D1737123T15004371(Web)-mc.mp3
4.7M
🧑🏻🦱در زمان های قدیم زنی بود به نام «آنا» که همراه همسرش در شالیزاری کشاورزی می کرد؛ او سه پسر داشت که از کشاورزی بیزار و در آرزوی شغلی پُر درآمد بودند.
🌱بالاخره پدرشان از دنیا رفت و آن ها تصمیم گرفتند هر یک کاری به غیر از کشاوزی انجام دهند..
🔎موضوعات قصه:
#کشاورزی
#آی_قصه_قصه
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/w64732
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
D1737152T15788988(Web)-mc.mp3
5.1M
👫در شهری زن و شوهر خسیسی زندگی می کردند.
🧕🏻 روزی زن حوصله اش سر رفته بود و از شوهرش خواست تا کاری کند.
🐐بعد از مدتی فکر کردن، تصمیم گرفتند تا بزغاله ای بخرند و آن را به خانه بیاورند تا هم از صدایش...
🔎موضوعات قصه:
#خساست
#بزغاله
#آی_قصه_قصه
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/w64732
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
D1737123T15217262(Web)-mc.mp3
5.57M
👨🏻🦳پیرمردی بود که غُده ای برآمده زیر گلویش درآورده بود.
😔 به همین دلیل غذا خوردن برایش سخت شده بود و دیگران هم به خاطر ظاهرش، او را مسخره می کردند؛
🤔 او از این موضوع ناراحت بود و آرزوی روزی را داشت که دیگر آن غده را نداشته باشد...
🔎موضوعات قصه:
#پیرمرد
#آی_قصه_قصه
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/w64732
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
D1737409T13136546(Web)-mc.mp3
4.15M
👨🏻🦳پیرمرد فقیر و تنهایی بود به نام «ولی داد ساده دل» که کاری جز چیدن علف و یونجه نداشت.
🌿 او یونجه و علف ها را به شهر می برد و می فروخت و از فروش آنها پول کمی به دست می آورد و آنها را پسانداز می کرد. روزی تصمیم گرفت تا با پول هایش کاری کند..
🔎موضوعات قصه:
#پیرمرد
#آی_قصه_قصه
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/w64732
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
D1737125T14099768(Web)-mc.mp3
4.71M
👑در زمان های قدیم پادشاه پیری عمرش به پایان رسید و پسرش به جای آن بر تخت سلطنت نشست.
😔پسر از مرگ پدرش بسیار ناراحت بود به همین دلیل در اتاقش می نشست و به اداره مملکت کاری نداشت. این رفتار پادشاه باعث شد تا اطرافیانش تصمیم جدیدی برای اداره....
🔎موضوعات قصه:
#پادشاهی
#آی_قصه_قصه
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/w64732
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
D1737110T16928094(Web)-mc.mp3
5.84M
🏠پیرزن مهربانی در یک خانه کوچک و زیبا در روستایی زندگی می کرد.
❤️ نام این پیرزن «خاله نرگس» بود. خاله نرگس در دنیا کسی را نداشت ولی تنهای تنها هم نبود.
🐔او مرغی داشت که هر روز برای او تخم می گذاشت. پیرزن حتی گربه ای داشت که همیشه....
🔎موضوعات قصه:
#مرغ
#گربه
#آی_قصه_قصه
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/w64732
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
D1737124T15049704(Web)-mc.mp3
5.5M
👩🏻🦳در کنار رودخانه ای، خانه کوچک و تمیزی بود که پیرزنی در آن زندگی می کرد. اسم پیرزن « خانم باجی» بود. خانم باجی از مال دنیا چیز زیادی نداشت.
🎗️ او گردنبندی داشت که دلش می خواست به فرزندش بدهد اما خانم باجی حتی فرزندی هم نداشت که بعد از خودش....
🔎موضوعات قصه:
#گردنبند
#آی_قصه_قصه
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/w64732
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
D1738651T15712930(Web)-mc.mp3
9.35M
❄️صبح یکی از روزهای زمستان بود که مادر بچهها را زودتر از خواب بیدار کرد و گفت: امروز خیلی کار داریم... بهتره ادامهی داستان رو بشنوید.
🔎موضوعات قصه:
#لباس
#آی_قصه_قصه
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/w64732
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
D1737280T16599716(Web)-mc.mp3
4.36M
🐀روزهای آخر تابستان بود و گرما کم کم داشت تمام می شد. مامان موشه با سختی بسیار تعداد زیادی چوب برای فصل سرما فراهم کرده و آنها را پشت لانه شان گذاشته بود. بچه موش ها برای بازی کردن، پشت لانه می رفتند و از اینکه آنجا پر از چوب شده بود...
🔎موضوعات قصه:
#موش
#آی_قصه_قصه
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/w64732
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
D1737234T16479002(Web)-mc.mp3
5.27M
🦊 روباه حیله گری بود که بسیار گرسنه اش شده بود. او به هر جایی سر زد چیزی برای خوردن پیدا نکرد، تا اینکه از شدت گرسنگی و خستگی روی تخته سنگی نشست و کمی استراحت کرد.
🤔 روباه با خودش گفت که باید کاری کند، به همین دلیل شروع کرد به فکر کردن تا...
🔎موضوعات قصه:
#روباه
#آی_قصه_قصه
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/w64732
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
D1737111T17450194(Web)-mc.mp3
4.03M
🧑🏻🦱مبارک پسری بود گیج و حواس پرت که همه کارها را خراب می کرد.
مبارک اوستایی داشت به نام «میرزا». 👨🏻🦳روزی میرزا مبارک را برای خرید مقداری خاکشیر به مغازه «حاج طاهر» فرستاد؛ اما زمانی که مبارک به آنجا رسید فراموش کرده بود که چه چیزی می خواهد....
🔎موضوعات قصه:
#حواس_پرتی
#آی_قصه_قصه
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/w64732
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
D1737253T11668575(Web)-mc.mp3
3.9M
🐜در یک صبح بارانی که باران بند آمده بود و خورشید در آسمان می تابید، مورچه ها از خواب بیدار شدند و با صدای بلند شعر می خواندند.
🦗سنجاقک که در آن نزدیکی خوابیده بود، از صدای شعر خواندن مورچه ها بیدار شد و تصمیم گرفت تا در آن صبح آفتابی...
🔎موضوعات قصه:
#مورچه
#سنجاقک
#آی_قصه_قصه
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/w64732
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
D1737283T11307649(Web)-mc.mp3
5.03M
👩🏻🦳در روستایی پیرزن خوش قلب، مهربان و سرحالی به نام «گُل بانو» به تنهایی زندگی می کرد.
🐴 او همیشه در حال کار کردن بود؛ تا اینکه روزی از روزها در راه رفتن به خانه، یکی از همسایگانش به نام «مَش رحیم» را دید. مش رحیم به او پیشنهاد کرد تا الاغی...
🔎موضوعات قصه:
#پیرزن
#الاغ
#آی_قصه_قصه
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/w64732
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
D1737409T14297606(Web)-mc.mp3
4.22M
🌲روزی روزگاری خاله سوسکه ای بود که هر روز خانه اش را آب و جارو می کرد.
🏅یک روز سکه ای پیدا کرد و برای خرید یک سِری وسیله به بازارچه رفت. سر راه باغبانی او را دید و از خاله سوسکه پرسید که کجا می رود....
قصه «خاله سوسکه» از داستان های قدیمی ایرانی است.
🔎موضوعات قصه:
#فرهنگ
#زبان_فارسی
#آی_قصه_قصه
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/w64732
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
D1737409T12328161(Web)-mc.mp3
5.26M
🐭اتل متل توتوله
موش موشکی بلا بود
👀آرزوی عجیبی در سر موش ما بود
مثل تموم موشا، دو چشم ریزِ ریز داشت
👂🏻کنار اون دوتا چشم، دو گوش تیزِ تیز داشت
دُمش دراز و زیبا، دُمش قشنگ و پُر مو...
#آی_قصه_قصه
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/w64732
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
D1736639T15569697(Web)-mc.mp3
2.8M
👦🏻بهرام پسر بچه بازیگوشی بود که برای تعطیلات عید به خانه پدر بزرگش در ده رفته بود.
👵🏻 بهرام که می دانست پدر بزرگش او را خیلی دوست دارد، حرف کسی را گوش نمی کرد و مدام شیطنت می کرد. تا اینکه روزی لباس ننه قزی را با نخ و سوزن به تشکش دوخت...
🔎موضوعات قصه:
#شیطونی
#آی_قصه_قصه
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/w64732
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
D1737418T13739222(Web)-mc.mp3
4.12M
🪵سال ها پیش هیزم شکن فقیری همراه همسر و دو پسرش در جنگلی زندگی می کرد.
🪓هیزم شکن فقیر از مال دنیا فقط یک تبر و دو قاطر داشت. او هر روز هیزم ها را با قاطرش به شهرهای اطراف می برد و می فروخت، ولی با وجود این همه کاری که می کرد درآمد کمی داشت...
🔎موضوعات قصه:
#خوشبختی
#هیزم_شکن
#آی_قصه_قصه
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/w64732
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
D1737409T11036845(Web)-mc.mp3
3.65M
🎖روزی بود و روزگاری بود
بابایی بود که خسته بود
زیر درخت نشسته بود
چی کار می کرد؟
🍎سیب می خورد
سیب که می خورد خوابش بُرد
خوابیده بود که موشی از راه رسید
بابا رو دید و خندید...
🔎موضوعات قصه:
#ترس
#لو_لو
#آی_قصه_قصه
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/w64732
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
D1736376T15136958(Web)-mc.mp3
4.28M
👰مردی بو دکه دخترش می خواست ازدواج کند، به همین دلیل تمام اقوام و دوستانشان را به عروسی دعوت کرده بودند.
👴🏻 کیور جوانی بود که می خواست از روستای دیگری به جشن عروسی برود. در راه به پیرمردی رسید. آنها تصمیم گرفتند که بفیه راه را با هم بروند...
🔎موضوعات قصه:
#جادو
#عروسی
#آی_قصه_قصه
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/w64732
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
D1738651T15712930(Web)-mc.mp3
9.35M
❄️صبح یکی از روزهای زمستان بود که مادر بچهها را زودتر از خواب بیدار کرد و گفت: امروز خیلی کار داریم... بهتره ادامهی داستان رو بشنوید.
🔎موضوعات قصه:
#لباس
#آی_قصه_قصه
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/w64732
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
D1737280T16599716(Web)-mc.mp3
4.36M
🐀روزهای آخر تابستان بود و گرما کم کم داشت تمام می شد. مامان موشه با سختی بسیار تعداد زیادی چوب برای فصل سرما فراهم کرده و آنها را پشت لانه شان گذاشته بود. بچه موش ها برای بازی کردن، پشت لانه می رفتند و از اینکه آنجا پر از چوب شده بود...
🔎موضوعات قصه:
#موش
#آی_قصه_قصه
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/w64732
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
D1737280T16334649(Web)-mc (۱).mp3
4.13M
🧕🏻دختر کوچولویی بود به نام مریم.
🥱 یک روز صبح مریم زودتر از همه از خواب بیدار شد و به حیاط رفت، 👩🌾البته نه برای بازی کردن؛ او مستقیم به انبار رفت و وسایل باغبانی پدرش را برداشت.
🥰 کمی بعد با بیلچه ای بیرون آمد و شروع به کندن زمین کرد تا دانه اش...
🔎موضوعات قصه:
#باغبانی
#دانه
#آی_قصه_قصه
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/w64732
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
D1737125T15142227(Web)-mc.mp3
4.89M
🐯یکی از جنگل های سریلانکا، پلنگی زندگی می کرد. پلنگ بسیار گرسنه بود و در جنگل به دنبال شکار می گشت.
🦎تا اینکه به مارمولکی رسید و خواست او را شکار کند؛ اما مارمولک به او گفت که من زیز بار حرف زور نمی روم، تو اگر می خواهی مرا بخوری باید....
🔎موضوعات قصه:
#پلنگ
#آی_قصه_قصه
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/w64732
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
D1737125T15759951(Web)-mc.mp3
5.31M
👩🏻🦳در دهکده ای کوچک پیرزنی زندگی می کرد که ثروت زیادی نداشت؛ اما یک گاو داشت که آن را خیلی دوست می داشت.
🐄پیرزن هر روز صبح شیر گاوش را می دوشید و شیر تازه را برای فروش به شهر می برد.
🤔 یکی از روزها وقتی پیرزن شیر گاو را دوشید، از گاو خواست تا....
🔎موضوعات قصه:
#گاو
#آی_قصه_قصه
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/w64732
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
D1736730T13836764(Web)-mc.mp3
4.66M
🐑در روستای سرسبز و زیبایی چوپانی زندگی می کرد. چوپان یک گله بزرگ داشت.
👨🏻 او هر روز گوسفندانش را به چَرا می برد و در راه بازگشت آن ها را می شمرد؛ تا اینکه یک روز متوجه شد یکی از گوسفندانش گم شده است. او هر چقدر دنبال گوسفندش گشت، آن را پیدا....
🔎موضوعات قصه:
#اتوبوس
#آی_قصه_قصه
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/w64732
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda