D1736551T16905028(Web)-mc.mp3
15.23M
👨🏻🦳پیرمرد فقیری، گرسنه و خسته بود.
🌳سرانجام زیر سایه ی یک دیوار نشست، از داخل بقچه اش تکه های نان خشک و سفتش را بیرون آورد.
🍗از دور بوی کبابی به مشامش رسید، بقچه اش را جمع کرد و به دنبال بوی کباب رفت و رفت تا به یک کبابی رسید...
🔎موضوعات قصه
#فقیر
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸 @koodak_iranseda
🔸 @koodak_iranseda
D1737216T14193872(Web)-mc.mp3
4.4M
👦🏻پدر و مادر پسرک او را« آهای» و «اوهوی» صدا می کردند. او اسم نداشت.
👨👩👦در قدیم ها پسر کوچکی بود که با پدر و مادرش در یک کلبه کوچک در نزدیکی جنگل زندگی می کرد.
🤔 پسر بچه داستان ما اسمی نداشت و دنبال اسمی برای خود می گشت ...
🔎موضوعات قصه
#اسم
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸 @koodak_iranseda
🔸 @koodak_iranseda
D1737073T14863038(Web)-mc (۱).mp3
8.65M
🌲در یکی از شهرهای کشور چین، درختی بود بسیار تنومند که مردم آن را می پرستیدند.
🌳مردم شهر بت پرست بودند و درخت را می پرستیدند.
💸 مردم پول و طلا در سوراخ های درخت پنهان می کردند تا آرزوهای شان برآورده شود.
🔎موضوعات قصه
#درخت
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸 @koodak_iranseda
🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چطور کاردستی جوجه تیغی بامزه 🦔🦔
#کاردستی
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸 @koodak_iranseda
🔸 @koodak_iranseda
D1736566T15759149(Web)-mc.mp3
9.17M
🤴🏻در زمان های قدیم امیری در همسایگی ایران، حکومت می کرد به نام زنگی بار که بسیار ظالم و خودخواه بود.
💵 او خزانه اش را با پول و دارایی مردم پر کرده بود.
🔎موضوعات قصه
#ظلم
#حاکم
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸 @koodak_iranseda
🔸 @koodak_iranseda
D1736913T15515416(Web)-mc (۱).mp3
12.58M
👨🏻پینه دوزی سه پسر داشت، که پسر کوچکش به نام احمدک از همه پرتلاش تر و فعال تر بود.
👨🏻🦳پینه دوز بعد از اینکه توی شهر خشکسالی افتاد از بچه هاش خواست که برای کار و زندگی به دنبال سرنوشت خودشان بروند.
🔎موضوعات قصه
#خشک_سالی
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸 @koodak_iranseda
🔸 @koodak_iranseda
D1736494T14606449(Web)-mc.mp3
5.34M
🏠مردی به نام حاتم بود که خانه ای با چهل در داشت.
🐎 هر مهمانی که به خانه او می آمد با یک سینی طلا و یک اسب به خانه برمی گشت.
🔎موضوعات قصه
#حاتم
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸 @koodak_iranseda
🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاردستی کرم 🐛🐛
#کاردستی
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸 @koodak_iranseda
🔸 @koodak_iranseda
D1736909T16536231(Web)-mc.mp3
4.33M
🌊یک سگ آبی بود که تنها در برکه ای زندگی می کرد. او هیچکس را نداشت.
😭سگ آبی تنها ،دلش می خواست از تنهایی گریه کند.
😳او شروع کرد به گریه کردن. صدای او چندین بار تکرار شد. سگ آبی که تعجب کرده بود. دوباره شروع کرد به گریه کردن.
🔎موضوعات قصه
#پژواک
#سگ آبی
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸 @koodak_iranseda
🔸 @koodak_iranseda
D1736894T16368917(Web)-mc (۱).mp3
3.72M
🐠در دریاچه ای بسیار زیبا ماهی های رنگارنگی زندگی می کردند. یک روز خرچنگی به دریاچه آمد.
🦀 خرچنگ چهره ی زیبایی نداشت اما دل بسیار مهربانی داشت.
🔎موضوعات قصه
#خرچنگ
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸 @koodak_iranseda
🔸 @koodak_iranseda
D1736894T14307981(Web)-mc (۱).mp3
4.5M
🐇همه جا سفید بود و خرگوش کوچولو دلش می خواست بهار از راه برسد.
❄️برف ها داشت آب می شد و خرگوش کوچولو که منتظر بهار بود از خواب بیدار شد و تند تند به طرف جنگل رفت.
🌳او فکر می کرد که بهار در جنگل است.
🔎موضوعات قصه
#خرگوش
#دوست
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸 @koodak_iranseda
🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاردستی گل 🌷🌺
#کاردستی
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸 @koodak_iranseda
🔸 @koodak_iranseda
D1738194T10144382(Web)-mc.mp3
5.31M
🐇زیر تپهای کنار یه جنگل، یه جفت خرگوش لونه داشتن.
🤩 اونها منتظر تولد چند تا بچهخرگوش بودن.
🐰 خرگوشِ مادر بچههایی رو که توی شکمش تکون میخوردن، شمرده بود: یکی، دو تا، سه تا، چهار تا، پنج تا، شش تا، هفت تا... .
🔎موضوعات قصه
#خرگوش
#راکون
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸 @koodak_iranseda
🔸 @koodak_iranseda
D1738193T16352482(Web)-mc.mp3
4.72M
🏞یک روز گرم تابستان بود. «نارنجی» و دوستش «گوشسیاه» کنار جویبار بازی میکردند.
🌊 گوشسیاه گفت: «بیا جلوی آب، سد بسازیم.» نارنجی گفت: «من که بلد نیستم!»
🔎موضوعات قصه
#قهر
#دوستی
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸 @koodak_iranseda
🔸 @koodak_iranseda