روباهی در یک روز برفی - @mer30tv.mp3
4.46M
#قصه_شب
🦊روباهی در یک روز برفی🦊
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
تنها چیزے ڪـہ از فـردا مـیدانـم⭐️
این است ڪہ خــــدا
قبـل از خـورشید بیـدار اسـت⭐️
از او میخواهم ڪہ
قبل از همہ در ڪنار تـو باشد⭐️
و راہ را برایت هموار ڪند⭐️
شبتون زیـبـا💌
و سرشار از آرامـش⭐️
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌼ســـــ🥰ــ✋ـــــلام
🍃🌸روز قـشنگ بـهاری تـون بـخیر
🍃🌼الهـی در پناه پـروردگـار
🍃🌸امروزتون بخیرونیکی
🍃🌼حــال دلتــون خـوب
🍃🌸وجـودتــون سـلامـت
🍃🌼روزتون سرشاراز زیبـایی
دوشنبه تــون عــالـی🌷
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
🥣 #فرنی با سه شیره
#یکسالگی
آرد برنج 2 قاشق غذاخوری
شیر یک لیوان
نبات یک تکه کوچک
سه شیره یک قاشق چایخوری
شیر و آرد و نبات را روی حرارت هم میزنیم تا فرنی درست شود
بعد از برداشتن از روی حرارت سه شیره را اضافه میکنیم.
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#شعر
من میوهام، من میوهام
مفیدم و خوشمزهام
خدا چه خوب آفریدم
برای شما پروریدم
من بچه ها را دوست دارم
نشاط براشون میارم
آخ نخور مرا نـشسته
که مگس رویم نشسته
مگس بسی میکروب داره
خیلی مرضها میاره
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#تربیتی
یک تکنیک عالی برای برخورد با رفتار نامطلوب کودک
از روش های عالی برخورد با رفتار نامطلوب کودکان این است که در زمان انجام دادن کارهای نامطلوب و ناپسند، توجهی نشان ندهیم و بعد به ذکر کارهای خوب و مطلوب گذشته کودک بپردازیم.
به طور مثال بگوییم: یادته هفته پیش توی کارهای خونه به من کمک کردی؟ چقدر اون کارت رو دوست داشتم.
وقتی کودک متوجه بشه که رفتارهای ناپسندش مورد توجه قرار نمی گیرد و رفتارهای مثبت گذشته، هنوز در ذهن مادرش است، پس سعی می کند تا آن رفتارها را بیشتر انجام دهد.
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
مردم مهربون ما
❤️ رفته بودم از یه لوازم تحریری خرید کنم، این یادداشتو تو مغازهشون دیدم ...
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
🔻بهشت زیر پای مادران است...
◾️دختر حضرت امام خمینی میگفتند:
حضرت امام بارها به من فرمودند:
این که میگویند: بهشت زیر پای مادران است
◾️یعنی باید این قدر جلویِ پایِ مادر، صورت به خاک بمالی تا خدا تو را به بهشت ببرد...
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#داستان
🦉آقا جغده🦉
یک روز قشنگ آفتابی در جنگل بود. صدایی از بالای درخت می آید . یعنی چه شده است؟
آقا جغده به خانه جدیدش نقل و مکان کرده بود و مشغول باز کردن جعبه های اسبابش بود.
آقا جغده فکر می کرد که کلاهک آباژورش را کجا گذاشته است؟
آقا جغده اسبابش را از جعبه بیرون می آورد تا آنها را سر جایشان بچیند.
همان روز خانم جوجه تیغی از زیر درخت می گذشت ، او خیلی گرمش بود. او پیش خودش گفت: ایکاش چیزی داشتم که مرا از این
گرما نجات می داد. ناگهان صدای افتادن چیزی را شنید وقتی برگشت، خیلی خوشحال شد و گفت: وای ، یک کلاه آفتابی
او فکر کرد که خیلی خوش شانس است که درخت آرزوها را پیدا کرده است. باید بروم و به روباه این خبر را بدهم.
خانم جوجه تیغی همراه با روباه برگشت. روباه گفت: به نظر نمی رسد که این درخت آرزوها باشد.
جوجه تیغی گفت: ولی اون درخت آرزو است، زود باش یک چیزی آرزو کن. روباه گفت: اوووم ، اما من چه چیزی آرزو کنم؟
روباه فکر کرد که چه چیزی آرزو کند؟
یک لیوان بزرگ شیر شکلات، یا یک کفش جدید رقص، یا یک ماشین قرمز بزرگ ؟
روباه گفت: فهمیدم یک کفش نوی رقص می خواهم. چند دقیقه ای گذشت اما هیچ اتفاقی نیافتاد.
روباه گفت: دیدی، این درخت آرزو نیست.
یکدفعه یک جفت کفش بدقواره و زمخت کنارش افتاد.
جوجه تیغی با خوشحالی گفت: دیدی، این درخت آرزو است.
روباه گفت: اما این دیگه چه جور کفش رقصی است؟
جوجه تیغی گفت: شاید برای یک نوع رقص جدید است.
آقا روباه با کفش جدیدش شروع به رقصیدن کرد.
اما بالای درخت آقای جغد از سر و صدای و رقص روباه ناراحت بود
ناگهان ماهی تابه و قابلمه های جغد از بالای درخت کنار جوجه تیغی افتاد
او با خوشحالی گفت: آخ جان موزیک . و شروع به زدن کرد
اما بالای درخت، آقای جغد از این موسیقی هیج لذتی نمی برد
جغد غرغر کرد و گفت: امیدوارم هرچه زودتر این صداها تمام شود.
در همین موقع آقای جغد از بالا به پایین افتاد.
جوجه تیغی گفت:وای، این درخت، درخت آرزو نیست.
روباه گفت: آقای جغد، شما اینجا هستید؟
جغد گفت: اینجا، خانه ی جدید من است و کلی هم دچار دردسر شده ام.
جوجه تیغی و روباه همه چیز را سر جایشان گذاشتند.
جغد گفت: خیلی محشر است، همه چیز مرتب است . من آرزو کردم که کمک داشته باشم. روباه گفت: و حالا ما اینجا هستیم
جوجه تیغی گفت: و شاید واقعا این درخت آرزوهاست! همه با هم خندیدند.
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻