eitaa logo
کانال علی‌اصغر(همراه‌بامعرفی مطالب کانال‌هایی درارتباط‌با کودک و نوجوان)
262 دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
6.6هزار ویدیو
68 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام على علیه السلام : أَولَى الشیاءِ أَن یَتَعَلَّمَهَا الحداثُ الشیاءُ الَّتى إذا صاروا رِجالاً اَحتاجوا إِلَیها؛ شایسته‌ترین چیزهایى که نوجوانان باید بیاموزند، آن چیزهایى هستند که هنگام بزرگ‌سالى به آنها نیازدارند. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج۲۰، ص۳۳۳، ح۸۱۷ @koodakAliAsghar
امام على علیه السلام : إِنَّما قَلبُ الحَدَثِ کَالارضِ الخالیَهِ ما اُلقىَ فیها مِن شَىْ ءٍ قَبِلَتهُ؛ دل نوجوان مانند زمین آماده است که هر بذرى در آن افشانده‌شود، مى‌پذیرد. نهج البلاغه(صبحی صالح) ص۳۹۳ ، نامه ۳۱ – تحف العقول ص۷۰ @koodakAliAsghar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام خوب ما علی(ع) ----- وقتی که به بازار رسید اوهو اوهو اوهو اوهو ----- صدای گریه ای شنید نزدیکی اش دختری دید ----- که بر زمین نشسته است مقداری خرمای خراب ----- گرفته درمیان دست فوری آمد کنار او ----- «چیه؟ چیه؟ دختر من ؟ چه طور شده به من بگو ----- گریه نکن حرفی بزن» دخترِ گفت: من کمی خرمای سیاه ----- خریده ام از این آقا همه خراب است ، ولی او ----- نمی دهد پول مرا امام علی(ع) همراه او ----- آمد پیش خرما فروش گفت: پول دختر را بده ----- خرمای بد هم نَفُروش خرمای خوب خرید و شاد ----- رفت سوی خانه مثل باد امام علی(ع) خنده به لب ----- به راه خود ادامه داد 📚الگو ایرانی @koodakAliAsghar
امام علی علیه السلام در غرر الحکم می‌فرماید: إِذَا نَطَقْتَ فَاصْدُق وقتی حرف می زنی، راست بگو. هر چی که خوب است بگو حرفی که زیباست بگو وقت سخن همیشه سخن های راستُ بگو 📚الگو ایرانی @koodakAliAsghar
🌟تفسیر کودکانه از سوره ی کافرون ✔️یکی بود یکی نبود غیر از خدای خوب و مهربون هیچ‌کس نبود بچه‌ها پیامبر ما مسلمانا رو که میشناسید؟ حضرت محمد (ص)خدای احد رو می‌پرستید زمان پیامبر ما یه سری از مردم وجود داشتند که بهشون می‌گفتند کافرون کافرون بت می‌پرستیدند یادتونه گفتم بت به چی میگن؟ یه مجسمه‌هایی از سنگ و چوب می‌ساختند خودشون و به جای خدای احد می‌پرستیدند ⭕️ یه روزی از روزها این کافرون یه فکر بدی کردند چون دوست نداشتند پیامبر خدای احد رو بپرسته اومدند پیش پیامبر و گفتند : ای پیامبر خدا نمی‌شه بیای بت‌های ما رو بپرستی؟ بچه‌ها فرشته‌ی مهربون اومد در گوش پیامبر گفت : قل یا ایها الکافرون ای کافرا لا اعبد ما تعبدون من این چیزایی که شما می‌پرستید رو نمی‌پرستم بچه ها کافرا رفتند و دوباره هی فکر کردند هی فکر کردند هی فکر کردند تا یه فکر جدید به ذهنشون رسید اومدن پیش پیامبر خدا و بهش گفتند ای پیامبر ما می‌خوایم خدای تورو بپرستیم بچه‌ها به نظر شما کافرون راست می‌گفتند؟ نه پیامبر گفتند : و لا انتم عابدون ما اعبد شما اون چیزی که من می‌پرستم رو نمی‌پرستین الکی می‌گین شما دروغ می‌گین شماها خدای من رو نمی‌پرستید بچه‌ها کافرا ول‌کن نبودند که همش می‌خواستن کاری بکنن که پیامبر بت‌های اونارو بپرسته اوانا رفتندو یه فکر تازه کردندو دوباره رفتند پیش پیامبر خدا و گفتند: ای پیامبر خدا ما یه فکری کردیم یه سال شما بیا خدای مارو بپرست و ماهم یه سال میایم خدای تورو می‌رستیم بچه‌ها راست می‌گفتند؟ یعنی بعد ازینکه پیامبر یک سال بت‌های اونارو بپرسته اونام میان خدای احد رو می‌پرستند؟ پیامبر دوست نداشت بت بپرسته ولا انا عابدون ما اعبد من خدای شما رو نمی‌پرستم ولا انتم عابدون ما اعبد شماهم خدای منو نمی‌پرستید پیامبر گفت نه من خدای شمارو می‌پرستم و نه شما خدای من رو می‌پرستید بچه‌ها فرشته‌ی مهربون اومد پیش پیامبر خدا و پیامبر هر حرفی می‌زد از طرف خداوند می‌زد خداوند به پیامبر گفت : برای اینکه از شر کافرون راحت بشی چی‌کار کن؟گفت : به کافرون بگو: لکم دینکم ولی دین دین شما مال شما و دین خودم مال خودم 📚شهر داستان @koodakAliAsghar