eitaa logo
کودکانه
46.6هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
4.6هزار ویدیو
324 فایل
🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍂کاردستی با استفاده از برگ ها 🍃🍂 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
🌺 راهکاری برای تقویت حس ارزشمند بودن و اعتماد به نفس در کودک در زمان صحبت با او: 🌱تمام توجه تان را به سخنانش معطوف کنید. 🌱گوشی موبایل خود را کنار بگذارید. 🌱کار با کامپیوتر را برای دقایقی تعطیل کنید. 🌱تلویزیون را خاموش کنید. 🌱تلویزیون را خاموش کنید. 🌱و تنها به کودک، کلمات و چهره او متمرکز شوید. 💕 💜💕 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
🐌 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
🌳اتل متل توتوله کجاست حسن کوچوله؟ 🍊یه کار تازه دارم می‌خوام نهال بکارم 🍊اونوقت می‌شه یه درخت زیرش می‌ذارم یه تخت 🍊زیر سایه‌اش می‌شینم شکوفشو می‌بینم 🌳اتل و متل دوباره روز شده وقت کاره 🍌روزها می‌یاد تو هوا اکسیژن از درخت‌ها 🍌هوا تمیزتر می‌شه درخت، خوبه همیشه 🌳کاج و سرو و سپیدار صنوبر رو هم بکار 🍒درخت میوه هم هست از ثمرش می‌شیم مست 🍒درخت و سیب و انبه درخت گیلاس و به 🍒درخت‌های خرمالو درخت‌های آلبالو 🍒درخت خوب هلو درخت‌های زرد آلو 🌳اتل متل توتوله ببین حسن کوچوله 🍇این همه میوه اینجاست رو شاخۀ درخت‌هاست 🍇حسن هر چی می‌بینه باز می‌یاد و می‌چینه 🍇میوه نعمت خداست رو شاخۀ درخت‌هاست 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
ArmisaiS1218.pdf
1.06M
قصه های پیامبران برای کودکان و نوجوانان 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
⭐️🌙🌙⭐️ لالا لالا شب تاره درخت سیب بیداره لپ سیبا همه سرخه درخت انگار تب داره! لالالالاگل سنبل نشسته توی ایوون گل هواگرمه که این طوری عرق کرده تن بلبل لالالالاگل گندم لالاخوابن همه مردم نترس ازشهر خواب امشب کسی اونجا نمی شه گم لالالالاگل صدپر گل نیلوفر مادر بخواب آروم که می خنده شب زیبا سروده:مریم اسلامی 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
💚صبح زیبـاتون بـخیر 💚روزتـون پراز موفقیت 💚حـال امـروزتــون زیبــا 💚 دلاتون پراز عشق و محبت 💚تنتون سـالم و روزتـون قشنگ 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
😍😍😍😍😍 "خرگوش سفیدی که می خواست عجیب باشد" 🐰🥕 خرگوش سفید و چاقی بود که زیاد دروغ می گفت. او دوست داشت که همه حیوانات باور کنند، خرگوش عجیبی است. خرگوش، روزی وارد جنگلی سبز و کوچک شد. همین‏طور که سرش را بالا گرفته بود و شاخ و برگ درخت‏های بلند را نگاه می‏کرد، یک سنجاب را دید. سنجاب، مشغول درست کردن لانه‌‏ای توی دل تنه درخت بود. خرگوش فریاد زد: - سلام آقای سنجاب. کمک نمی‏خواهی؟ سنجاب عرق روی پیشانی‏اش را پاک کرد، جواب سلام خرگوش را داد و پرسید: - تو چه کمکی می‏توانی بکنی؟ خرگوش دمش را تکان داد. دست‏هایش را به کمر زد و گفت: من می‏توانم با دندان‏ها و پنجه‏های تیزم، در یک چشم‏ برهم زدن برای تو چند تا لانه بسازم. سنجاب حرف او را باور نکرد. خرگوش گفت: «عیبی ندارد. از من کمک نخواه! اما به همه بگو خرگوش سفید می‏توانست برایم لانه بسازد.» خرگوش خداحافظی کرد و به راهش ادامه داد. کمی که رفت، لاک‏پشت پیر را دید. لاک‏پشت آرام به طرف رودخانه می‏رفت. خرگوش سلام کرد و پرسید: عمو لاک‏پشت! می‏توانم تو را روی دوشم بگذارم و زود به رودخانه برسانم. لاک‏پشت، حرف خرگوش را باور نکرد. تنها جواب سلام را داد و شروع به حرکت کرد. خرگوش گفت: - عیبی ندارد. خودت برو. اما به همه بگو، خرگوش سفید می‏توانست مرا به روی دوشش، با سرعت به رودخانه برساند. خرگوش، باز هم به راه افتاد. هویجی از دل خاک بیرون آورد و گاز محکمی زد، ناگهان خانم میمون را دید که یکی- یکی، نارنگی‏ها را جمع می‏کند و در سبدی بزرگ می‏گذارد. جلو رفت سلام داد. گفت: - خانم میمون زحمت نکشید. من می‏توانم از حیوانات زیادی که دوستم هستند بخواهم همه نارنگی‏ها را جمع کنند و سبد را تا خانه‏ی شما بیاورند. میمون هم حرف خرگوش سفید را باور نکرد. تنها جواب سلام را داد و بی‏اعتنا به کارش مشغول شد. خرگوش گفت: - عیبی ندارد. کمک نگیرید. اما به همه بگویید خرگوش سفید دوستان زیادی دارد که همه کار برایش انجام می‏دهند. خرگوش، زیاد از خانم میمون دور نشده بود که جوجه‌‏دارکوبی را دید. جوجه، از لانه روی درخت به روی زمین افتاده بود. خرگوش به او سلام داد و پرسید: - کوچولو! دوست داری پرواز کنم و تو را توی لانه‏ات بگذارم؟ جوجه‌‏ دار کوب جواب سلام را داد و با خوشحالی گفت: «مادرم غروب به خانه بر می‏گردد. تا آن وقت حتماً، حیوانات بزرگ من را لگد می‏کنند. پس لطفا مرا توی لانه‏ام بگذار.» خرگوش که فکر نمی‏کرد جوجه دارکوب این خواهش را بکند، دستپاچه شد و گفت: - اما من الان خسته‏ام. نمی‏توانم پرواز کنم! ناگهان بچه‏دار کوب با صدای بلند گریه کرد و گفت: «اگر من را توی لانه‏ام نگذاری، به همه می‏گویم خرگوش سفید و چاق، نمی‏تواند پرواز کند.» خرگوش دستپاچه‏تر شد و گفت: - باشد! گریه نکن! همین الان پرواز می‏کنیم. او این را گفت و با یک دستش جوجه‏دار کوب را بغل کرد و با دست دیگرش ادای بال زدن را درآورد. اما پرواز نکرد که نکرد. بعد از چند روز، وقتی همه اهالی جنگل ماجرا را فهمیدند، خرگوش سفید و چاق مجبور شد از آن جنگل کوچک برود. چون همه او را دروغگوی بزرگ صدا می‏زدند. 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
ریاضی علامتهای کوچکتری و بزرگتری 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
14.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دلنشین این قسمت: من امام میشوم ♥️این قصه دلنشین در ایام مبارک تقدیم به همه شما کوچولوهای مهربون 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
کوچولوها گاهی غذا و میوه نمی خورند، تزیین زیبای غذا میتونه بچه ها رو تشویق به مصرف بهتر و بیشتر مواد غذایی سالم کنه و باعث رشد بهتر بچه ها بشه 🌼 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
نقاشی با حروف 🎨🎉👌🏽🌞🌜🎈🖍 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
khar_avazeh_khan.pdf
1.75M
- خر آوازخوان و چند داستان کوتاه دیگر 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با وسایل بازیافتی یک کاردستی زیبا درست کنید.😍 🌷 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
11.mp3
3.93M
👼🏻🌜 🐭موش دانا 🐭 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
22.mp3
653.2K
⭐️🌙🌙⭐️ ‍ ❤️🍃لالایی ۱۴ معصوم🍃❤️ لالا لالا گل داوود گل بخشنده و پر جود جواد ای رهبر دینم به درگاه تو مسکینم لالا لالا گل شادی تو هستی حضرت هادی تو حسن یوسف و پروین هدایتگر به سوی دین لالا لالا گل عنبر گل عطر و گل ساغر امام عسکری جانم تو هستی نور ایمانم 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
ســـــــــلام صبح قشنگ تون بخیر♥️💭 صبحتـون شــاد و پـر انـرژی ♥️💭 روزتـون مـعطر بـه نـور الهی♥️💭 سـرآغاز روزتـون سـرشار از عـشق و شـادی♥️💭 وخبرهای خوش و عالی♥️💭 صبح تــون زیبــا♥️💭 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
#‍قصه_متنی 🍃🐺 نمکی و گرگی 🐺🍃 مادر نمکی، می‌‏خواست برود خانه‏‌ی خاله‌ی مریض. به بچه ‏ها گفت: «در را برای هیچ‏کس باز نکنید. مواظب گرگ بد گنده باشید. گولش را نخورید!» مادر رفت و خواهرها نشستند به دوختن لحاف چهل تیکه. ناگهان صدای در آمد. تق تق تق خواهرها: «کیه کیه در می‏زنه؟» گرگ: «منم منم مادرتون!» نمکی رفت در را باز کند، اما خواهرها نگذاشتند. خواهرها: «صدای مادر ما نازکه» گرگ سرفه کرد. صدایش را نازک کرد. گرگ: «گرد و خاک پریده بود تو گلوم.» خواهر بزرگ‌تر: «باید از زیر در، دست و پاهاتو نشون بدی» گرگ: «وا خب مگه باید چه جوری باشن دست و پاهام؟» نمکی از دهانش در رفت و گفت: «باید سفید و نرم باشه.» گرگ توی کوله‏‌ی حیله‏ گری، آرد داشت. دست و پایش را آردی کرد و از زیر در نشان داد. بچه‏ ها گول خوردند و در را باز کردند. گرگ هم پرید تو همه را خورد؛ اما نمکی کوچولو، توی خمره قایم شد. مادر نمکی که آمد، نمکی همه چیز را برایش تعریف کرد. مادر و نمکی، دنبال رد پای گرگ رفتند تا رسیدند به خانه ‏اش. گرگ با شکم‌ گنده خوابید بود. مادر یواش قیچی را از زیر چارقدش در آورد. به نمکی گفت: «چند تا سنگ جمع کن!» مادر، شکم گرگ را پاره کرد و خواهرها را نجات داد. به جای خواهرها، سنگ‏‌ها را گذاشت. همگی فرار کردند. گرگ از خواب پرید، خواست دنبال‏شان بدود، ولی سنگین بود و افتاد توی برکه. نمکی و خانواده برگشتند به خانه. آن‏ها چه‏ کار کردند؟ یک رمز عبور برای آمدن توی خانه، گذاشتند. 🐺 🍃🐺 🐺🍃🐺 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
nokhodi_o_malake_moorcheha.pdf
7.6M
- نخودی و ملکه مورچه‌ها - حمید عاملی 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
کوچولوها گاهی غذا و میوه نمی خورند، تزیین زیبای غذا میتونه بچه ها رو تشویق به مصرف بهتر و بیشتر مواد غذایی سالم کنه و باعث رشد بهتر بچه ها بشه 🌼 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هیجانی دقت، توجه و تمرکز هماهنگی چشم ها هیجان و تعادل قدرت و دخالت حواس ✨ 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
💭مدرسه متفاوت 💭 امسال، درس و مدرسه یک شکل و جور دیگر است با همکلاسی‌های خود حتی نباید داد دست مثل همه، من هم زدم یک ماسک خیلی تمیز با فاصله از بچه‌ها من می‌نشینم پشت میز ماژیکِ من دست خودم ماژیکِ او هم مال اوست اصلاً نمی‌گیرم از او حتی اگر باشیم دوست با حرف ناظم یا مدیر بهداشت، بهتر می‌شود خیلی رعایت می‌کنیم تا زنگِ آخر می‌شود 💜 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
تصویر به کودک نشان دهید و بگید اختلاف ها پیدا کند 😍مناسب برای ۵ سال به بالا این فعالیت به کودک شما کمک می کند تا تمرکز و فکر کند و یاد بگیرد که جزئیات را متوجه شود. در ابتدا دو تصویر یکسان به نظر می رسند ، اما اگر به سختی نگاه کنید تفاوت های کوچکی را مشاهده خواهید کرد. در مورد تصاویر با هم صحبت کنید و اگر کودک شما به کمی کمک نیاز دارد نکاتی را بیان کنید. ✨ 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
نقاشی با حرف «و» 🎨🎉👌🏽🌞🌜🎈🖍 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻
11.mp3
4.03M
👼🏻🌜 🐢🍬تولد لاکپشت ها🍬🐢 👶🏻 @Koodakane1 👧🏻