eitaa logo
رسانه کودک ایران صدا
2.3هزار دنبال‌کننده
26 عکس
440 ویدیو
1 فایل
کانال رسمی رسانه کودک ایران صدا سرگرمیهای جذاب و آموزنده تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست. دنیای قصه، شعر و ترانه، کتاب گویا با اجرای چهره ها و هنرمندان ملی . iranseda.ir" rel="nofollow" target="_blank">kids.iranseda.ir دریافت اپلیکیشن از: iranseda.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1737982T12513740(Web)-mc.mp3
3.74M
🌳🌲هدی و عزیزجون به شمال ایران سفر کرده‌‌ن. هدی کنار دریا نشسته و ناگهان، یه کتری کوچولو شبیه چراغ جادو توی آب می‌‌‌بینه. هدی با خنده به عزیزجون می‌‌گه: «ای کاش! این کتری هم مثل چراغ جادوی توی قصه‌‌ها می‌‌تونست آرزوی من رو برآورده کنه!» 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1737991T15817320(Web)-mc.mp3
3.24M
🌸مریم کوچولو داشت با عروسکاش بازی می کرد. مادرش چادرش رو سرش کرد و گفت: «مریم جون! پاشو بریم.» مریم گفت: «کجا مادر؟» مادرش گفت: «همون جایی که قول داده بودم و خیلی دوست داری بری.» مریم از جاش پرید و باخوشحالی گفت: «فهمیدم مادر، حرم.» بعدش... 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1736956T13917139(Web)-mc.mp3
13.58M
🗿 ابراهیم پدرش را در کودکی از دست داد و سرپرستی اش را آذر، عمویش به عهده گرفت. آذر بت تراش بود، اما ابراهیم از بت ها دوری می کرد. 👑 در شهر بابل پادشاهی بنام نمرود حکومت می کرد، او معبد بزرگ و بسار مجللی درست کرده بود که محل عبادت مردم بابل بود. 😞 مردم شهر مجسمه هایی از سنگ و چوب درست می کردند و در این معبد بزرگ می گذاشتند و هر روز برای عبادت و پرستش در مقابل این مجسمه ها زانو می زدند و سجده می کردند. 🔎موضوعات_قصه: 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸@koodak_iranseda 🔸@koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1736709T15543720(Web)-mc.mp3
4.42M
🕋 پدر و مادر ریحانه کوچولو به سفر حج رفته بودند. ریحانه کوچولو خانه ی مادربزرگش بود. 🌠هر شب یک نفر برای او قصه می گفت. یک شب، مادربزرگ. یک شب، پدربزرگ. یک شب هم عمه جان. شب عید قربان شده بود ... 🔎موضوعات قصه: 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸@koodak_iranseda 🔸@koodak_iranseda
💯 قطار قصه های « شب رویایی» به ایستگاه صدم رسید! 🥰ما کنار شما دوستای عزیزمون، صد قسمتی شدیم. برنامه 💫 شب رویایی ✨، این افتخار رو داره که صدمین قسمت خودش رو کنار شما عزیزان جشن بگیره. تو این صد شب، کلی 🎭 قصه و لالایی 🎼 قشنگ براتون پخش کردیم. و تصاویر زیبای شما رو در برنامه مون پخش کردیم. اگه هنوز تصویر خودت رو برامون ارسال نکردی، میتونی از طریق کانال شب رویایی در شاد، برامون بفرستی. پس عجله کن... ما اینجاییم👇 https://shad.ir/shaberoyaei_tv 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 https://shad.ir/shaberoyaei_tv 👶👧👼🌼🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1736613T15611852(Web)-mc.mp3
4.06M
🥷روزی دزدی پیش شاه رفت و گفت که هنگام دزدی از پشت بام خانه ی مردی افتاده است. 🏠پادشاه دستور داد تا صاحب خانه را بیاورند تا محاکمه شود. 😞اما صاحب خانه گفت که بنّا خانه اش را محکم نساخته است و او مقصر است. 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1737215T15131779(Web)-mc.mp3
3.17M
🐍شکارچی ها گوشت مار کبری را می خورند و زهر آن را به داروسازها می دهند. مار کبری احساس خطر کرد. تصمیم گرفت تا به سمت مار سبز برود. 🐿️ مار سبز ترسید و فرار کرد. سنجاب که از بالای درخت همه چیز را می دید شروع به سر و صدا کرد. 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1736909T15515968(Web)-mc.mp3
4.71M
🧔🏻سالها پیش در یک کشور آفریقایی قبیله ای زندگی می کردند که مردمانش با هم مهربان بودند و رییس قبیله ی خود را هم دوست داشتند. 🤒 اما یک روز اتفاقی افتاد. رئیس فبیله بیمار شده بود. 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
💯 *قطار قصه های « شب رویایی» به ایستگاه صدم رسید!* 🥰ما کنار شما دوستای عزیزمون، صد قسمتی شدیم. برنامه 💫 *شب رویایی* ✨، این افتخار رو داره که صدمین قسمت خودش رو کنار شما عزیزان جشن بگیره. تو این صد شب، کلی 🎭 *قصه و لالایی* 🎼 قشنگ براتون پخش کردیم. و تصاویر زیبای شما رو در برنامه مون پخش کردیم. *اگه هنوز تصویر خودت رو برامون ارسال نکردی، میتونی از طریق کانال شب رویایی در شاد، برامون بفرستی. * پس عجله کن... ما اینجاییم👇 https://shad.ir/shaberoyaei_tv 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 https://shad.ir/shaberoyaei_tv 👶👧👼🌼🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1738244T15205832(Web)-mc.mp3
3.95M
🌸روزی طاووس پرهاش رو باز می کنه و همه، مبهوت زیبایی‌اش می‌شن... . 😞اما ناگهان چشمش به پاهاش می‌افته؛ پاهایی به این زشتی! چرا!؟ 🐧زاغ که از دور غرق زیبایی طاووس شده بود و به او حسادت هم می کرد، از راه رسید و شروع به قارقار کرد... 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1738325T10789683(Web)-mc.mp3
6.35M
👴🏻روزی پدری سه پسرش رو احضار کرد. 🐓 به اولی خروس، به دومی داس و به سومی گربه‌‌‎ای داد و به اونها گفت: «سن‌‌وسالی از من گذشته و مرگم نزدیکه. 😞می‌خواستم قبل از مرگ، مال‌‌‌و‌منالی براتون باقی بذارم، اما آه در بساط ندارم و چیزی که به شما می‌دم...». 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
D1738523T14359030(Web) (3)-mc.mp3
4.18M
🧔🏻‍♂زندانی‌ها از دست مرد تنبل و شکمو در امان نبودند. او هرچه به دستش می‌رسید، از خام تا پخته، همه را می‌خورد. 😞زندانی‌ها تصمیم گرفتند تا از دست او به قاضی زندان شکایت کنند. پس یک وکیل انتخاب کردند و حرفشان را به او زدند. 👨🏻وکیل پیش قاضی رفت و شکایت زندانی‌ها را به او رساند. قاضی که مرد خردمندی نبود، تصمیم نادرستی گرفت... . 🔎موضوعات قصه 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸 @koodak_iranseda 🔸 @koodak_iranseda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا