📚 #کتاب_حبیب_خدا
خاطـرات شهیـد حبیبالله جوانمـردی
{{شهید ۱۶ سالهی انقلاب اسلامی}}
شهیـــد شـاخـص استــان خـوزستـــان
🔰 کُشتی (رحمان سروری)
📖 صفحه 23 و 24
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨
🔸قرار بود مسابقات بزرگ کُشتی بین شهرهای استان برگزار شود. بنا بود از بهبهان هم چهار نفر بروند.
🔸سه نفر انتخاب شده بودند و فقط یک نفر دیگر باقی مانده بود. قرار بود مسابقهای بین حبیبالله و یک نوجوان دیگر برگزار شود و هر کدام از آنان که پیروز شد به عنوان نفر چهارم راهی مسابقات شود.
🔸آن نوجوان هم چون نمیخواهم فامیلش را ذکر کنم، اسمش را میگذارم آقای گنجی.
🔸این بندهیِ خدا خیلی دلش میخواست انتخاب شود و به عنوان نفر چهارم به مسابقات برود. آنقدر زیاد که خودش را به هر آب و آتشی میزد.
🔸حبیبالله هم این را خوب میدانست. روز مسابقه همه توی سالن جمع شده بودند که ببینند چهارمین منتخب برای مسابقات استانی کیست.
🔸حبیبالله و آقای گنجی رفتند روی تشک. کشتی که شروع شد، هر دو با هم گلاویز شدند. آقای گنجی هر چه فوت و فن بلد بود را انجام میداد تا بتواند امتیاز بگیرد.
🔸در مقابل حبیبالله خیلی سرد و سور کشتی میگرفت. اصلاً انگارنهانگار آن حبیباللّهی بود که همیشه فرز و چابک بود. حین کشتی دست برد تا زیر یک خَمِ گنجی را بگیرد و او را بلند کند. علیالقاعده باید این حرکت و فن، سریع و در یک چشم به هم زدن انجام بگیرد. اما حبیبالله آنقدر این کار را با تأخیر انجام داد که کاملاً معلوم بود کاسهای زیر نیم کاسه است.
🔸با خودم گفتم این پسر چرا امروز دارد اینطور کشتی میگیرد! چرا اینقدر سست و بیحال است!
🔸سر آخر هم گنجی از سرد و سور بازیِ حبیبالله استفاده کرد و او را ضربهفنی کرد و شکستش داد.
🔸مسابقه که تمام شد با حالت ناراحتی رفتم پیش حبیبالله و با کمی تندی گفتم: معلوم هست داشتی چی کار میکردی روی تشک؟ چرا اینطوری مسابقه دادی؟
🔸هیچ نگفت. فقط به من گفت: حق اون بود بره برا مسابقه. اما من میدانستم که او عمداً اینطور کشتی گرفته تا شکست بخورد و گنجی برای مسابقه راهی استان شود؛ چون قبلاً هرچند بار که حبیبالله و گنجی توی سالن با هم کشتی میگرفتند، حبیبالله، گنجی را به راحتی زمین میزد و شکستش میداد. اما درست در روز مسابقه در برابر او شکست خورد!
🔸آن بندهی خدا هم بعد از آن مسابقه رفت استان و نتیجهای هم نگرفت و برگشت. موقعی که آمد به حبیبالله گفت: جوانمردی. حقیقتش این حقِّ تو بود که میرفتی برا مسابقات. تو از من بهتر بودی.
🔸انگار خودش فهمیده بود حبیبالله به خاطرِ او، خودش را به شکست داده است.
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨
#ادامه_دارد
🔺نشر دهید و با ما همراه باشید👇
https://eitaa.com/joinchat/3973775925Cfad60e0d49
📢 #اطلاع_رسانی | مراسم ویژه شب هفتم محرم با حضور برادر شهید کمال کورسل از شهدای لشکر ۹ بدر
(به فرماندهی سردار شهید اسماعیل دقایقی)و تنها شهید اروپایی دفاع مقدس 📆 جمعه ۲۲ تیر 🕌 حسینیه رزمندگان اسلام 🔺نشر دهید و با ما همراه باشید👇 https://eitaa.com/joinchat/3973775925Cfad60e0d49
❣️هوالشهید❣️
📲 کانال «شهید مجید بقایی» در ایتا راهاندازی شد؛ به ما بپیوندید و ما را همراهی کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3245998942C2011da4e02
#محصولات_فرهنگی | لپ قرمزی؛ کتابی کودکانه و با زبان شعر برای گل بچهها
🔸توی این کتاب سردار شهید دکتر مجید بقایی به بچهها معرفی میشه
🔹مجید دانشجوی سال آخر رشته پزشکی بود که فرمانده بزرگی توی جنگ شد و در نهایت...
🌻 کاری از انتشارات کرخه نور (موسسه معراج اندیشه پویا)
🔺 سفارش کتاب در جبهه مارکت؛ کلیک کنید
📝 عکس نوشتهای با دست خط زیبای سردار شهید دکتر مجید بقایی درباره کربلا
▪️خدایا نصیبمان کن
▪️اللهم ارزقنا توفیق زیارت الحسین فی الدنیا و شفاعته فی الاخره
▪️ای حرم مطهر، ای پرچم قیام و جهاد و شهادت، ای واژنامهی خونین تشیع، ای محبوس دست جباران
▪️بدان که مردم دشت خونین قرین به نامت و عاشقان دلباختهات به امید دیدار و زیارت تو لحظهشماری میکنند و از خدا میخواهیم که زیارتمان را نزدیک گرداند. انشاءالله و تعالی.
🔺نشر دهید و با ما همراه باشید👇
https://eitaa.com/joinchat/3973775925Cfad60e0d49
14.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📺 #کلیپ | معرفی قرارگاه رمضان
▪️پ.ن: در دوران دفاع مقدس سرداران شهید اسماعیل دقایقی و صدرالله فنی، نقش موثری در قرارگاه رمضان ایفا کردند.
نشر دهید و با ما همراه باشید
https://eitaa.com/koocheyeshahid
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺#مزار شهیدِ ترور؛ معلم، سکینهبیگم نیکنژاد، از شهدای معزز شهرستان بهبهان، مدفون در بهشت زهرای تهران: قطعه ۲۴، ردیف ۱۰۱، شماره ۳۹
📆 پنجشنبه ۲۸ تیرماه ۱۴۰۲
▪️ارسالی از همراه گرامی کانال
https://eitaa.com/koocheyeshahid
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 #فیلم | علت گریه و التماس این نوجوان رو میدونید؟!
🔹فرماندهاش با اعزامش مخالفه و میگه چون برادرت اسیر بعثی هاست نمیتونم بذارم بری جبهه.
🔸عاقبت با گریه و زاری توانست فرماندهان و خانواده را متقاعد سازد اما به یک شرط که فقط برای یک دوره ۳ ماهه به جبهه اعزام شود و نه بیشتر! به هر ترتیب به جبهه رفت و در عملیات بدر به شهادت رسید.
🌷شهید داریوش (رضا) مکاریمقدم
➕هدیه به روان پاکش صلوات
نشر دهید و با ما همراه باشید
https://eitaa.com/koocheyeshahid
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•