D1738041T14449744(Web)-mc.mp3
13.31M
🌠چهارشنبهی آخر سال یهعالمه رسم و رسوم داره که چیه و چرا براتون توضیح میدن.
میدونستین رسم قاشقزنی چیه؟ 🧿میدونستید قدیمها بچهها شالهاشون رو از روی پشت بومها آویزون میکردن تا شکلات و شیرینی و میوه از بزرگترها بگیرن؟
📮داستان «چهارشنبهی آخر سال» در شبکهی رادیویی ایرانصدا، به تهیهکنندگی آتی جانافشان، تولید شده است
#سرزمین_اسرار_آمیز
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
D1738206T11429449(Web).mp3
3.2M
یکی بود، یکی نبود. یکی از روزها، دوستهای حسنکچل داشتن دربارهی مسابقهای صحبت میکردن که پادشاه برای اتخاب باهوشترین بچه گذاشته بود. اونها به حسن گفتن: «تو هم شرکت کن. تو هم شجاعی، هم باهوش؛ شاید برنده بشی و جایزهی خوبی بگیری».
#قصه_های_دوست_داشتنی
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/t36962
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
D1738195T17190981(Web).mp3
7.13M
بود و بود و بود، یکی نبود. یکی هم بود که اسمش «نوروز» بود، صداش میکردن «عمو نوروز». خونهی عمو نوروز نه روی زمین بود و نه توی آسمون. نه دور بود و نه نزدیک. کجا بود؟ توی دل آدمها، نوک یه کوه خیلی بلند... .
#قصه_های_دوست_داشتنی
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/t36962
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
D1738198T11016769(Web).mp3
3.39M
یکی بود، یکی نبود. در روستای بسیار دوری پسری به نام «حسن کچل» زندگی میکرد. حسن کچل هم باهوش بود، هم خوشقلب. اون که خیلی فقیر بود، با مادر پیرش زندگی میکرد. یه روز مادرش به حسن گفت: ... .
#قصه_های_دوست_داشتنی
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/t36962
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
D1738468T13722168(Web).mp3
2.31M
ن کتاب ماجراهای جالب خواهر و برادریه به نامهای «ندا» و «نوید». بهتون پیشنهاد میکنم این ماجراها رو ببینید و بشنوید.
#قصه_های_بوی_گل_آفتاب
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/t36962
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda
D1737047T17418156(Web).mp3
3.45M
در باغی سرسبز فلفلِ سبزی بود که به «آقا فلفلی» معروف شده بود. فلفلی زبان تند و تیزی داشت و باعث رنجش دیگران می شد. حیوانات و گیاهان جنگل مدام از دست او ناراحت می شدند، تا اینکه روزی پیازچه به او تذکر داد؛ اما این بار هم فلفلی همانند قبل...
#قصه_های_دوست_داشتنی
🎧از همین سری بشنوید🔻
🔹https://b2n.ir/t36962
#قصه_صوتی
#قصه_شب
😍تولید محتوای پاک برای کودکان تخصص ماست👇
🔸@koodak_iranseda
🔸@koodak_iranseda