار مستقیم هواپیپماهای دشمن، زمین آرام و قرار نداشت، یک لحظه نگاهم به زمین دوخته شد و باورم نمیشد، زمین در حال جوشیدن بود! اما اینطور نبود، بر اثر تیربار مستقیم هوایی، خاک بالا و پایین میشد و تصور کرده بودم زمین در حال جوشیدن است. فرصت فکر کردن از ثانیه به صدم ثانیه رسیده بود، تنها سرپناهمان آسمان بود و دعای دیگران. در همین بین....
#ادامه_در_شماره_بعدی....
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
▪️حسن خیلی به امام زمان (عج)
ارادت داشت و نشانهای از آن حضرت
در زندگیاش مشهود بود ؛
بالای همه نامههایش مینوشت:
« بهنامخدا و به یاد حضرتمهدی(عج)»
راوی: همسر شهید
کتاب ملاقات در فکه
#شهید_حسن_باقری
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"بهش بگو با من نیاد سفر "
صحبتهای دختر سردار شهید
#حاج_قاسم_سلیمانی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی ارتفاع نارنجکی #قسمت_صد_و_هفتاد_و_یک 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️ ح
خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
ارتفاع نارنجکی
#قسمت_صد_و_هفتاد_و_دو
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕🌑
فاصله مان با آنها زیاد بود. باید نزدیکترین نقطه را به خط مقدمشان انتخاب می کردیم و آذوقه و مهمات را می بردیم آن جا، با کمک بچه های اطلاعات و با حضور لحظه به لحظه ی خود عبدالحسین، نقطه ی مرکزیت عملیات
مشخص شد.
تعدادی از بچه ها را مابین عقبه ی خودمان و آن نقطه مستقر ،کردیم برای حفاظت و نگهبانی از مسیر، موقعیت منطقه طوری بود که نه می شدجاده بزنیم و نه می شد از هیچ وسیله نقلیه ای استفاده بکنیم. تنها چاره ی ما برای حمل آذوقه و مهمات فقط قاطر بود؛ ولی رساندن آب به آن ،طرف، مشکلی بود که قاطر هم حلش نمی کرد.
بعد از فکر و مشورت زیاد، بنا شد ما بین مسیر را لوله کشی کنیم کار سخت و محالی به نظر می رسید، ولی شد.
تو تمام مسیر، لوله های پلاستیکی کار گذاشتیم قسمت هایی را که لوله ها می آمد روی زمین و توی دید بود با زحمت زیادی استتار می کردیم.
پا به پای لوله کشی آذوقه و مهمات را هم به تدریج منتقل کردیم یک مورد را اگر دشمن می دید، عملیات قطعی لو می رفت. تمام این کارها رامخفیانه و در کمال استتار ردیف می کردیم البته دشمن هم بیکار نبود؛ گشتی می فرستاد و رو حساب احتمالاتی که می داد دائماً همان اطراف آتش می ریخت حتی چند تا از بچه ها شهید شدند تنها برگ برنده ای که دست ما
بود این بود که دشمن تو مخیله اش هم راه نمی داد که بخواهیم و بتوانیم از آن نقطه عملیات کنیم.
تو تمام این مدت چیزی که روحیه بچه ها را بالا می برد و باعث می شد خم به ابروشان نیاید، حضور خود عبدالحسین بود. تو همه مراحل کار ،جدیتی که داشت کم نظیر بود در آخرین قسمت کار،، خود او تمام مسیرها را دقیقاً چک کرد. فرمانده گردان ها و گروهانها و دسته ها را از مسیر عبور داد تک تکشان را به کار و وظیفه شان آشنا کرد برای نیروها هم خودش حرف زد همه را نسبت به مسیر و عوارضش توجیه کرد گفت که چطور باید عبور کنند و چطور باید به دشمن بزنند.
شب عملیات را هنوز یادم هست؛ شاید هیبت منطقه و صعب العبور بودن مسیر ر تعدادی از بچه ها را به اصطلاح گرفته بود احساس می کردم کار به نظرشان خیلی مشکل آمده، بعضی شان حتی نگران بودند. این حالت ولی زیاد
طول نکشید.
🌑🌕⚫️
🌕🌑🌕⚫️🌕🌑
#رمان_شهدایی
#هر_روز_با_یاد_شهداء
#شادی_روح_شهدا_صلوات
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
🔹یک بار در شوش، از ساعت نه صبح تا یک بعد از ظهر تلاش کرد تا با تلفن عمومی با خانواده اش تماس بگیرد. گفتم: حاج آقا، سپاه که پنج خط تلفن دارد، از آنجا زنگ میزنیم، پولش را به حساب سپاه واریز میکنیم. گفت: نخیر، میخوام از #بیت_المال به هیچ شکلی استفاده نکنم. اگر خودم کوچکترین استفاده شخصی بکنم، دیگر به آن آقای نوعی نمیتوانم بگویم از بیت المال استفاده نکن. حتی هر ماه مبلغی از حقوق خود را به حساب سپاه واریز میکرد، مبادا از تلفن استفاده کرده باشد و هزینه آن را بیت المال بپردازد
🌹خاطره ای بیاد روحانی شهید عبدالله میثمی
📚کتاب "عبدالله" نویسنده: سردار سید علی بنی لوحی
#شهید_عبدالله_میثمی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در ســــوگ نبی، جـــهان سیه میپوشد
در سینه، دل از داغ حــــسن میجوشد
◾️ ســــالروز شــــهادت پــــیامبر گرامی اســــلام حــــضرت مــــحمد(ص) و امــــام حــــسن مجتبی (ع) تــــسلیت باد
#شهادت_پیامبر_اکرم (ص)
#شهادت_امام_حسن_مجتبی_علیهالسلام
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی ارتفاع نارنجکی #قسمت_صد_و_هفتاد_و_دو 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕🌑 فا
خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
ارتفاع نارنجکی
#قسمت_صد_و_هفتاد_و_سه_
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕🌑
تو نقطه ی رهایی عبدالحسین نشست براشان به حرف زدن، عجیب اطمینان و آرامشی داشت. با آن چهره ی ساده
و نورانی اش طوری حرف می زد و چیزهایی می گفت که آدم از دنیا و مافیها کنده می شد.
ادامه صحبتش وقتی به عملیات و گوشزد کردن آخرین نکته ها رسید
همه ی چهره ها را مصمم تر از قبل می دیدی از لابلای صحبت بچه ها می شد فهمید که دیگر شرایط خاص عملیات و عوارض زمین، مد نظر هیچ کس نیست.
وقتی راه افتادیم، روحیه ی بچه ها طوری بود که انگار می خواستند برای یک عملیات ساده و کم درد سر بروند. گروه عبدالحسین اولین گروهی بود که به خط دشمن زد پشت بندش بقیه ی گروه ها وارد عمل شدند. با همان حمله ی اول دژ دشمن شکست
بعد از عملیات، پاکسازی سریع شروع شد عبدالحسین تو جزئی ترین کارها همپای بچه ها بود. از سنگرها سرکشی می کرد، اسیرها را می فرستاد عقب، حتی تو جمع کردن اجساد دشمن کمک می کرد با روحیه و با نشاط گرم کار می شد و در همان حال با بچه ها هم حرف میزد و روحیه می داد به شان، حال و هوای عجیبی داشت
روحیه ی بعد از عملیاتش نسبت به قبل از عملیات نه تنها پایین نمی آمد، بلکه بهتر هم می شد. این خصوصیتش
را به تمام بچه های تیپ هم سرایت می داد.
گردان و تیپی که او فرمانده اش بود از آن معدود تیپ هایی بود که بعد از عملیات در
خواست نیروی کمکی بکند یا بگوید: نیروی من خسته است و بخواهد تیپ دیگری به جای تیپ او بیاید.
بچه ها وقتی منطقه را تصرف می کردند تازه برای یک نبرد سخت،تر و برای پاتک های سنگین دشمن آماده می
شدند.
🌑🌕⚫️
🌕🌑🌕⚫️🌕🌑
#رمان_شهدایی
#هر_روز_با_یاد_شهداء
#شادی_روح_شهدا_صلوات
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
از یک محله به یک مدرسه میرفتند اما با دو مسیرِ متفاوت.
هر چه دوستش اصرار میکرد که بیا از همین کوچه برویم، قبول نمیکرد.
میگفت: «این کوچه پُر از دختره، من نمیام. معلوم نیست این کوچه به کجا ختم میشه!»
#شهید_علی_صیاد_شیرازی❤️
کتــاب یادگاران11، ص8
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
. 🕊 تلاوت آیات #قرآن_ڪریم ؛
💠 ۩ بــِہ نـیّـت
#شھید_عباس_بابایی
#صفـــ۲۸ـفحه 📚
🍀|شبتون شهدایی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•
🎥مداحی قدیمی و دلنشین زنده یاد شهید حاج #یونس_حبیبی بمناسبت رحلت پیامبر #رسول_اکرم(صلی الله علیه وآله)
#شهادت_پیامبر_اکرم
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
سعي ڪنيد عاشق باشيد!
عاشق خدمت ڪردن!
منتظر نباشيد ڪه ڪسي به شما بگويد خداقوت ، ڪسی از شما تشڪر ڪند
و یا ڪسی قدر ڪار و تلاش و مشقتی را ڪه ڪشیده اید بداند.
#شهید_حسین_ناجی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️
به نیابت از شهید#محمد-تقی-سالخورده
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَینِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
#صبحتون_شهدایی📿
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥چرا مظلومیت امام حسن مجتبی علیه السلام به نوعی از #امام_حسین علیه السلام بیشتر است؟
#شهادت_پیامبر_اکرم
#شهادت_امام_حسن
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
🌷 #هر_روز_با_شهدا #قسمت_اول (۲ / ۱) #تکه_تکه_شدن_آن_هشت_نفر!! 🌷سنگری نداشتیم و باید برای سنگرمان
🌷 #هر_روز_با_شهدا
#قسمت_دوم (۲ / ۲)
#تکه_تکه_شدن_آن_هشت_نفر!!
🌷....در همین بین بود که ناگهان دود سیاهی به آسمان بلند شد، رد دود را که میگرفتی، میرسيدى به “توپ ۱۵۵ خود کششی” گردان خودمان که لابلای دود و آتش و انفجار، در حال دست و پنجه نرم کردن بود. سر و صدا آنقدر زیاد بود که صدای بچههای گردانمان در آنجا گم شده بود. تنها یادم میآید که میدویدیم به سمت آنجا و لودر هم پشت سرمان غرشکنان میآمد.
🌷خیلی تلخ بود که هشت نفر از بچههایمان در داخل قبضه توپ گیر کرده بودند و ما بر اثر شدت انفجار گلولههای توپ، فقط میتوانستیم نظارهگر باشیم. تمامی آن هشت نفر بر اثر انفجارهای پیاپی تکه تکه شدند و ما ماندیم و قطعهای از پیکرشان که حتی قابل شناسایی نبودند.
🌷به نیابت از آن شهیدان، قطعه ای از پیکر مطهرشان را جمع آوری کردیم و به خانوادههایشان تحویل دادیم. نمیدانم حکمت آن روز و روزگار چه بوده و هست اما هنوز هم که به جفیر میروم، صحنههای آن روز برایم زنده میشود. به یاد آن روز و رشادتهای برادرانمان، در همان منطقه یادمانی در سه راهی جفیر ساختهاند که زوارش شدهاند کاروان راهیان نور.
راوى: رزمنده دلاور محمد فقیهی
❌️❌️ امنیت اتفاقی نبوده و نیست!!
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
✍حسن درویش به پدرش ڪه وقتی متوجه شده بود پسرش در جبهه #فـرمـانـده هستش می گويد:
💢من فقط برای اسلام و اجرای احكام قرآن به سپاه رفته ام. #به_من_فرمانده_نگوييد. من خاك
پای بسيجيانم،من فقط يک خدمتگزارم.
💢حضرت امام با آن عظمت روحی اش می گويد: #به_من_رهبر_نگوييد خدمتگزار بگوييد و من ڪه خاك پای اويم به خود لقب فرمانده بدهم؟
💢در عملیات بدر، بصورت گمنام و بدون مسئولیت شرکت و در سخت ترین نقطه عملیات برای نابودی کمین های دشمن از ناحیه سر مورد اصابت تیر خصم قرار گرفت و جاودانه شد...
#سردارشهید_حسن_درویش
موسس تیپ ۱۷ علی بن ابیطالب
#شهادت؛ 63/12/21عملیات بدر
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ کلید آسمانی شدن سردار دلها
❓نامهای متفاوت از #حاج_قاسم به رهبر انقلاب ؟؟
🔹 سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی در هئیت و حسینیه روح الله(ره) رفسنجان
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی ارتفاع نارنجکی #قسمت_صد_و_هفتاد_و_سه_ 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕🌑 ت
خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
ارتفاع نارنجکی
#قسمت_صد_و_هفتاد_و_چهار
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕🌑
در آن عملیات تو منطقه ی آزاد شده که مستقر شدیم به فاصله کمی دشمن از جناح دیگری پاتک زد از آن پاتک های سنگین و تمام عیار،بچه هایی که آن سمت بودند تعدادشان شاید به انگشتان دو دست هم نمی رسید. شرایط طوری بود که جناح های دیگر را نمی شد خالی کرد و به کمک آنها رفت.
عبدالحسین تا فکر نیروی کمکی بکند برای آن جناح ،درگیری شدید شد بچه ها دفاع جانانه ای می کردند، با همان
تعداد کم.
تو مدت کوتاهی کار به جای باریک کشید حالا بچه ها با نارنجک جلوی دشمن را می گرفتند " ۱ " حتی تو چند مورد کار به جنگ تن به تن هم رسید ولی عراقی ها نتوانستند نفوذ کنند تو شنودی که از بی سیم هاشان داشتیم فهمیدیم قصد عقب نشینی دارند، فکر می کردند نیروی زیادی از ما روی آن ارتفاع مستقر شده این درست تو وقتی بود که بالای آن ارتفاع، فقط دو نفر از بچه ها مانده بودند بیسیم چی و یک رزمنده ی دیگر بقیه یا شهید شده بودند یا مجروح
همان دو نفر، جوری آتش می ریختند که دشمن فکر کرده بود با نیروی زیادی طرف است. وقتی می خواستند عقب نشینی کنند تو بیسیم می شنیدم که فرمانده شان می گفت: اگه بیاین عقب همه تون تیرباران می شین
بیچاره ها از این طرف داد میزدند ما تلفاتمون زیاد بوده دیگه نمی توانیم بند بیاریم...
اینها را به بچه های روی ارتفاع از طریق بیسیم گفتم. همین باعث می شد بیشتر از قبل مقاومت کنند. به قول
عبدالحسین خواست خدا بود
که اون ارتفاع حفظ بشه. آخر کار هم باز خود او همتی کرد یک گردان نیروی کمکی فرستاد برای آن ارتفاع
،فرمانده ی گردان مابین راه شهید شد نیروها ولی خودشان را به ارتفاع رساندند.
پاورقی
۱- به همین خاطر آن ارتفاع، به ارتفاع نارنجکی معروف شد
🌑🌕⚫️
🌕🌑🌕⚫️🌕🌑
#رمان_شهدایی
#هر_روز_با_یاد_شهداء
#شادی_روح_شهدا_صلوات
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
ازش گله کردم که چرا دیر به دیر سر میزند!
گفت پیش زن های دیگرم هستم..
گفتم: چی ؟!؟! گفت: مگه نمیدونستی؟
من چهار تا زن دارم..دیدم شوخی میکند
چیزی نگفتم؛ گفت جدی میگم.
من اول با سپاه ازدواج کردم، دوم با جبهه
ازدواج کردم؛ و بعد با شهادت ازدواج کردم..
و آخرش هم با تو ازدواج کردم..
#شهید_مهدی_زینالدین
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
شهید مصطفی چمران.mp3
9.93M
🎵نـوای بسیـار زیبای
شهید مصطفی چـمـران🌹
⭕️حتما گـوش دهـید.
🔷اختصـاصــی
#اختصاصی
#صوت_شهدایی
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
کوچه شهدا✔️
خاک های نرم کوشک زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی ارتفاع نارنجکی #قسمت_صد_و_هفتاد_و_چهار 🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕🌑
خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
شیرین تر از عسل
#قسمت_صد_و_هفتاد_و_پنج
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕🌑
ساعتی بعد آن جا
هم
تثبیت شد.
محمد حسن شعبانی
تو عملیات میمک سر راهمان یک سری ارتفاعات بود باید از آنها می گذشتیم و آن طرف توی دشت خاکریز می زدیم این کار کمترین نتیجه اش چند برابر شدن کارآیی سایت موشکی ما بود از آن جاجواب حمله های موشکی دشمن به شهرهامان را خیلی بهتر می توانستیم بدهیم.
سه تا تیپ از لشکر پنج نصر مأمور این کار شدند؛ تیپ ما که تیپ امام صادق (سلام الله علیه) بود، تیپ امام موسی کاظم (سلام الله علیه) و تیپی که عبدالحسین فرمانده اش بود ،تیپ جوادالائمه (سلام الله عليه)
کار او از همه مشکل تربود باید از روبرو وارد عمل می شد و یک سری ارتفاعات حفره ای و ارتفاعات رملی و یک ارتفاع تخم مرغی را از دشمن می گرفت دو تا تیپ هم قرار بود از جناحین عمل کنند.
شناساییهای سخت و طاقت فرسا تمام شد و بالاخره شب عملیات رسید و ما پا
گذاشتیم تو میدان،
عملیات سخت و نفس گیری بود تیپ عبدالحسین منطقه خودش را گرفت و مدتی بعد تثبیت کرد. تیپ امام
موسی
کاظم(سلام الله علیه) هم
که جناح راست بود کارش را با موفقیت تمام کرد.
🌑🌕⚫️
🌕🌑🌕⚫️🌕🌑
#رمان_شهدایی
#هر_روز_با_یاد_شهداء
#شادی_روح_شهدا_صلوات
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯
با اصرار میخواست از طبقهی دومِ آسایشگاه به طبقهی اول منتقل شود.
با تعجب گفتم: «به خاطر همین من رو از دزفول کشوندی تهران!» گفت: «طبقهی دوم مشرف به خوابگاه دخترانه است. دوست ندارم در معرض گناه باشم».
وقتی خواستهاش را با مسئول آسایشگاه در میان گذاشتم نیش خندی زد و با لحن خاصی گفت: «آسایشگاه بالا کُلی سرقفلی داره، ولی به روی چشم منتقلش میکنم پایین».
#شهید_عباس_بابایی
📚کتــاب پرواز تا بینهایت، ص35
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
"کوچه شهدا"💫
╭┅─────────┅╮
@kooche_shohadaa
╰┅─────────┅╯