#نکات_کاربردی_تربیتی
💢به بچهها پیشنهاد بدید ، دستور ندید
💢خواستههای خود را بجای دستور و تحقیر و تنبیه
با لبخند زدن و پرسش همراه کنید.
💢با این کار کودکان یاد میگیرند به آنها احترام گذاشته شود
و از این رابطه لذت ببرند
#مجله_کودک_من👇
https://eitaa.com/koodakman
اسرائیل نمیداند
اگر تمام کودکان غزه را بکشد
باز هم مادری
کودکش را در سبدی خواهد گذاشت
و خدا او را بزرگ میکند!
آنقدر بزرگ که کاخ فرعونیان را فرو بریزد
#غزه 🇯🇴
#طوفان_الاقصی 🇯🇴
#مجله_کودک_من👇
https://eitaa.com/koodakman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چند نمونه #بازی تعادلی برای افزایش تمرکز و دقت بچه ها
🥎🎾🏐🏉🏀⚾️⚽️🏈⚾️
#مجله_کودک_من👇
https://eitaa.com/koodakman
💕💕
#نکات_کاربردی_تربیتی
💤مادرانی که برای کودک خود #لالایی میخوانند
کودک آنان شش ماه زودتر از سایر کودکان حرف میزند
💤کودک به رشد عقلی بالاتری میرسد و عملکرد مغز او برای انجام پازلهای هوشی ،ریاضی، موسیقی و شطرنج نیز بیش از سایرین خواهد بود.
#مجله_کودک_من👇
https://eitaa.com/koodakman
#قصه_شب
داستان گلدان خالی🌲
در روزگاران قدیم در کشور چین پسری به نام «پینگ» زندگی میکرد. پینگ گلها و گیاهان را بسیار دوست داشت. هر چه میکاشت، زود جوانه میزد و غنچه میداد و چیزی نمیگذشت که گل و بوته یا درختان میوه به زیبایی رشد میکردند.
در آن سرزمین، همه مردم به گلها و گیاهان علاقه زیادی داشتند.
🌲🌲🌲🌲🌲🌲🌲🌲🌲🌲🌲
امپراتور آن سرزمین هم مثل همه مردم به گلها و گیاهان علاقه زیادی داشت و هر روز در باغ قصرش به گلها و گیاهان میرسید.
اما امپراتور خیلی پیر بود و باید جانشینی برای خود انتخاب میکرد.
مدتها در فکر بود چگونه این کار را بکند و چون گلها را بسیار دوست داشت، تصمیم گرفت از این راه جانشین خود را انتخاب کند.
برای همین روز بعد فرمانی نوشت و جارچیان فرمان او را به همه جا رساندند. امپراتور فرمان داده بود، تمام بچههای آن سرزمین میتوانند به قصر بیایند تا او تخم گلهای مخصوصی به آنها بدهد. سپس بعد از یک سال تخم گلهایی را که کاشتهاند، بیاورند. کسی که بهترین و زیباترین گل را بیاورد به جانشینی امپراتور انتخاب میشود.
🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳🌳
این خبر بزرگ و هیجان انگیز در سرتاسر آن سرزمین پخش شد. بچهها از همه جا برای گرفتن دانه گلها به قصر امپراتور آمدند
. همه پدر و مادرها آرزو داشتند که بچه آنها جانشین امپراتور شود. بچهها هم امیدوار بودند که به عنوان جانشین امپراتور انتخاب شوند. پینگ هم مثل بچههای دیگر از امپراتور مقداری دانه گل گرفت. او از همه خوشحالتر بود؛ چون مطمئن بود که میتواند زیباترین گل را پرورش دهد.
پینگ گلدانش را با خاک خوب و قوی پر کرد و دانهاش را با دقّت زیاد در آن کاشت و در آفتاب گذاشت. او هر روز به گلدانش آب میداد و با اشتیاق منتظر بود دانهاش جوانه بزند، رشد بکند و گل بدهد.
روزها گذشت، ولی هیچ جوانهای در گلدان او نرویید.
پینگ که خیلی نگران بود، دانهها را در گلدان بزرگتری کاشت. سپس خاک گلدان را عوض کرد. چند ماه دیگر هم گذشت؛ ولی باز اتفاق جالبی نیفتاد. روزها پشت سر هم آمدند و رفتند.
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
تا اینکه بهار از راه رسید. همه بچهها بهترین لباسهای خود را پوشیدند و گلدانهایشان را برداشتند تا پیش امپراتور بروند.
آن روز قصر امپراتور خیلی شلوغ بود. همه بچهها با گلدانهایی پر از گلهای زیبا در قصر جمع شده بودند و امیدوار بودند که به جانشینی انتخاب شوند.
پینگ که گلدانش هنوز خشک و خالی بود، شرمنده و غمگین بود. فکر میکرد بچهها به او میخندند؛ چون تنها بچهای بود که نتوانسته بود دانههای گل را پرورش بدهد.
پینگ با خودش گفت: «من بهتر و بیشتر از همه، از گلدانم مواظبت کردم؛ ولی نمیدانم چرا دانهها رشد نکردند».
خلاصه پینگ گلدان خالی را برداشت و به طرف قصر امپراتوری راه افتاد.
حیاط قصر پر از گلهای قشنگ و خوشبو شده بود؛ ولی امپراتور اخم کرده بود و یک کلمه هم حرف نمیزد.
سرانجام نوبت پینگ رسید. پینگ با خجالت سرش را پایین انداخته بود و انتظار داشت امپراتور با دیدن گلدان خالی، او را تنبیه کند. امپراتور از او پرسید: «چرا با گلدان خالی آمدهای؟»
پینگ با گریه گفت: «من، دانه هایی را که شما داده بودید کاشتم و هر روز به آن آب دادم؛ اما جوانه نزد. آن را در گلدان بزرگتر و خاک بهتری کاشتم؛ اما باز هم جوانه نزد. یک سال از آن مواظبت کردم؛ ولی اصلاً رشد نکرد. برای همین امروز با گلدان خالی آمدهام».
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
امپراتور وقتی این حرفها را شنید لبخندی زد و دستش را روی شانههای پینگ گذاشت. بعد رو به دیگران کرد و با صدای بلند گفت:
«من جانشین خودم را انتخاب کردم. نمیدانم شما این دانهها را از کجا آوردهاید؛ چون دانههایی را که من به شما داده بودم. پخته بود و غیر ممکن بود که سبز شوند و رشد کنند.
من پینگ را به خاطر شجاعت و دلیری تحسین میکنم. او را که با شهامت و درستکاری گلدان خالی را آورد. پاداش پینگ که پسری راستگو است این است که جانشین من و امپراتور این سرزمین بشود.»
#مجله_کودک_من👇
https://eitaa.com/koodakman
#نکات_کاربردی_تربیتی
💢 كودكی كه نادیده گرفته میشه، بعداز مدتی كشف ميكنه كه اگه دیگران را آزار بده، اونوقت مورد توجه قرار ميگيره
💢علت بسیاری از رفتارهای منفی بچه ها، بی توجهی والدین به رفتارهای مثبت اونهاست!
#مجله_کودک_من👇
https://eitaa.com/koodakman
ما شیشه عطریم بگویید به سنگ
ما رود مدامیم بگویید به تیغ
میلاد عرفان پور
#غزه 🇯🇴
#طوفان_الاقصی 🇯🇴
#مجله_کودک_من👇
https://eitaa.com/koodakman
#شعر
بچه ها امروز من
کردهام یک کار سخت
چیدهام با دست خود
یک گلابی از درخت
اولش دیدم که او
واقعاً بد جایی است
قد من کوتاه و او
شاخه بالایی است
هرچه گفتم آن درخت
شاخهاش را خم نکرد
یک تکان از جا نخورد
زحمتم را کم نکرد
تا پدر از دور دید
آمد و پیشم نشست
او مرا مثل لودر
برد بالا با دو دست
آن گلابی چیده شد
با همین فناوری
خوردم و گفتم پدر
بهترین بالابری
✨ناصر کشاورز✨
#مجله_کودک_من👇
https://eitaa.com/koodakman