eitaa logo
شعرِکودک ؛ رنگارنگ
22 دنبال‌کننده
61 عکس
31 ویدیو
2 فایل
بسم الله بفرما استفاده ی از این اشعار‌ برای همه آزاد است و برای ساختن آهنگ یا سرود وانتشار در کانال و گروههای مختلف نیازی به اجازه نیست این اشعار رافقط برای ترویج فرهنگ دینی بین کودکان این سرزمین سرودم
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹☘🌼🍀🌼☘🌼🌷 «رؤیایی بیدار کننده» خواب بودم نیمه شب در بسترم *خواب* دیدم هست *شام* آخرم *جلسه ای از بهر من تشکیل بود* صدرمجلس شخص *عزرائیل* بود *رنگ از رخسار گلگونم پرید* آب پیشانی به دامانم چکید *دست و پایم سست، تن خیس از عرق* خِس خسی در سینه، جانم بی رمق *گفتمش که رحم کن هستم جوان* روح من با خود مبر در آسمان *گفت دیگر عمر تو پایان گرفت* باردوم زندگی نتوان گرفت *گفت : اکنون موعد رفتن رسید* امر حق را زود می باید شنید *داده‌ای این عمر با ارزش هدر* کاش می‌کردی زکار بد حذر *گشت اوقات خوشت صرف گناه* عمر بالاتر ز زر کردی تباه *کن وداع با خانمان و زندگی* نیست دستت هیچ جز شرمندگی *اشهدم گفتم که جان تسلیم شد* روح من دست ملَک تقدیم شد *چون برون آورد جانم آن مَلَک* ناله‌ام افتاد در گوش فلک *دیدم آنجا این تنم در بستر است* چشمهایش بسته و گوشش کر است *صبح شد دیدم عیال و خانمان* گرد من جمعند با سوز وفغان *دخترم می زد به صورت : کای پدر* زود بستی از میان بار سفر *آن طرف تر خواهرم خون می‌گریست* داد می زد این مصیبت چیست؟ چیست؟ *یکنفر گفتا که تابوت آورید* ازمیان خانه بیرونش برید!!!! *دکمه‌های پیرهن چون بازشد* ناگهان دیدم که غسل آغاز شد *بودم آنجا شاهد غسل بدن* داشتم از مال دنیا یک کفن *جز پدر مادر و فرزند وعیال* مردمان بودند آنجا بی خیال *سوی قبرم تند می‌بردند و زود* برلب گور آمدم یکدم فرود *خاک را اقوام بر من ریختند* فاتحه خواندند و خود بگریختند!!! *آن زمان که منزل من گور شد* رفت هر کس سوی خانه دورشد *منزل زیبا بدل شد بر لحد* قبر شد منزلگه من تا ابد *آن زمان من بودم و تنگی گور* خانه ام بسیارتاریک ونمور *ناگهان آمد صدای گفتگو* دو مَلَک ، با گرز دیدم روبرو *گفت برخیز ای فلان ابن فلان* لحظه‌ی پرسش رسیده ست این زمان *اولین پرسش : بگو ربّ تو کیست؟* پس کتاب و دین و آئین تو چیست؟ *کی امامت بوده کی پیغمبرت؟* کو نماز و روزه ، حجّ اکبرت؟ *مانده بودم در جواب آن دو تن* مهر خاموشیم خورده بر دهن *رَبّ؟ همانکس که نکردم طاعتش* هم کتاب آنکه نخواندم یک خطش *چون نگفتم من کلامی آن زمان* پس فرود آمد به سر گرز گران *آنچنان گرزی که آتش در گرفت* شعله هایش گور را در بر گرفت *وامصیبت این چه حال است ای خدا* ناگهان آمد به گوشم این ندا *بنده ی من : حُبّ دنیا داشتی* عمر و مالت جاودان پنداشتی *حُبّ عیش و نوش و ثروت بُد تورا* پیروی از نفس و شهوت بُد تورا *در عباداتت تو کاهل بوده ای* در نماز وروزه غافل بوده ای *دست یاری با شیاطین داشتی* میل لج با مکتب و دین داشتی *غافل از ذکر خدا و فکر او* بُد دروغ و تهمتت در گفتگو *در غل و زنجیر شد ﭼون پای من* شد مشخص منزل و مأوای من *یک در از دوزخ برایم باز شد.* ناله و درد و فغان آغاز شد. *ضجّه‌ها کردم خدایا الأمان* شعله ای برخاست بند آمد زبان *آه ، دیدم ناله ها بی حاصل است* حب دنیا همچو سم قاتل است *آرزو کردم که : ای کاش این زمان* ساعتی را بازگردم در جهان *تا ابد من سجده و طاعت کنم* تا خودم را زین بلا راحت کنم *آرزویم بود این ، اما چه سود* دیدم آنجاراه برگشتی نبود *پس زدم دست توسل برحسین* آنکه او سلطان بود بر عالمین *گریه کردم بر على اصغرش* بر رقیه آن سه ساله دخترش *بر على اکبررعنای او* بر ابا الفضل و قد و بالای او *بر مصیبتهای زینب خواهرش* ناله های مادر غم پرورش *ناگهان لطف خداوند ودود* روح را درجسم برگرداند زود *دیدم این بوده ست رویایی عجیب* که به لطف حق مرا گشته نصیب *زود افتادم به سجده بر زمین* شکرها کردم به رب العالمين *داشتم زین خواب و رویا حس خوب* سجده کردم صبح تا وقت غروب *ای خدا شکرت که حالا زنده ام* تا ابد من از برایت بنده ام *لحظه های عمر نزدم محترم* بی نهایت بهره از آن می برم *لطف تو بوده ست این خواب عجیب* ای خدا حفظم کن از مکر و فریب *باز می‌آیم به سویت ای خدا* وعده گاه ما به جنات العلی 🌷☘🌼🍀🌼☘🌼🌷 🌸نشرش صدقه است🌸