eitaa logo
رسانه کودک ایران صدا
2.3هزار دنبال‌کننده
26 عکس
440 ویدیو
1 فایل
کانال رسمی رسانه کودک ایران صدا سرگرمیهای جذاب و آموزنده تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست. دنیای قصه، شعر و ترانه، کتاب گویا با اجرای چهره ها و هنرمندان ملی . iranseda.ir" rel="nofollow" target="_blank">kids.iranseda.ir دریافت اپلیکیشن از: iranseda.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاردستی با لیوان یکبار مصرف 🤩🤩 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
هدایت شده از ایران صدا
👦 📌 یک داستان شنیدنی در مورد دختری که موی فرری داره با کلی آرزوهای قشنگ را می توانید در پایگاه کودک ایرانصدا بشنوید👇 🌐 B2n.ir/q99810 🔈🇮🇷 ایران صدا یک دنیای بزرگ شنیدنی 🆔 @iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1737185T13740815(Web)-mc.mp3
4.82M
🧔🏻‍♂مرد فقیری در کشور لیتوانی زندگی می کرد. او از دار دنیا فقط یک خروس داشت. 🐓اما خروس این مرد فقیر می توانست حرف بزند. مرد غروب ها با خروسش درد و دل می کرد. 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1737073T14764552(Web)-mc.mp3
4M
🤔عقل و اقبال، (یا همان شانس) داشتند با هم حرف می زدند و هر کدام فکر می کرد که او مهم تر است. 😏شانس، فکر می کرد که او از عقل مهم تر است. اما عقل گفت که اگر من از سر کسی بیرون بروم شانس به هیچ دردی نمی خورد. 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1737104T15183536(Web)-mc.mp3
3.89M
👶روی پله های جلویی ویلا، سه بچه ی کوچک نشسته بودند. 🕴مردی خوش لباس و شیک داشت بچه ها را نگاه می کرد. 🏠مرد برای خرید یک ویلا آمده بود. مرد به بچه ها گفت: ویلای ویله کولا همینه؟ 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1736564T15058428(Web)-mc.mp3
13.04M
👩🏻‍🦳قصه بخت کوه و بخت دریا یکی از افسانه های قدیمی ست، که مادربزرگ برای ما تعریف می کند. 🌌توی یک سرزمین برزگ پادشاهی بود که به او فرزند آسمان می گفتند. 👬پادشاه در عدالت و راستی زبانزد بود. او دو پسر به نام های کوهیار و دریا دار داشت. 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1736600T15715945(Web)-mc.mp3
3.89M
🤔ضرب المثل ها، عباراتی هستند که معنایی پشت جملات و کلمات خود پنهان کرده اند و ذهن خلاق و کنجکاو شنونده از پس کلمات این معانی را متوجه می شود. 🏞زاغی در جنگلی زندگی می کرد و از باقی مانده شکار حیوانات دیگر تغذیه می کرد. روزی.... 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1736492T13959260(Web)-mc.mp3
6M
🤴🏻ندیم غیبگوی پادشاهی در زمان های قدیم فکر می کرد که صورت و چهره زیبا هر کسی نشان دهنده خوبی و بدی اوست و به کارهای خوب و بد مردم کاری نداشت. 🦁پادشاهی بود که عاشق شکار کردن بود. 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1737048T13757356(Web)-mc.mp3
9.77M
🐈 گربه ی آقای دیویس بی قراری می کرد. 👬والتر پسر داستان ما، دو دوست داشت به نامهای "دنی" و "دبی" آنها در نبود پدرشان در مغازه بودند و حیوانات خانگی شان را به مشتریان می فروختند. 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1737102T14227288(Web)-mc.mp3
4.32M
🐶 سگ چوپان خیلی پیر شده بود و دیگر توان نداشت. چوپانی بود که سگی پیر داشت. 🐕چوپان یک روز تصمیم گرفت که سگ بیچاره را ببرد و در جنگل رها کند و بعد از آن به فکر نگهبان دیگری برای گوسفندها و بز سیاه خود باشد ... 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1736550T15266272(Web)-mc.mp3
3.35M
🐝یکی از دو برادر حیوانات را شکار می کرد. زنبورها را آزار می داد. 😔 اما برادر سوم از آزار حیوانات ناراحت می شد. 🏞دو برادر بودند که تصمیم گرفتند از خانه ی خود دور شوند و در جنگل زندگی کنند. 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1736551T16905028(Web)-mc.mp3
15.23M
👨🏻‍🦳پیرمرد فقیری، گرسنه و خسته بود. 🌳سرانجام زیر سایه ی یک دیوار نشست، از داخل بقچه اش تکه های نان خشک و سفتش را بیرون آورد. 🍗از دور بوی کبابی به مشامش رسید، بقچه اش را جمع کرد و به دنبال بوی کباب رفت و رفت تا به یک کبابی رسید... 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1737216T14193872(Web)-mc.mp3
4.4M
👦🏻پدر و مادر پسرک او را« آهای» و «اوهوی» صدا می کردند. او اسم نداشت. 👨‍👩‍👦در قدیم ها پسر کوچکی بود که با پدر و مادرش در یک کلبه کوچک در نزدیکی جنگل زندگی می کرد. 🤔 پسر بچه داستان ما اسمی نداشت و دنبال اسمی برای خود می گشت ... 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda