📚 #کتاب_حبیب_خدا
خاطـرات شهیـد حبیبالله جوانمـردی
{{شهید ۱۶ سالهی انقلاب اسلامی}}
شهیـــد شـاخـص استــان خـوزستـــان
🔰 احتیاط (رحمان سروری)
📖 صفحه 17 و 18
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨
🔸یکی از خانمهای محل دختر به دنیا آورده بود. خودش و شوهرش و بچههایش آدمهای درست و حسابی نبودند و مقداری غَل و غَش داشتند. خانوادتاً از امام خمینی و روحانیت بیزار بودند و سنگ شاه و رژیمش را به سینه می زدند. با اینکه از دختر خوششان نمیآمد، اما نمیدانم چطور شد و کی زد پسِ کلّهشان که آمدند و تو محل شیرینی پخش کردند.
🔸آن روز خودم و حبیبالله توی کوچه ایستاده بودیم. یکی از افراد همان خانه آمد و برای ما شیرینی آورد. تا تعارف کرد به من، سریع دست دراز کردم و یکی برداشتم و گذاشتم توی دهانم. به حبیبالله که تعارف کرد چیزی بر نداشت. به نشانهیِ میلی ندارم و ممنون، سری تکان داد و بعد هم آن طرف رفت.
🔸او که رفت حبیبالله نگاهی بهم انداخت و گفت: رحمان. برا چی شیرینی برداشتی؟! گفتم: مگه مشکلی داره؟ بچهشون به دنیا اومده دیگه. انگار ازم انتظار نداشت این حرف را بزنم. گفت: بچه به دنیا اومده که به دنیا اومده. بهش میگفتی مبارک باشه. من میگم چرا شیرینی برداشتی؟!
🔸ندانستم منظورش چیست. گفت: رحمان. این یارو رو که خودت میشناسی. مخالف صد در صدِ امام خمینیه. خیلی هم آدم مشکلداریه. احتمال ندادی کسی که اینجوریه، ممکنه حلال و حروم نکنه و اموالش مخلوط به حرام باشه؟! لحظهای فکر کردم و گفتم: چرا. احتمالش هست. گفت: پس از این به بعد دست به مالی که شبههناکه نزن. مطمئن باش در جان و روح و اعمالت تأثیر می ذاره!
🔸یک بار هم عدهای از اهالی محل پول گذاشته بودند روی هم و توی یک دیگ بزرگ، آش شلهقلمکار درست کرده بودند. همهیِ همسایهها هم میآمدند توی کوچه و کاسهشان را پر از آش میکردند.
🔸بوی آش، کوچه و محله را حسابی برداشته بود. آدم خودبهخود دهانش آب میافتاد. من هم تا بو بردم توی محله چه خبر است، کاسهای برداشتم و سریع رفتم که از قافله عقب نمانم. توی کوچه که آمدم حبیبالله را دیدم. با خودم گفتم حتماً حبیبالله هم حسابی هوس خوردن کرده.
🔸همینطور که از کنارش رد شدم گفتم: حبیبالله. همینجا وایسا. الان برا هر دومون آش میارم که بزنیم تو رگ. رفتم و کاسهام را پر کردم و آمدم سمت حبیبالله. نگاهی به من کرد و نگاهی به آنچه توی دستم بود.
🔸چون با هم خیلی پسر خاله بودیم و میدانست ظرفیتش را دارم و ناراحت نمیشوم، کاسه را از دستم گرفت و رفت آن را توی دیگ بزرگ ریخت. با تعجب نگاهش کردم. آرام گفتم: چرا آشها رو ریختی تو دیگ حبیبالله؟ گفت: رحمان. همهی همسایهها روی هم پول گذاشتهاند برا این آش. یکی و دو تا خونواده نیست که بدونیم کیا هستن. احتمالش هست بعضی از اونها پولهاشون مشکلدار باشه و حلال و پاک نباشه. اونوقت اگه بخوای اون رو بخوری، شکمت میشه جای مال حرام. خودت اینجوری دوست داری؟
🔸یک لحظه رفتم توی نخِ حرفهاش. سبک سنگینش کردم. راست میگفت. بعضی از همسایهها، واقعاً توی قید و بند حلال و حرام نبودند و پولهایشان شبههناک بود. حق را به حبیبالله دادم. هر دو از خوردن آش صرف نظر کردیم.
🔸حالا که فکر میکنم میبینم حبیبالله مراحل تکاملش در این دنیا را یکشبه پشت سر نگذاشت. پلهبهپله طی کرد. اولین پلهاش هم احتیاط کردن در خوردن مالی بود که شبههناک باشد.
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨
#ادامه_دارد
🔺نشر دهید و با ما همراه باشید👇
https://eitaa.com/joinchat/3973775925Cfad60e0d49
🔺تصویری از دانشآموز شهید حبیبالله جوانمردی، شهید 16 سالهی انقلاب اسلامی، اولین شهید شهرستان بهبهان و شهید شاخص سال 1403 استان خوزستان
@koocheyeshahid
🌷 #شهید_شناسی (24)
🔺احمد آقابالی بیست و پنجم مرداد 1349، در شهرستان بهبهان به دنیا آمد. پدرش محمدجواد فروشنده بود و مادرش سلطان نام داشت. دانشآموز دوم راهنمایی بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت و در عملیات کربلای پنج، در بمباران شیمیایی جاده شهید صفوی مجروح شد. بیست و پنجم دی 1365، در بیمارستان شهید چمران تهران بر اثر عوارض ناشی از مجروحیت به شهادت رسید. پیکر او را در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپردند.
📿 شادی روح شهدا صلوات
🌷اینجا کوچه شهید است👇
https://eitaa.com/joinchat/3973775925Cfad60e0d49
💠 #این_وصیت_نامه_ها (16)
📝 وصیتنامه کامل
بسیجی شهید احمد آقابالی
🔻برای دانلود و مطالعه وصیتنامه شهید، روی لینک زیر کلیک کنید.
https://bayanbox.ir/view/7922570084192677363/%D8%A2%D9%82%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D9%84%DB%8C-%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF.pdf
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
🔸 ... این وصیتنامههایی که این عزیزان مینویسند، مطالعه کنید. پنجاه سال عبادت کردید و خدا قبول کند، یک روز هم یکی از این وصیتنامهها را بگیرید و مطالعه کنید و تفکر کنید. "امام خمینی"
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄
🔺نشر دهید و با ما همراه باشید👇
https://eitaa.com/joinchat/3973775925Cfad60e0d49
🔺معلمان شهید شهرستان بهبهان
🔹انتشار به مناسبت شهادت استاد مرتضی مطهری و روز معلم
📿 شادی روح امام و شهدا صلوات
【نشر دهید و به ما بپیوندید】
https://eitaa.com/joinchat/3973775925Cfad60e0d49
معلمان شهید.JPG
3.55M
👆فایل باکیفیت معلمان شهید شهرستان بهبهان
🔺نشر دهید و با ما همراه باشید👇
https://eitaa.com/joinchat/3973775925Cfad60e0d49
شهدای فرهنگی شهرستان بهبهان.pdf
67.5K
👆اسامی
شهدای فرهنگی شهرستان بهبهان
🌷همزمان با سالروز شهادت استاد مرتضی مطهری و بزرگداشت مقام معلم، یاد و خاطره معلمان شهید و شهدای فرهنگی شهرستان بهبهان را گرامی میداریم و به روح پاکشان صلوات میفرستیم.
🔺نشر دهید و با ما همراه باشید👇
https://eitaa.com/joinchat/3973775925Cfad60e0d49
📢 #اطلاع_رسانی | دسته عزای شام شهادت امام صادق
▪️امشب، همزمان با اقامه نماز مغرب و عشاء، از امامزاده فضل به سمت امامزاده حیدر
🔺نشر دهید و با ما همراه باشید👇
https://eitaa.com/joinchat/3973775925Cfad60e0d49
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺اینجا بام فرهنگی امیدیه است؛ مدفن شهید گمنام دفاع مقدس.
بیادتان هستیم...
@koocheyeshahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺قطعه متبرکه شلمچه جایی که ملائکه الهی به آن تبرک میجویند. "امام خامنهای"
در "مشهد شهیدان شلمچه" بیاد همه شما خوبان و همراهان گرامی هستیم.
📆 ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺علقمه؛ یادمان شهدای عملیات کربلای چهار
@koocheyeshahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺علقمه؛ یادمان شهدای عملیات کربلای چهار
@koocheyeshahid
📚 #کتاب_حبیب_خدا
خاطـرات شهیـد حبیبالله جوانمـردی
{{شهید ۱۶ سالهی انقلاب اسلامی}}
شهیـــد شـاخـص استــان خـوزستـــان
🔰 خمس (رحمان سروری)
📖 صفحه 19 و 20
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨
🔹تابستان که میشد و از درس و مدرسه فارغ میشدیم، خودم و حبیبالله با هم میرفتیم کارگری. از صبح تا عصر.
🔹در کنار ما دو سه نفر دیگر هم کار میکردند که چون سنشان از ما بیشتر بود، بنّا به آنها روزی هجده قران میداد و به ما دو قران! با این حال اما بیشتر روزها میرفتیم و کارگری میکردیم.
🔹حبیبالله مقدار کمی از پولهایش را خرج خودش میکرد و مقدار زیادیاش را کنار میگذاشت و خرج فقیر فقرا میکرد.
🔹یک روز وقتی کارمان تمام شد و داشتیم میرفتیم خانه، حبیبالله به من گفت: راستی رحمان. ما که داریم میریم کار میکنیم و پول درمیاریم، پس تکلیف خمسِ پولهامون چی میشه؟!
🔹گفتم: چیچی؟ خمس؟! اگر بگویم این واژه آن موقعها برایم یک واژهیِ عجیب و غریب بود گزافه نگفتهام.
🔹حبیبالله گفت: آره خمس. یعنی باید یک پنجمِ پولمون رو جدا کنیم و در راه دین بپردازیم؛ و الّا مالمون حرامه. فرقی با مالِ دزدی نداره.
🔹حقیقتش من وقتی صحبت خمس و اینجور چیزها را شنیدم، کمی سختم بود بپذیرم. سن و سال زیادی نداشتم و دلم میخواست همهیِ پولهایم را خوردنی و هَلههوله بخرم و کیفش را بکنم. با این وجود گفتم: باشه.
🔹رفتیم مسجد. نماز اول را که خواندیم حبیبالله رفت جلو پیش امام جماعت.
🔹گفت: ببخشید حاج آقا. من بعضی روزها میرم کارگری و بهم یه مقدار پول میدن. خواستم ببینم خمسش چقدر میشه که پرداخت کنم؟!
🔹روحانی مسجد که مشغول گفتن ذکر مستحبّی بود، سرش را چرخاند و نگاهی به حبیبالله کرد. چشمانش از تعجب گرد شد و ابروهایش بیاختیار بالا رفت.
🔹گفت: تو میخوای خمس بدی پسرجون؟! تو که سن و سالی نداری. حبیبالله گفت: ولی پرداخت کردن حقِ الهی بزرگ و کوچیک نمیشناسه. روحانی جا خورد. حسابی تعجب کرد. تا آن موقع فقط افرادِ سن و سالدار پیشش آمده بودند برای خمس.
🔹سری تکان داد و بعد خمسِ حبیبالله را از او گرفت. از آن سال که حبیبالله دوازده سیزده سالش بود، هر سال میرفت پیش این روحانی و خمسش را پرداخت میکرد. با اینکه هنوز هیچ چیزی بر او واجب نشده بود!
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨
#ادامه_دارد
↶【 به ما بپیوندید 】↷
https://eitaa.com/koocheyeshahid
📸 #قاب_های_ماندگار | شهیدی که جوانترین فرمانده دفاع مقدس بود
🔸بیست و یکم اردیبهشتماه سال 1361 روز راه یافتن دلدادهای به سراپرده قرب و وصل خداوندی است که تنها 19 سال در این جهان زیست و 18 ماه در جبههها بود اما با گذشت بیش از چهل سال از شهادتش، هنوز حکایتها از خلوص، تقوی، مدیریت، الگوی فرماندهی و سلوک معنوی و اخلاقی او با رزمندگان بر لب همرزمان اوست.
🔹شهید «مسعود پیشبهار» جوانترین فرمانده دفاع مقدس و مسئول طرح و عملیات قرارگاه نصر به فرماندهی اسطورهای چون سردار شهید «حسن باقری» یکی از اسوههای طریقت عارفانه نسل جهاد و شهادت است.
📿 شادی روح امام و شهدا صلوات
🌷اینجا کوچه شهید است👇
https://eitaa.com/joinchat/3973775925Cfad60e0d49
29.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔘 #خبر | جانباز ۷۰ درصد زیدونی به دوستان شهیدش پیوست
▪️حاج نگهدار موریزاده جانباز ۷۰ درصد دوران دفاع مقدس شهر زیدون، از توابع شهرستان بهبهان، پس از سالها تحمل جراحتهای ناشی از جنگ تحمیلی در سن ۵۹ سالگی دعوت حق را لبیک گفت و به یاران شهیدش پیوست.
▪️جانباز معزز نگهدار موریزاده، اسفند سال ۱۳۶۲، در منطقه هورالهویزه، بر اثر اصابت گلوله از ناحیه نخاع مجروح شد و در سال ۱۳۹۳ نیز در اثر سانحه رانندگی مجددا قطع نخاع گردید.
📿 شادی روح امام و شهدا صلوات
🌷اینجا کوچه شهید است👇
https://eitaa.com/joinchat/3973775925Cfad60e0d49
📢 #اطلاع_رسانی | مراسم تشییع و تدفین جانباز ۷۰٪ دفاع مقدس؛ شهید حاج نگهدار موریزاده
🔺نشر دهید و با ما همراه باشید👇
https://eitaa.com/joinchat/3973775925Cfad60e0d49
🌷 #شهید_شناسی (25)
🔺حسن آقاجری دوم تیر 1344، در روستای کرهسیاه تلخ از توابع شهرستان بهبهان به دنیا آمد. پدرش سیدال کشاورزی میکرد و مادرش سروگل نام داشت. تا دوم ابتدایی درس خواند. سال 1360 ازدواج کرد و صاحب یک دختر شد. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. دهم اسفند 1361، در عینخوش توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سر، شهید شد. مزار او در زادگاهش واقع است.
📿 شادی روح شهدا صلوات
🌷اینجا کوچه شهید است👇
https://eitaa.com/joinchat/3973775925Cfad60e0d49
🌷 #شهید_شناسی (26)
🔺حسین آقاجری بیستم خرداد 1349، در شهرستان بهبهان به دنیا آمد. پدرش جمعه، کارمند بود و مادرش فاطمه نام داشت. دانشآموز دوم راهنمایی بود. چهارم آبان 1362، در حملات موشکی زادگاهش، در مدرسه شهید حمدالله پیروز به شهادت رسید. پیکرش را در گلزار شهدای همان شهرستان به خاک سپردند.
📿 شادی روح شهدا صلوات
🌷اینجا کوچه شهید است👇
https://eitaa.com/joinchat/3973775925Cfad60e0d49
📢 #اطلاع_رسانی | ثبتنام کاروان ارتحال حضرت امام (ره)
▪️جهت ثبتنام به پایگاهها و حوزههای مقاومت بسیج بهبهان مراجعه فرمایید.(هزینه سفر رایگان است.)
🔺نشر دهید و با ما همراه باشید👇
https://eitaa.com/joinchat/3973775925Cfad60e0d49