♡﷽♡
#رمان_آنلاین_رؤیاے_وصال 🌹
طاعات و عبادات همہ شما مقبول درگاه احدیت 🌹
دوستان بہ حول و قوه الهے ، امروز اولین پارت #رمان_آنلاین_رؤیاے_وصــــــال را میخوایم در کانال منتشر کنیم.😍
چند نکتہ پیرامون رمان لازم است کہ عرض میکنیم :
۱.✍این رمان در حال تایپ است و در هیچ کانالے منتشر نشده .لذا از خوانندگان محترم خواهشمندیم از کپے کردن آن جدأ خودداری فرمایید.
(شرعا اشکال دارد، نویسنده راضے نیست)❌❌❌
۲. هر گونه تشابه اسمے در این رمان صرفا تصادفے است.
۳.شما در این رمان با اتفاقات غیر قابل پیش بینے روبہ می شوید کہ برخے از آن بر اساس واقعیت است . لذا از شما خوانندگان محترم صبر و بردبارے را خواهانیم و خواهشمندیم تا پایان این داستان همراه ما باشید.
نکتہ: "فعلا" روزے سه پارت داریم .
☕️🍃☕️🍃☕️🍃
╭─┅═♥️═┅╮
@koocheyEhsas
╰─┅═♥️═┅╯
🌹لینک پارت اول #رمان_آنلاین_رؤیاے_وصــــــال
https://eitaa.com/koocheyEhsas/414
❣❣❣
_چرا حرف نمیزنید؟
سیدطوفان_چے میخواے بدونے ؟
_چیزے کہ ناراحتتون کرده ، کہ بخاطرش شبہا پا میشے میرے تو حیاط
همچنان ساکت بود. مردد بودم بپرسم یا نه بالاخره دلم را بہ دریا زدم و گفتم :
_اگر ازاینجا زنده برگشتیم ...اگر نجات پیدا کردیم ...
برگشت عمیق نگاهم کرد
_حُسنا کاش زودتر اومده بودے تو زندگیم .
از اینکہ دلش با من بود خوشحال شدم، اما لبخند تلخے زدم و گفتم ...
شرط مردان نیست با یک دل دو دلبر داشتن
یا زدل یا زدلبر دست باید برداشتن
لینک پارت اول #رمان_آنلاین_رؤیاے_وصــــال :
https://eitaa.com/koocheyEhsas/414
╭─┅═♥️═┅╮
@koocheyEhsas
╰─┅═♥️═┅╯