🏞توی یه باغ قشنگ، بلبل کوچولویی خوش‌صدا و یه ‌کم شکمو زندگی می‌کرد، که همه دوستش داشتن و همیشه براش غذا می‌آوردن. 🦜بلبل هم با دیدن مهربونی همسایه‌هاش سعی می‌کرد که هر روز، بهتر از روزهای قبل یرای دوستانش چهچهه بزنه... 🔎موضوعات قصه: #بلبل #شب_بخیر_کوچولو 🎧از همین سری بشنوید🔻 🔹https://b2n.ir/r68890 #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸@koodak_iranseda 🔸@koodak_iranseda

📱 ممکنه بچه ها ساعتهای زیادی با تبلت یا تلفن همراه بازی کنن . این موضوع سوژه قصه جدید خاله نوشی شده که امیدوارم بشنوید و لذت ببرید. 🔎موضوعات قصه: #تبلت #اینترنت #قصه_های_خاله_نوشی 🎧از همین سری بشنوید🔻 🔹https://b2n.ir/s07396 #شغل #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸@koodak_iranseda 🔸@koodak_iranseda

🤔امروز «خاله فرشته» همراه «آوا» و «سپهر»، دو خواهرزاده کنجکاوش، قراره به ما بگن چه جوری و چه شکلی می تونیم با خدا حرف بزنیم و دعا کنیم. 🔎موضوعات: #خدا #صحبت #پرسش_های_آسمانی 🎧از همین سری بشنوید🔻 🔹https://b2n.ir/h90884 #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸@koodak_iranseda 🔸@koodak_iranseda

کاردستی خرگوش 🐰🐰 #کاردستی 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸@koodak_iranseda 🔸@koodak_iranseda

😞چیه خیلی دوست داشت که با چرا، خواهر و برادر دوقلو بودن. 📘اونا کتاب رو صدا می‌زنن تا ازش بپرسن که آیا اون هم خواهر یا برادر داره یا نه؟ 👫کتاب بهشون می‌گه من اصلا ًخواهر و برادری ندارم، اما بذارید براتون قصه‌ی مانا و نامی، یه خواهر و برادر دوقلو رو تعریف کنم که وقتی دست هم رو می‌گرفتن و از هم چیستان می‌پرسیدن، می‌تونستن برن تو خواب بقیه‌ی آدما. 🔎موضوعات قصه #دوقلو #سرزمین_اسرار_آمیز 🎧از همین سری بشنوید🔻 🔹https://b2n.ir/w41190 #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸@koodak_iranseda 🔸@koodak_iranseda

🤔 وقتی که کسی کاری رو با عجله انجام بده یا بدون دقت و از روی ظاهر معامله‌ای رو انجام بده، از ضرب‌المثل «گول رنگش را خورده» استفاده می‌کنن. 🔎موضوعات قصه #ضرب_المثل 🎧از همین سری بشنوید🔻 🔹https://b2n.ir/z26226 #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸@koodak_iranseda 🔸@koodak_iranseda

😠قدقدک و قادقادک موقع بازی با هم دعوا کردند.یک روز قادقادک و قدقدک داشتند بازی می کردند که باد شدیدی وزید و بال قادقادک به قدقدک خورد. آنها با هم دعوا کردند. 🥘قدقدک هوار کشید و رفت پیش ننه قدقدا.ننه قدقدا که داشت آش درست می کرد، ملاقه را برداشت و به طرف لانه ی ننه قاد قاد راه افتاد ... 🔎موضوعات قصه: #دوستی #قاصدک 🎧از همین سری بشنوید🔻 🔹https://b2n.ir/u54409 #قصه_صوتی #قصه_شب 😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇 🔸@koodak_iranseda 🔸@koodak_iranseda