#ایده میوه آرایی
بچه ها این نارنگی ها رو با لذت نوش جان میکنن 😍
🍊🍋🍊🍋🍊🍋🍊
#مجله_کودک_من👇
https://eitaa.com/koodakman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بازی جذاب با هدف
✔️تقویت مهارت حرکتی
✔️هماهنگی چشم و دست
✔️حفظ تعادل
#مجله_کودک_من👇
https://eitaa.com/koodakman
#نکات_کاربردی_تربیتی
❗️وقتى كودك ظرفى را شكست يا گونى برنجها را برگرداند، اورا دعوا نكنيد، داد نكشيد، به او احساس گناه ندهيد كه ؛
🚫"من با اين خستگى بايد خرابكارى تو رو تميز كنم"
🚫 "تو هم لنگه باباتي"
🚫 "اي خدا منو بكش"
❗️يا فرزندتان را نترسانيد ؛
🚫"دست نزن"
🚫"برو عقب"
🚫 "نكن بدتر ميشه"
🚫 "دستت ميبره"
🚫"پاهات كثيف ميشه"
❗️بلكه بهش بگيد برو جارو يا دستمال رو بيار تا با هم تميز كنيم و اجازه دهيد كمك كند و با اين كار به او جبران كردن، همكاري كردن، اعتماد به نفس را بياموزد.
#مجله_کودک_من👇
https://eitaa.com/koodakman
#نکات_کاربردی_تربیتی
💕تشویق کودک میتواند به صورت جایزه، انجام یک فعالیت دلخواه و لذتبخش، یا تایید و تحسین کلامی باشد، که باعث شود رفتار خوب تکرار شود یا تداوم پیدا کند.
💕برای تقویت رفتار کودک تا جایی که ممکن است باید از تقویت مثبت بهره گرفت و نه تقویت منفی. به عنوان مثال بهتر است به کودک بگوییم : «اگر تکلیفت را به موقع انجام بدهی، میتوانی با دوستت بازی کنی.» نه اینکه بگوییم: «اگر تکلیفت را بنویسی سرت داد نمیزنم یا تنبیهات نمیکنم!»
#مجله_کودک_من👇
https://eitaa.com/koodakman
#قصه_شب
ماجرای تپلک و زیرک
یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود
توی جنگل سبز ، یک مدرسه بود. مدرسه حیوانات ، که بچه حیوونهای زیادی توش درس میخوندن . معلم مدرسه خانم جغد مهربون بود که خیلی چیزها به بچه ها یاد می داد .
🐶🐱🐭🐹🐰🦊🐻🐼🐻❄️🐨🐯🦁
همه ی بچه ها مدرسه رو دوست داشتند و هر روز با خوشحالی به مدرسه می رفتند و درس می خواندند.
مبصر کلاس، یک بچه میمون کوچولوی بامزه به اسم زیرک بود.او توی همه ی کارها به خانم معلم کمک می کرد و کلاس را ساکت و مرتب نگه می داشت.
یک روز یه مهمان جدید به کلاس اضافه شد . یه خرس کوچولی قهوه ای به نام تپلک . تپلک خنده رو و مهربون بود.
خانم جغده، تپلک را کنار زیرک نشاند. زیرک که خودش لاغر و ریزه میزه بود، با دیدن هیکل چاق تپلک خنده اش گرفت و یواشکی زیر گوش تپلک گفت:« تو چقدر چاق و گنده ای! درست مثل یه بشکه ای، یه بشکه ای که حرکت می کنه!» تپلک چیزی نگفت و سرش را زیر انداخت و ساکت نشست. زنگ تفریح تمام بچه ها دور او جمع شدند. سیاه چشم که آهوی مهربانی بود، می خواست با او حرف بزند وبا او دوست شود؛ اما زیرک با صدای بلند به تپلک خندید و گفت: «بچه ها نگاش کنید چه قدر چاق و خپله! مثل یه بشکه می مونه!»
🐒🐒🐒🐵🐵🐵🐒🐒🐒
بچه ها خندیدند و تپلک خجالت کشید و ناراحت شد. بعد همه ی بچه ها از دور و بر تپلک کنار رفتند و او تنها گوشه ی حیاط ایستاد.
ساعت بعد تپلک با ناراحتی کنار زیرک نشست و سرش را پایین انداخت. خانم جغد که متوجه شده بود زیرک ، تپلک را مسخره کرده فکری کرد و نامه ای نوشت و به زیرک داد .
زیرک به گوشه ای رفت و نشست و نامه را باز کرد و خواند.خانم جغد نوشته بود: « زیرک عزیزم، به کمکت احتیاج دارم. حتماً تو هم فهمیدی که از وقتی تپلک به این مدرسه آمده، بچه ها آزارش داده اند و مسخره اش کردند؛ برای همین مدرسه را دوست ندارد. تو پسر زرنگی هستی و می توانی به بچه ها بگویی که قیافه ی یک شخص نمی تواند نشان دهنده ی اخلاق و شخصیت او باشد. اگر تپلک چاق است و هیکل درشتی دارد، اما در عوض بسیار مهربان و خوش اخلاق است. اگر تو به بچه ها یاد بدهی که با تپلک مهربان باشند، دیگر کسی او را اذیت نخواهد کرد. از تو به خاطر همکاری در کلاس تشکر می کنم. »
🐻🐻🐻🐻🐻🐻🐻🐻🐻
زیرک نامه را چندین بار خواند و فکرکرد . او فهمید که خانم جغد متوجه شده که او تپلک را ناراحت کرده است. از خودش خجالت کشید وتصمیم گرفت دیگر کسی را مسخره نکند. همان روز رفتارش با تپلک عوض شد. بقیه بچه های مدرسه هم از او یاد گرفتند که با تپلک مهربان باشند.چند روز گذشت. تپلک هر روز با خوشحالی به مدرسه می آمد. زیرک و بچه ها متوجه شدن هر حیوانی هیکل و چهره مخصوص به خود را دارد ... اگر آهوها لاغر هستند ، قرار نیست خرسها هم لاغر باشند .
🦍🦧🦣🐘🦛🦏🐪🐎🐃🦬🦘🦒
قصه ی ما به سر رسید، کلاغه به خونه ش نرسید.😊
#مجله_کودک_من👇
https://eitaa.com/koodakman