eitaa logo
فروشگاه کتاب جان کودک و نوجوان
14.5هزار دنبال‌کننده
16.6هزار عکس
379 ویدیو
33 فایل
🎁🛍گلچینی از محصولات فرهنگی هنری آموزشی سالم برای کودکان و نوجوانان ایران زمین 👦👧واحد کودک و نوجوان فروشگاه کتاب جان ✅فروش فقط به صورت غیرحضوری 👤ارتباط با ادمین: @Milad_m25
مشاهده در ایتا
دانلود
✂️در بخشی از نوشتارهای شیرین و کودکانه مجموعه قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب می خوانیم: «روزی بود و روزگاری بود.یک مرد بود که کارش جامه فروشی در روستاها بود.هرچند وقت یک بار از شهر جامه های گوناگون می خرید و به روستاهای اطراف شهر می برد و می فروخت و باز به شهر می آمد.یک روز که این فروشنده ی دوره گرد از یک ده به ده دیگر می رفت و به راه بیابانی رسید.سر راه مردی اسب سوار برخورد که آهسته آهسته از میان راه می رفت.مرد جامه فروش که بسته ی پارچه ها را بر دوش داشت بسیار خسته شده بود.وقتی دید اسب سوار هم آرام آرام می رود و می توانند باهم همراهی کنند به سوار گفت:من خیلی خسته شده ام و این کوله بارهم بر دوشم سنگینی میکند.حالا که ما هردو از یک راه می رویم اگر ممکن باشد این بسته را نیم ساعتی روی اسب جلو خودت بگیری تا من از خستگی در بیایم از جوانمردی تو خوشحال و دعا گو خواهم شد...» 📖🌷📖🌷📖🌷📖🌷📖🌷 📌مناسب سن ۱۰تا۱۸ سال ▪️ناشر: انتشارات امیرکبیر 💳قیمت: ۱.۳۶۵.۰۰۰تومان 🎁قیمت باتخفیف: ۱.۱۸۷.۰۰۰تومان 📖🌷📖🌷📖🌷📖🌷📖🌷 🛍خرید آنلاین از سایت باسلام👇 https://basalam.com/sahifehnoor/product/503537?ref=830y — — — — — — — — — — — — 📲ثبت سفارش از طریق پیام رسان ایتا👇 👤@Milad_m25 🆔@noketab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐ارسالی مشتری عزیزمون از حسن آباد کرج🙏 🆔@koodak_shop
💐ارسالی مشتری عزیزمون از سعادت آباد تهران🙏 🆔@koodak_shop
💐ارسالی مشتری عزیزمون از معالی آباد شیراز🙏 🆔@koodak_shop
📗کتاب قصه های مامان جونی و زیارت 🔸مجموعه «» داستان خانواده‌ای است که تصمیم می‌گیرند به (علیه السلام) بروند و در راه رسیدن به با آدم‌های جالبی آشنا می‌شوند و چیزهای تازه‌ای یاد می‌گیرند. 🧑 راوی این ماجرا پسری به نام است که در کلاس چهارم درس می‌خواند. او به همراه 👨‍👩‍👧‍👦پدر و مادرش، خواهرش اسرا که در کلاس دوم درس می‌خواند و مامان جونی و باباجونی راهی این سفر شده است. 🚞آن‌ها با قطار راهی مشهد می‌شوند و در این مسیر او متوجه می‌شود که: ❓چرا انسان باید به زیارت امامان معصوم برود، ❓این کار چه فایده‌ای برایش دارد ❓چرا بعضی افراد مثل وهابی‌ها با زیارت کردن مخالف هستند. 👌این داستان‌ها که با تصویرگری‌های زیبا همراه شده قدم به قدم کودکان را با و آشنا می‌سازد و نشان می‌دهد چگونه تمام جهان دلداده اهل بیت هستند و دوست دارند خودشان را به آستان مبارک ایشان برسانند. 🔺مناسب سنین ۷تا۱۰سال ✍نویسنده: مجید ملامحمدی ▪️ناشر: به نشر 💰قیمت: ۱۴۰هزار تومان 🎁قیمت باتخفیف: ۱۳۵هزار تومان 🛍خرید آنلاین از سایت باسلام👇 https://basalam.com/sahifehnoor/product/13106708 📲سفارش از طریق پیام رسان ایتا👇 👤@Milad_m25 🆔@koodak_shop
🔰عناوین داستان های کتاب و شرح قصه ها: 📌دلتنگ امام رضا (ع): قصه از جایی شروع می‌شود که در تابستانی گرم مامان جونی هوای زیارت به سرش می‌افتد. آن‌ها با خانواده امیرعلی زندگی می‌کنند و دلشان می‌خواهد همراه پسرشان به مشهد بروند. سرانجام مرخصی پدر امیرعلی درست می‌شود و همگی راهی سفر می‌شوند. در اول مسیر روحانی جوانی که با گروه سرود به مشهد می‌رود برای او و خواهرش توضیح می‌دهد است و این سنت از کی در شکل گرفته است. 📌در مهمانی امام رضا (ع): در داخل قطار امیرعلی با جوان بلندقد و سبزه‌ای آشنا می‌شود که اهل کشمیر است. او طلبه است و حالا دارد پدر و مادرش را برای اولین بار به زیارت امام رضا (علیه السلام) می‌رود. امیرعلی و خواهرش به همراه مامان جونی برای چند دقیقه مهمان کوپه آن‌ها می‌شوند و در آنجا چیزهای تازه‌ای در مورد یاد می‌گیرند. 📌ما گم شده‌ایم: در ایستگاه نیشابور صدای پیرمرد و پیرزن پیری بلند می‌شود. دو روستازاده که کوپه خودشان را گم می‌کنند. مامان جونی آن‌ها را به کوپه خودشان دعوت می‌کند و در آنجا آن‌ها با این زوج خراسانی بیشتر آشنا می‌شوند. در آنجا بحثی پیرامون و نزدیک مطرح می‌شود و مشخص می‌شود حتی اگر انسان توانایی رفتن به اماکن مقدسه را ندارد می‌تواند از راه دور امامان را زیارت کند و دلش را راهی دیارشان کند. 📌سلام کردن ممنوع: در نزدیکی مشهد امیرعلی به کوپه روحانی جوان و بچه‌های گروه سرود سر می‌زند. در همین حین فردی که یواشکی وارد قطار شده توسط ماموران دستگیر می‌شود و همین ماجرا روحانی را به یاد سفر حجش می‌اندازد. جایی که او را به خاطر زیارت کردن امامان در دستگیر کردند. در این داستان می‌فهمیم چرا این افراد به غلط مانع از زیارت کردن مردم می‌شوند و مقصود شیعیان از چیست. 📌کبوتری که حرف می‌زد: داستان به جایی می رسد که خانواده امیرعلی به مشهد رسیده‌اند و در حرم مطهر رضوی شاهد و زیبایی حرم هستند. در اینجا امیرعلی در جریان کمک به پیرمردی که می خواهد خود را به ضریح برساند گم می شود. اما خادمی پیر به او اطمینان می دهد که امام رضا حواسش به همه هست و نمی گذارد که او تنها بماند. پس از راز و نیاز امیرعلی مامان جونی او را پیدا می کند و امیرعلی متوجه لطف و رضا (علیه السلام) می شود. 🆔@koodak_shop
📌تصاویری از داخل کتاب مامان جونی و زیارت 🆔@koodak_shop