#قصه_کودکانه
🌿 شاخه ها را نبر
در جنگلی سر سبز و زیبا، زیر درخت بلوط، خرس قهوه ای زندگی می کرد. او خرس مهربان و خوش قلبی بود. همه حیوانات او را دوست داشتند. او یک مغازه ی عسل فروشی داشت. عسل های او بهترین عسل های دنیا بودند، بخاطر همین همه حیوانات به او عسلی می گفتند.
یک روز صبح وقتی عسلی خواست وارد مغازه شود، سرش به چند شاخه خورد. شاخه های درخت را کنار زد و داخل رفت. اما وقتی خواست از مغازه بیرون بیاید دوباره سرش به شاخه ها گیر کرد.
عسلی با ناراحتی شاخه ها را کنار زد و گفت: باید فکری به حال این شاخه های مزاحم بکنم. خیلی بلند شده اند.
عسلی رفت از انبار طناب آورد و شاخه های مزاحم را به شاخه بالایی بست.
مدتی گذشت. میمون دم قهوه ای برای خریدن عسل به مغازه آمد و چند کوزه عسل خرید . او همین که خواست با کوزه عسل از مغازه بیرون برود، طناب پاره شد. شاخه ها محکم به کوزه ها ی عسل خوردند. کوزه ها از دست دم قهوه ای افتادند و شکستند.
عسلی به او گفت: دوست عزیز ببخشید، من الان چند کوزه عسل دیگر برایت می آورم.
میمون که سرتا پایش عسلی و چسبناک شده بود با عصبانیت آنجا را ترک کرد.
بعد از رفتن دم قهوه ای، عسلی تصمیم گرفت شاخه ها را کج کند. با طناب شاخه ها را به پشت دوچرخه اش بست و سوارش شد. پا زد و جلو رفت اما یکدفعه دیگر نتوانست پا بزند و به عقب کشیده شد. زاغی که از بالا داشت به عسلی نگاه می کرد گفت : داری چه کار می کنی؟
عسلی گفت : میخواهم شاخه ها را کج کنم.
زاغی بلند بلند خندید و گفت : شاخه درخت که کج نمی شود. الان بر می گردد و توی سرت می خورد.
عسلی که از پا زدن خسته شده بود، ناراحت و غمگین روی زمین نشست.
او کمی فکر کرد و گفت: دوست ندارم این شاخه ها را ببرم، اما چاره دیگری ندارم. عسلی رفت و با یک اره برگشت.
سنجاب خانم که دید شاخه ها تکان می خورد، از لانه اش بیرون دوید. تا عسلی را دید، گفت: چرا شاخه را می بری؟ نمی بینی شاخه ها پر از بلوط هستند و با بریدن آنها این همه میوه از بین می رود.
عسلی گفت: دوست ندارم آنها را ببرم اما چه کار کنم آنها باعث دردسرند.
سنجاب خانم گفت: به جای اینکه شاخه را ببری، یک سایه بان بالای مغازه ات بزن تا شاخه به سر کسی نخورد.
عسلی خوشحال شد و گفت: چه فکر خوبی! همین کار را می کنم، تازه این طوری تابستانها هم میتوانم زیر سایه اش بشینم تا گرمم نشود.
سنجاب خانم خندید و گفت: همیشه ساده ترین راه بهترین راه نیست.
✍ نويسنده: خانم مريم فيروز، از اعضای خوب کانال کودک خلاق🌸
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#تغذیه
✅خواص درمانی چغاله بادام
👌ترکیبات اسیدی آن در معده مانع آسیب رسیدن به بافت معده و بروز سرطان معده
جلوگیری از گرفتگی عضلات
تقویت لثه و ریشه دندانها
جلوگیری از خشکی دهان
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بازی
✔️ مناسب ۳ تا ۶ سال
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#تربیت_کودک
✅ منظور از بازی با کودک، فعالیتی پر از لذت و کم هدف است.
🔵شرایط بازی:
1️⃣ بدون غر و لند
2️⃣ بدون آموزش
3️⃣ بدون دستور
4️⃣ بدون وضع قانون
(تنها دو قانون در بازی وجود دارد :
👇👇
۱- به همدیگر آسیب نرسانیم.
۲- وسایل را خراب نکنیم).
🔻اگر کودک در بازی تقلب کند👇
✅ بهتر است در ساعاتی به غیر از ساعات بازی آموزشهای لازم را به او بدهیم.
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی بچه رو دست باباش میسپاری
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
18.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کارتون
اتل متل یه جنگل
📼 این قسمت : موجود عجیب
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
حساسیت زنبوری - @mer30tv.mp3
4.06M
#قصه_شب
حساسیت زنبوری
🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱😴🥱
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
🌸ســـــلام
🌷صبح زیباتون بخیر
🌸امروزتون سرشاراز آرامش
🌷مهر و محبت
🌸نشان لبخند خدا
🌷در زندگی است...
🌸ان شا الله نگاه خدا
🌷توجه و لبخند عنایتش
🌸همیشه شامل حالتون بشه
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
🔸️شعر خدا کجاست؛ میدونی؟
🌸خدا تو قلـــــــــب دونه
🌱خدا تو عطر گلهاست
🌸دیده نمیشه اما
🌱خیلی بزرگ و داناست
🌸تو دونههای برفه
🌱توی صدای بارون
🌸تو قطرههای شبنم
🌱تو دلهای مهربون
🌸خدا همیشه با ماست
🌱بیرون باشیم یا خونـه
🌸خدا شبیه هوا
🌱واسه نفسهامونه
🌸خدا یه نور قشنگ
🌱توی دل آدمهاست
🌸هر جای دنیا باشیم
🌱خدا همیشه با ماست
🔸️شاعر: خانم رودابه حمزهای
🔸️منبع: کتاب خدا چیه؟ کیه؟ کو؟
👶🏻 @Koodakane1 👧🏻