هدایت شده از کانون نویسندگان
همسر پادشاهی بهلول را دید که با کودکان بازی میکرد و با انگشت بر زمین خط میکشید.
پرسید:چه میکنی؟
گفت:خانه میسازم.
پرسید:این خانه را میفروشی؟
گفت:میفروشم.
پرسید:قیمت آن چقدر است؟
بهلول مبلغی را گفت! همسر پادشاه فرمان داد که آن مبلغ را به او بدهند، بهلول پول را گرفت و میان فقیران قسمت کرد.
هنگام شب پادشاه در خواب دید که وارد بهشت شده، به خانهای رسید، خواست داخل شود اما او را راه ندادند و گفتند
:این خانه برای همسر توست.
روز بعد پادشاه ماجرا را از همسرش پرسید:
همسرش قصه بهلول را تعریف کرد!
پادشاه نزد بهلول رفت و او را دید که با کودکان بازی میکند و خانه میسازد. گفت:
این خانه را میفروشی؟
بهلول گفت:میفروشم.
پادشاه پرسید:بهایش چه مقدار است؟
بهلول مبلغی را گفت که در جهان نبود!
پادشاه گفت:به همسرم به قیمت ناچیزی فروختهای!
بهلول خندید و گفت: همسرت نادیده خرید و تو دیده میخری، میان این دو، فرق بسیار است.
ارزش کارهای خوب به این است که برای رضای خدا باشد نه برای معامله با خدا.
🔊دبیرخانه کانون نویسندگان استان لرستان
🔊@kargahghalam
هدایت شده از ☫ کانال خبری، تحلیلی ویرا
7.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدایت شده از کانون نویسندگان
Ghoncheye Suratie Gole Roz.mp3
14.97M
#کتاب_صوتی
کتاب صوتی غنچه صورتی گل رز نوشته جنیفر شاند است
کتاب صوتی غنچه صورتی گل رز نوشته جنیفر شاند است
خلاصه کتاب صوتی غنچه صورتی گل رز
این کتاب داستان غنچه صورتی گل رز است که در خانه راحت و تاریکش زیر زمین زندگی می کند و خیلی از بیرون از خانه خبر ندارد. او عاشق خانه ساکت و تاریکش است تا اینکه یک روز کسی در خانهاش را میزند...
🔊دبیرخانه کانون نویسندگان استان لرستان
🔊@kargahghalam
هدایت شده از ☫ کانال خبری، تحلیلی ویرا
هدایت شده از کانون نویسندگان
#حکایت_قدیمی
روزی ابلیس بافرزندانش ازمسیری میگذشتند
به طایفه ای رسیدند که درکنار راه چادر زده بودند، زنی رامشغول دوشیدن گاو دیدند، ابلیس به فرزندانش گفت :
تماشاکنیدکه من چطور بلا بر سر این طایفه می آورم
بعد بسوی آن زن رفت وطنابی را که به پای گاو بسته بود تکان داد.
باتکان خوردن طناب، گاو ترسید و سطل شیر را به زمین ریخت و کودک آن زن را که در کنارش نشسته بود لگد کرد و کشت.
زن با دیدن این صحنه عصبانی شد و گاو را با ضربات چاقو از پای درآورد.
وقتی شوهرش آمد و اوضاع را دید، زن رابه شدت کتک زد و او را طلاق داد.
فامیلِ زن آمدند و آن مرد را به باد کتک گرفتند و آنقدر او را زدند که کشته شد.
بعد از آن اقوامِ مرد از راه رسیدند و همه باهم درگیر شدند و جنگ سختی درگرفت . هنوز در گوشه و کنار دنیا بستگان آن زن و شوهر همچنان در جنگ هستند.
فرزندان ابلیس بادیدن این ماجرا گفتند: این چه کاری بود که کردی؟
ابلیس گفت : من که کاری نکردم، فقط طناب را تکان دادم!
ماهم در اینطور مواقع فکر میکنیم :
کاری نکرده ایم درحالیکه نمیدانیم، حرفی که میزنیم، چیزی که می نویسیم، نگاهی که میکنیم ممکن است حالی را دگرگون کند، دلی رابشکند، مشکلی ایجادکند
آتش اختلافی برافروزد، و...
بعدازاین وقایع فکرمیکنیم که کاری نکرده ایم،فقط طناب راتکان داده ایم!
مواظب باشیم طنابی راتکان ندهیم
🔊دبیرخانه کانون نویسندگان استان لرستان
🔊@kargahghalam
هدایت شده از کانون نویسندگان
به نام خداوند لوح و قلم ،
حقیقت نگار وجود و عدم ،
خدایی که داننده رازهاست ،
نخستین سرآغاز آغازهاست ...
با سلام و احترام .
💢بدینوسیله به اطلاع می رساند ، عزیزانی که در دوره مجازی کلاس نویسندگی شرکت کرده اند ، دوشنبه ۱۹ شهریور ماه ۱۴۰۳ ، ساعت ۲۱/۳۰ (نه و نیم شب) ، کلاس مجازی داستان نویس در اپیکیشن《 قرار》 برگزار میشود .
از همه ی عزیزان خواهشمندیم راس ساعت مقرر حاضر باشند . دوستانی که برای کلاس حضوری ثبت نام کرده اند میتوانند به صورت رایگان در جمع دیگر دوستان باشند.
🔴لینک جلسات نویسندگی 👇:
برای ورود به کلاس روی لینک زیر کلیک کنید .شما به اتاق سپنتا دعوت شدهاید. برای ورود به اتاق روی لینک زیر کلیک کنید.
https://gharar.ir/r/d4c47f61
🔊دبیرخانه کانون نویسندگان استان لرستان
🔊@kargahghalam
هدایت شده از کانون نویسندگان
(محفل ادبی):
یازدهمین جلسه محفل ادبی با موضوع بازنویسی... توسط آقای موسوی مدرس داستان نویسی ، روز چهارشنبه ۲۱ شهریور ماه سال ۱۴۰۳ از ساعت ۱۶تا ۱۸ در مجتمع فرهنگی و هنری ارشاد اسلامی استان لرستان برگزار می شود.
حضور آزاد و کاملا رایگان می باشد.
💣 توجه توجه: (
سومین جلسه کلاسهای مقدماتی و پیشرفته همین روز و همین ساعت برگزار می شود.)💣
🔊دبیرخانه کانون نویسندگان استان لرستان
🔊@kargahghalam
هدایت شده از ☫ کانال خبری، تحلیلی ویرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا