امـروز تـون زیبـا و بی نظیر
لحظاتتون سرشاراز آرامش🍊🍋
دلتـون از مـحبت لبـریـز
تنتون از سلامتی سرشار🍊🍋
زندگیتون از بـرکت جـاری
وخـدا پشت پناهتون باشـه🍊🍋
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#قصه_متنی
🐦🐭موش کوچولو و آینه🐭🐦
یک روز موش کوچولویی در میان باغ بزرگی می گشت و بازی می کرد که صدایی شنید:میو میو.موش کوچولو خیلی ترسید.پشت بوته ای پنهان شد و خوب گوش کرد.صدای بچه گربه ای بود که تنها و سرگردان میان گل ها می گشت و میومیو می کرد.
موش کوچولو که خیلی از گربه ها می ترسید، از پشت بوته ها به بچه گربه نگاه می کرد و از ترس می لرزید.بچه گربه که مادرش را گم کرده بود، خیلی ناراحت بود. موش کوچولو می ترسید اگر از پشت بوته خارج شود، بچه گربه او را ببیند و به سراغش بیاید و او را بخورد؛ اما بچه گربه آن قدر نگران و ناراحت بود که موش کوچولو را پشت بوته ی گل سرخ نمی دید.
او فقط می خواست که مادرش را پیدا کند.با صدای بلند می گفت:«میومیو مامان جون من اینجام، تو کجایی؟» او آنقدر این جمله را تکرار کرد تا مادرش صدای او را شنید و به طرفش آمد و او را با خود از باغ بیرون برد.
موش کوچولو نفس راحتی کشید و دوباره مشغول بازی شد.همین طور که زیر بوته ها می دوید و ورجه ورجه می کرد، چشمش به چیزی افتاد که زیر بوته ها برق می زد.
به طرف آن رفت، یک آینه کوچک با قاب طلایی بود.موش کوچولو توی آینه نگاه کرد و خودش را دید.خیال کرد یک موش دیگر را می بیند.خوشحال شد و شروع کرد با عکس خودش حرف زدن.می گفت:«سلام، میای با من بازی کنی؟» دهان موش کوچولوی توی آینه تکان می خورد ولی صدایی به گوش موش کوچولو نمی رسید.موش کوچولو آنقدر با موش توی آینه حرف زد که حوصله اش سر رفت و ساکت شد.
بلبل که روی درختی نشسته بود و او را تماشا می کرد خنده اش گرفت و صدا زد:«آهای موش کوچولو، اون آینه است. تو داشتی با عکس خودت توی آینه حرف می زدی.»
موش کوچولو سرش را بلند کرد.بلبل را دید. پرسید:«یعنی این خودِ من هستم؟من این شکلی هستم؟» بلبل جواب داد:« بله، تو این شکلی هستی.آینه تصویر تو را نشان می دهد.»
موش کوچولو بازهم به عکس خودش نگاه کرد و از خودش خوشش آمد. او با خوشحالی خندید.بلبل هم خندید.چندتا پروانه که روی گلها پرواز می کردند هم خندیدند.گل های توی باغ هم خنده شان گرفت. صدای خنده ها به گوش غنچه ها رسید.غنچه ها بیدار شدند و آنها هم خندیدند و بوی عطرشان در هوا پیچید.
بلبل شروع کرد به خواندن:
من بلبلم تو موشی
تو موش بازیگوشی
ما توی باغ هستیم
خوشحال و شاد هستیم
گل ها که ما را دیدند
به روی ما خندیدند
آن روزموش کوچولو دوستان زیادی پیدا کرد و حسابی سرگرم شد. وقتی حسابی خسته شد و خوابش گرفت، دوید و به لانه اش برگشت و خوابید.
🐭
🐦🐭
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#کاربرگ
کاربرگ رنگ آمیزی آموزش رنگ ها و مفاهیم پایه ریاضی.
🎨
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نقاشی
نقاشی سکه ای جدید مخصوص نی نی ها و مامان های دوست داشتنی! ببینید😍.
🎨🎉👌🏽🌞🌜🎈🖍
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
✨🌺🌴✨🌴🌺✨
💥آیات زندگی💥
🌼 لِیَجزیَ اللهُ الصّادِقینَ بِصِدقِه 🌼
🍃 همانا خداوند به راستگویان بخاطر صداقت آنها پاداش میدهد. 🍃
✨ آیه ۲۴ سوره احزاب ✨
#انس_کودکان_با_قرآن
✨🌺🌴✨🌴🌺✨
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#دانستنیها
💠اکسولوتل یا ماهی راه رونده
🐠اکسولوتل یک نوع دوزیست است که می تواند کل قسمت های از دست رفته ی بدنش را مجدداً بازسازی نماید.
🐳این جانور می تواند کلیه ی اندام ها، بخش هایی از مغز و قلب، دُم، چشم، بافت تخمدان، ریه و نخاع خود را بازسازی کند. متاسفانه این جانور که توانایی احیای بافت های خود را دارد در طبیعت و در زیستگاه بومی خود در مکزیک در خطر انقراض قرار دارد.
🦈 این حیوان بیشتر خاکستری و قهوه ای است ولی به رنگ های زر، سپید و سیاه نیز یافت می شودو کاملاً وابسته به آب است و لارو وزغ، تارپایان نرم و ماهیان کوچک را می خورد.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
❇️بچه های عزیز آیا می دانید در امام حسین علیه السلام دعای عرفه فرمودند ای خدایی که عجایب خلقتت در دریاها هست.
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
عمو به من محرمه؟
بله
🌸🌸🌸🌸
پسر عمو به من محرمه؟
نه
🌸🌸🌸🌸
پس خدا جون دوست داره ما جلوی پسرعمو حجاب داشته باشیم😊
-‐--------------------------------------------
#محرم_نامحرم (2)
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
93547214.mp3
6.84M
#قصه_شب👼🏻🌜
📙درخت بخشنده
✍️شل سیلور استاین
🎙پگاه کامکار
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#لالایی
برات قصه میگم تا که بخوابی🌙
دیگه اشکی نریز نکن بیتابی⭐️
میگم حکایت بره و گرگه🌙
برات میگم که دنیا چه بزرگه⭐️
بخواب ای کودک من گریه بسه🌙
از اشکای تو این قلبم شکسته⭐️
نذار مروارید چشمات حروم شه🌙
لا لایی میخونم تا شب تموم شه⭐️
لا لایی کن لالایی کن لالایی🌙
تویی که پاکترین خلق خدایی⭐️
لالایی کن گل ناز قشنگم ملوس کوچیک مستو ملنگم🌙
لالایی کن بخواب مامان بیداره⭐️
گل بوسه روی دستات میکاره🌙
لالایی کن بخواب ای نور چشما⭐️
با تورنگ خوشی میگیره دنیا🌙
تا خواب ببینه شاهزاده قصه⭐️
به روی اسب بالداری نشسته🌙
تو را میبره رو ابرای آبی⭐️
تا رو ابرا به ارومی بخوابی🌙
لالایی کن لالایی کن لالایی⭐️
تویی که پاکترین خلق خدایی🌙
لالایی کن گل ناز قشنگم ملوس کوچیک مست و ملنگم⭐️
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
⭐️روزتون بـخیر
❤️الـهی کـه امـروز
⭐️زنـدگیتون پـر بـرکـت
❤️کسب و کارها تون پر رونق
⭐️و دلـتــون شــاد شــاد بـاشـه
♥️
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#قصه_متنی
🐓🌾خروس بی محل🌾🐓
یکی بود یکی نبود ، در یک روستای سرسبز ، مردی زندگی می کرد که خروس کوچکی داشت . وقتی شب فرا می رسید ، مرد خروس را می گرفت و در خانه مرغ هایش می گذاشت تا از چنگ روباه مکار در امان باشد .
مرد گفت : آه ، چقدر خسته ام . بهتره امشب خوابی طولانی داشته باشم . بعدش به تخت خوابش رفت و خوابید . فردای آن روز ، خروس و کوچک خیلی زود از خواب بیدار شد از خانه مرغ ها به بیرون پرید و بر روی نرده ای کنار اتاق خواب مرد نشست .
بالی به هم زد ، سینه اش را جلو آورد ، چشم هایش را بست و با تمام قدرت خواند : ” قوقولی قوقو – قوقولی قوقووووووو ”
مرد با صدای بلند خروس بیدار شده بود با عصبانیت به خروس گفت : ” از این جا برو ای خروس بی محل “. خروس وقتی عصبانیت مرد را دید تا می توانست تند تند از آن محل دور شد .
مرد که از خواب بیدار شده بود و دیگر خوابش نمی برد به خودش گفت : ” بهتر است به مزرعه ام بروم و آن جا کشاورزی کنم امان از دست این خروس ، بیشتر از این نمی توانم بخوابم ” بیلش را برداشت و به طرف مزرعه به راه افتاد .
شب بعد مرد خروس را در خانه ی خوک ها گذاشت . با خود گفت : ” خیلی خسته ام ، یک خواب طولانی خستگی من را برطرف می کند . ” خروس باز هم صبح خیلی زود از خواب بیدار شد . از خانه ی خوکها به بیرون پرید و روی نرده کنار خانه ی مرد نشست .
بالی به هم زد ، چشم هایش را بست و با صدای بلندی شروع به خواندن کرد . “قوقولی قوقوووووووو – قوقولی قوقووووووووو “
مرد باز هم با صدای خروس از خواب بیدار شد و با عصبانیت فریاد زد : ” از این جا برو ای خروس بی محل من از دست تو خواب راحتی ندارم . ” خروس هم که خیلی ترسیده بود با قدرت هر چه تمام تر فرار کرد .
مرد به تخت خواب رفت ، اما هر کاری کرد خوابش نبرد . تصمیم گرفت که به مزرعه برود و کشاورزی کند . علف های هرز را هرس کند . توت فرنگی ها را بچیند .
شب بعد خروس را در انبار علوفه گذاشت . با خودش گفت : ” خیلی خسته ام ، امشب دیگر با خیال راحت تا صبح می خوابم و از خروس بدصدا هم خبری نیست ” باز هم صبح خیلی زود خروس از خواب بیدار شد و از پنجره انبار به بیرون پرید . روی نرده کنار خانه مرد نشست ، بالی به هم زد ، چشم هایش را بست و شروع به خواندن کرد : ” قوقولی قوقوووووووو – قوقولی قوقوووووووو “
مرد که این بار خیلی عصبانی تر از قبل شده بود تصمیم گرفت خروس را بفروشد .
صبح زود خروس را به بازار برد و به کشاورزی دیگر که مرغ و خروس زیادی داشت فروخت . آن شب مرد با خیال راحت تا ظهر فردا خوابید و دیگر خروسی نبود که او را صبح زود از خواب بیدار کند .
مرد دیگر سراغ مزرعه اش نمی رفت . علف های هرز تمام مزرعه را فرا گرفته بودند . آن سال مزرعه محصول خوبی نداد و مرد به خاطر خوابیدنش هیچ سودی نبرد.
🐓
🌾🐓
🐓🌾🐓
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
34.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥نماهنگ «نمره عالی» منتشر شد
🎙با صدای عبدالرضا هلالی و گروه سرود آوای احسان و گروه میعاد
📝شاعر و آهنگساز: سید جواد پرئی
🎼تنظیم کننده: امید روشن بین
🎬کارگردان: علی یوسفی مفید
📹تهیه کننده:سید عبدالحسین میرداماد
💠مجری طرح:قاب سفید هنر
🔻تهیه شده در مأوا
🔰مرکز موسیقی مأوا
#بازی
جمع آوری با چشم بسته🙈
ابتدا چند عدد توپ یا عروسک را روی زمین پخش کنید، کودک باید آنهارا ببیند و جای هر کدام را به حافظه خود بسپارد😋
چشمان کودک را ببندید، حالا باید با چشمان بسته شده توپ ها را جمع کرده و در سبد بیاندازد😜
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
کسب مقام اول دانش آموزان ایرانی در المپیاد جهانی نجوم و اختر فیزیک
🔹دانش آموزان جمهوری اسلامی ایران در پانزدهمین المپیاد جهانی نجوم و اختر فیزیک ۲۰۲۲ گرجستان با کسب ۹ نشان طلا و یک نشان نقره ، مقام اول جهان را کسب کردند.
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
شوهر عمه به من محرمه؟
نه
🌸🌸🌸🌸
پسر عمه به من محرمه؟
نه
🌸🌸🌸🌸
پس خدا جون دوست داره ما جلوی شوهرعمه و پسرعمه حجاب داشته باشیم😊
-‐--------------------------------------------
#محرم_نامحرم (3)
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
👧بچه ها جونم👦
امام حسین علیه السلام میفرماین:
برای بدست آوردن اخلاقهای خوب و زیبا تلاش کنین
🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#قصه_شب👼🏻🌜
ساندویچ پسته شامی
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
صبح سه شنبه تون بخیر🍁🍎
ان شـالـلـه امــروز 🍎🍁
از آسمان و زمـین🍁🍎
هرچه خوشبختی🍎🍁
ســلامـتـی بـرکـت 🍁🍎
و هـر چـه مـهربـانیسـت 🍎🍁
چو باران رحـمت بر زندگیتان ببارد🍁🍎
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
16.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کارتون بانمک برنارد
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#داستان_متنی
دماغ زی زی
یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود.
روزی روزگاری در جنگل سبز حیوانات زیادی زندگی می کردند.آن ها با هم مهربان بودند و کاری به کار یکدیگر نداشتند. فقط یک میمون بازیگوش به نام زی زی، همیشه سر به سر حیوانات می گذاشت و آنها را مسخره می کرد. زی زی خیال می کرد که از همه ی حیوانات زیباتر و باهوش تر است و برای همین حق دارد دیگران را مسخره کند و به آنها بخندد.
حیوانات جنگل از حرف ها و حرکات زی زی ناراحت می شدند و گاهی با او قهر می کردند؛ اما زی زی گوشش به آنها بدهکار نبود و به مسخره کردنشان ادامه می داد.
یک روز به طاووس می گفت:«خیال نکن که خوشگلی ، نه تو اصلاً خوشگل نیستی.به پاهای زشتت نگاه کن،وقتی پرهایت می ریزند از همیشه زشت تر می شوی.»به خرگوش می گفت:«تونه باهوشی و نه خوشگل،تازه با این گوش های درازت به الاغ شبیه هستی.» به روباه می گفت:«دم پشمالویت خیلی زشت است.» به موش می گفت:«تو یک دم دراز کوچولوی زشت و ترسویی.»
روزی یک فیل کوچولو در جنگل قدم می زد.فیل کوچولو خیلی خوشحال بود،چون آن روز، روز تولدش بود و او یک مسواک صورتی رنگ از مادرش هدیه گرفته بود.فیل کوچولو به طرف چشمه می رفت تا دندان هایش را با مسواک جدیدش بشوید.زی زی که بالای درختی نشسته بود، او را دید.صدازد:«آهای فیل کوچولو کجا می روی؟»
فیل کوچولو جواب داد:«می روم سر چشمه مسواک بزنم.» بعد هم مسواک صورتی رنگش را به زی زی نشان داد. زی زی قاه قاه خندید و گفت:«می خواهی مسواک بزنی؟دندان های زشتت که مسواک لازم ندارند.»
فیل کوچولو ناراحت شد و گفت:«دندان های من اصلاً زشت نیستند.» زی زی گفت:« هم دندان هایت زشتند، هم مسواکت زشت است.خرطومت هم خیلی دراز و بی ریخت است.»
فیل کوچولو گفت:« تو به خرطوم من چه کار داری؟مادرم همیشه می گوید که خرطوم من خیلی قشنگه. مسواکم هم یک هدیه ی تولد خیلی قشنگه!»
زی زی بازهم خندید و برای فیل کوچولو شکلک در آورد.فیل کوچولو عصبانی شد و داد زد:« حالا که مرا مسخره کردی، من هم آرزو می کنم که دماغت دراز شود.از خرطوم من هم درازتر!»
ناگهان اتفاق عجیبی افتاد.دماغ زی زی شروع کرد به دراز شدن.آن قدر دراز شد و کش آمد تا از خرطوم فیل کوچولو هم درازتر شد.فیل کوچولو که با تعجب به صورت زی زی نگاه می کرد، خنده اش گرفت.صورت زی زی خیلی خنده دار شده بود.چندتا از حیوانات وقتی صدای خنده ی فیل کوچولو را شنیدند،به طرف آنها آمدند و همین که زی زی را دیدند، آن ها هم خندیدند.کم کم تمام حیوانات جنگل فهمیدند که دماغ زی زی دراز شده است. آنها خودشان را به زی زی رساندند و دور او جمع شدند.همه می خندیدند و زی زی را مسخره می کردند.آنها با هم می خواندند:
زی زی خانم اجازه
دماغتون درازه
زی زی خیلی ترسیده بود.می خواست فرار کند و به جایی برود که هیچ کس او را نبیند اما میان حیوانات گیر افتاده بود و از آن جا که کسی از او دل خوشی نداشت،همه به او می خندیدند و دماغ درازش را قلقلک می دادند و آن را می کشیدند. موش کوچولویی که خیلی از دست زی زی دلخور بود، روی دماغش پرید و آن را گاز گرفت و با صدای بلند خندید و گفت:
زی زی خانم اجازه
روی دماغت یه گازه
با این کار موش کوچولو، چندتا حیوان دیگر هم دماغ او را گاز گرفتند.دماغ زی زی خیلی درد گرفته بود.زی زی گریه افتاد و از کارهایی که تا آن روز انجام داده بود، پشیمان شد. با خودش گفت:«اگر دماغم به شکل اولش برگردد، دیگر هیچ کس را مسخره نمی کنم.»
ناگهان دماغش شروع کرد به کوچک شدن.آن قدر کوچک شد تا به شکل اولش درآمد. زی زی نفس راحتی کشید و به حیوانات جنگل که با تعجب نگاهش می کردند گفت:« دوستان عزیزم، من از همه ی شما معذرت می خواهم.من میمون بدی بودم که همیشه شما را مسخره می کردم و به شما می خندیدم.اما امروز وقتی فیل کوچولو را مسخره کردم، او هم آرزو کرد که دماغ من دراز شود.»
فیل کوچولو که روبروی زی زی ایستاده بود گفت:«بله، امروز روز تولد من بود.من خیلی خوشحال بودم و می دانستم که هر آرزویی بکنم، برآورده می شود.برای همین وقتی زی زی مرا مسخره کرد،آرزو کردم دماغش دراز شود تا بتوانم مسخره اش کنم.»
زی زی گفت:« درسته، دماغ من دراز شد و همه ی شما به دماغ درازم خندید و مسخره ام کردید.من خیلی خجالت کشیدم و فهمیدم که وقتی شما را مسخره می کردم، شما هم ناراحت می شدید و خجالت می کشیدید.حالا از شما می خواهم که مرا ببخشید. قول می دهم که دیگر کسی را مسخره نکنم و احترام همه ی شما را نگه دارم.»
حیوانات جنگل زی زی را بخشیدند. زی زی با خیال راحت به خانه اش رفت و خوابید و دیگر کسی ندید که او حیوانات جنگل را مسخره کند.
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#تزیین_غذای_کودک
کوچولوها گاهی غذا و میوه نمی خورند، تزیین زیبای غذا میتونه بچه ها رو تشویق به مصرف بهتر و بیشتر مواد غذایی سالم کنه و باعث رشد بهتر بچه ها بشه
🌼
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
♧بازی تطبیق سایه ♧
سایه ی اصلی رو پیدا ڪن .
گروه سنی 4 تا 6 سال
💚
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻