eitaa logo
🎈مجله کودک من🎈
2.2هزار دنبال‌کننده
774 عکس
398 ویدیو
0 فایل
هر چی برای کودکت لازم داری ما اینجا توی مجله کودک برات فراهم کردیم ؛ از کاردستی و کلاژ و نقاشی بگیر تا انیمیشن و قصه و بازی های خانگی کاری داشتی اینجا هستم https://eitaa.com/AZ6422 کپی محتوای کانال در کانال های عمومی بدون لینک جایز نیست.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عزیزک باهوشم مادر بزرگ رو به نخ های بافتنیش برسون 👏👏 👵 👵 👵 👵 👵 👇 https://eitaa.com/joinchat/1041956889C1850b9f34a
تربیتِ زوری 💠 وقتی با زور لباس تن کودک می‌کنیم با زور سوار ماشینش می‌کنیم، کودک می‌آموزد روابط، بر پایه‌ی جنگ و زور است و به مرور مخالفت می‌کند در غذا خوردن، دستشویی رفتن و.... 💠 او با شما همکاری نمی‌کند چون همکاری را نیاموخته است. 👇 https://eitaa.com/joinchat/1041956889C1850b9f34a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👼 پری کوچولو، دختری خوب و مهربان و با سلیقه بود که اتاق مرتّب و منظمی داشت. اتاقش صندلی خیلی خوشگلی داشت و گل های قشنگی روی میزش گذاشته بود. او کتاب هایش را منظّم می چید و لباس و کیف و کفش مدرسه اش را تمیز نگه می داشت و حتّی اسباب بازی هایش را تمیز و مرتّب نگه می داشت. 👼@koodakman پری کوچولو، عروسک زیبایی داشت که خیلی آن را دوست داشت و همیشه با عروسکش صحبت می کرد. اگر کسی عروسکش را دست می زد، به او می گفت که عروسکم را خراب نکنی. روزی دوستانش را به خانه شان دعوت کرد. آنان به اتاق پری کوچولو رفتند و شروع کردند به بازی کردن. مادر پری کوچولو برای دوستانش کیک پخته بود، به پری کوچولو گفت: بیا به من کمک کن میوه ها و کیک را به اتاقت ببریم تا از دوستانت پذیرایی کنی. پری کوچولو به مادرش کمک کرد کیک و میوه ها را به اتاق آورد و از دوستانش پذیرایی کرد. یکی از دوستان پری کوچولو گفت: پری جان! عروسکت چقدر قشنگ است، آن را بیاور بازی کنیم. 👼@koodakman پری گفت: مواظب باشید عروسکم خراب نشود؛ چون من به این عروسکم خیلی علاقه دارم. او همیشه با من صحبت می کند و خیلی مهربان است. او عروسک را از کمد برداشت و به دوستش داد، ناگهان عروسک از دست دوستش افتاد و شکست. پری خیلی ناراحت و عصبانی شد، گفت: چرا این کار را کردی؟ من عروسک زیبایم را از دست دادم. پری شروع کرد به گریه کردن، دوستش خیلی خجالت کشید و از او معذرت خواهی کرد. مادر پری به اتاق آمد و گفت: دخترم! چرا گریه می کنی؟ پری مادرش را بغل کرد و گفت: مادرجان! عروسک شیشه ای زیبایم شکست. من چه کار کنم؟ مادر پری گفت: دخترم! اشکالی ندارد. دوست تو که قصد بدی نداشت. تو نباید این قدرنگران باشی، من برایت یک عروسک دیگر می خرم، برو از دوستانت عذر خواهی کن؛ زیرا آنان مهمان تو هستند. تو باید با آنان با مهربانی رفتار کنی؛ زیرا مهمان حبیب خدا است. 👼@koodakman پری از دوستانش عذرخواهی کرد و گفت: مرا ببخشید! آخه من خیلی به این عروسکم وابسته بودم، بعد شروع کردند به خوردن میوه و کیک. دوستان پری بعد از مهمانی خداحافظی کردند و به خانه های شان رفتند. آن دوست پری که عروسک را شکسته بود خیلی چهره اش نگران بود. وقتی به خانه شان رفت مادرش پرسید: دخترم! مهمانی به شما خوش گذشت یا نه؟ چرا ناراحتی؟ دختر شروع کرد به گریه کردن، گفت: مادر امروز مهمانی برای من خیلی غم انگیز بود؛ من یکی از بهترین عروسک های پری را شکستم. مادرش گفت: دخترم! نگران نباش، بلند شو با هم به بازار برویم. 👼@koodakman آنها تمام مغازه های عروسک فروشی را نگاه کردند تا عروسکی مثل عروسک پری پیدا کنند، ناگهان دوست پری عروسکی شبیه عروسک پری دید، مادرش فوراً آن عروسک را خرید و کادو کرد، آن گاه به طرف خانه پری رفتند. وقتی به خانه پری رسیدند مادر پری از دیدن آنها خیلی خوشحال شد و گفت: خوش آمدید! پری کادو را از دست دوستش گرفت و باز کرد و از دیدن آن عروسک خیلی خوشحال شد و گفت: خدایا! این عروسک مثل عروسک خودم زیبا و دلنشین است دستت درد نکند، چرا زحمت کشیدی؟ پری از مادر دوستش تشکر کرد و گفت: خانم! خیلی از شما ممنونم، شما خیلی خوب و مهربان هستید. من به عروسکم خیلی علاقه داشتم، به خاطر همین، آن روز رفتار خوبی با دوستانم نداشتم. امیدوارم دوستانم مرا ببخشند. آن وقت دوست پری او را بوسید و خداحافظی کردند و رفتند. بچه ها! نباید به خاطر یک اتفاق کوچک دوستی تان را به هم بزنید. 👇 https://eitaa.com/joinchat/1041956889C1850b9f34a
✨ایده های عالی برای بازی با دگمه های اضافی در خانه ✨کنار بچه ها بنشینید و کمکشون کنید تا خلاقیت شون رو در طراحی با دگمه ها بروز بدن 👇 https://eitaa.com/joinchat/1041956889C1850b9f34a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤آنقدر گریه کردم نایی نمانده دیگر ... 🖤در کفشهای خونـی پایی نمانده دیگر ... 👇 https://eitaa.com/joinchat/1041956889C1850b9f34a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️انواع بیش فعالی 1⃣ عدم توجه وتمرکز 2⃣ پرتحرکی 3⃣ ترکیبی(عدم توجه وتمرکز_پر تحرکی) ✔️علائم بایستی حداقل ۶ماه مداوم دیده شوند. ✔️سن شروع قبل از ۷سالگیست. ✔️برای بچه های زیر ۳ سال تشخیص اختلال داده نمی شود و تا ۳سالگی باید جهت تشخیص و درمان صبر کرد. ✔️علائم باید در همه موقعیتها وجود داشته باشد نه فقط در خانه یا فقط در مدرسه... ✔️علائم متناسب سن کودک باشد مثلا از کودک ۲_۳ساله انتظار یک فعالیت نیم ساعته نداریم ⭕️بعضی از علائم: ✅دست و پاهای بیقرار ✅ناتوانی در نشستن در جاهایی که انتظار نشستن از او می رود ✅ناتوانی از انجام بازی بی سروصدا ✅رفتارتکانشگری مثل:ناتوانی در رعایت نوبت و مداخله وقطع حرف و کار دیگران ✅بی دقت وبی ملاحظه ✅انجام کار خطرناک نامتناسب با سن کودک ✅فراموشکار، بی دقت و بی توجه ✅با دستپاچگی قبل از پایان پرسش جواب میدهد ✅محرکهای بیرونی بسرعت وبه آسانی حواسش را پرت می کند. 🚫اینها بعضی از علائم اختلال بیش فعالی_کمبود توجه اند.با دیدن بعضی از اینها در کودکان، برچسب اختلال به او نزنید . برای انجام تشخیص قطعی و نهایی لازم است صرفا به روانشناس کودک  مراجعه کرد. ⭕️بین شیطنت و پرفعالیتی با اختلال بیش فعالی تفاوت هست: کودک پر جنب و جوشی که عملکرد تحصیلی مناسبی دارد و یا مشکل ارتباطی زیادی با همسالان ندارد بیش فعال نیست. 👇 https://eitaa.com/joinchat/1041956889C1850b9f34a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روی سنگ با چند تا سنگ و یه بسته گواش به بچه ها اعتماد به نفس و خلاقیت بدید.🎨🎨 👇 https://eitaa.com/joinchat/1041956889C1850b9f34a
داستان ببر و مرد مسافر 🐯🐯🐯🐯🐯🐯🐯🐯 ﺭﻭﺯﯼ ﭼﻨﺪ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﺑﺒﺮﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺍﻡ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻨﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﻔﺲ ﺍﺳﯿﺮ ﮐﺮﺩﻧﺪ. ﺁﻥ ﻫﺎ ﻗﻔﺲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺟﺎﺩﻩ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﻫﻤﻪ ﺑﺒﯿﻨﻨﺪ ﺑﺒﺮﯼ ﮐﻪ ﺗﺎﮐﻨﻮﻥ ﺟﺎﻥ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﻭ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻻﻥ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺩﺍﻡ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ. ﺣﺎﻻ ﺑﺒﺮ ﺗﻮﯼ ﯾﮏ ﺩﺭﺩﺳﺮ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ. ﺍﻭ ﻧﻪ ﻏﺬﺍﯾﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﻧﻪ ﺁﺑﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﻮﺷﯿﺪﻥ. ﺑﺒﺮ ﺩﺭﻧﺪﻩ ﺍﺯ ﻫﺮ ﺭﻫﮕﺬﺭ ﻭ ﻋﺎﺑﺮﯼ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﺗﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺠﺎﺕ ﺩﻫﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻫﺎ ﻗﻮﻝ ﻣﯽ ﺩﺍﺩ ﺍﮔﺮ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻗﻔﺲ ﻧﺠﺎﺕ ﺩﻫﻨﺪ ﮐﺎﺭﯼ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﺁﻥ ﻫﺎ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺷﺖ. ﺍﻣﺎ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺣﺮﻑ ﺑﺒﺮ ﻭﺣﺸﯽ ﻭ ﺩﺭﻧﺪﻩ ﺭﺍ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﻤﯽ ﮐﺮﺩ. ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ ﻣﺴﺎﻓﺮﯼ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻗﻮﻝ ﺑﺒﺮ ﺭﺍ ﺷﻨﯿﺪ ﺣﺎﺿﺮ ﺷﺪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺑﻨﺪ ﺭﻫﺎ ﮐﻨﺪ. ﺑﺒﺮ ﻭﺣﺸﯽ ﺑﻪ ﻣﺤﺾ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻗﻔﺲ ﺁﺯﺍﺩ ﺷﺪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﮑﺸﺪ. ﻣﺴﺎﻓﺮ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻗﻮﻝ ﻭ ﻋﻬﺪﺵ ﻭﻓﺎ ﮐﻨﺪ. ﺍﻣﺎ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﺩﺭﻧﺪﻩ ﺗﻮﺟﻬﯽ ﺑﻪ ﺍﻟﺘﻤﺎﺱ ﻣﺮﺩ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﻧﻤﯽ ﮐﺮﺩ. ﺑﺒﺮ ﻭﺣﺸﯽ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺍﻡ ﻭ ﺗﻮ ﻫﻢ ﺷﮑﺎﺭ ﻣﻨﯽ، ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺁﺯﺍﺩ ﮐﻨﻢ؟ ﺩﺭ ﻫﻤﯿﻦ ﺣﯿﻦ، ﺭﻭﺑﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺟﺎ ﺭﺳﯿﺪ. ﺍﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯼ ﺑﺒﺮ ﻭ ﻣﺮﺩ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﺭﺍ ﺷﻨﯿﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺑﺎﻭﺭ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻢ ﭼﻨﯿﻦ ﺑﺒﺮ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺩﺭ ﭼﻨﯿﻦ ﻗﻔﺲ ﮐﻮﭼﮑﯽ ﺟﺎ ﺷﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ. ﺑﺒﺮ ﮔﻔﺖ: ﺍﻻﻥ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﻫﻢ ﮐﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺩﺭ ﻗﻔﺲ ﺟﺎﺷﺪﻡ. ﻭ ﺑﻌﺪ ﺩﺍﺧﻞ ﻗﻔﺲ ﺷﺪ ﻭ ﺭﻭﺑﺎﻩ ﻧﺎﻗﻼ ﻓﻮﺭﺍً ﺩﺭ ﻗﻔﺲ ﺭﺍ ﺑﺴﺖ . بچه های گلم نباید به هر کسی اعتماد کنیم👌 👇 https://eitaa.com/joinchat/1041956889C1850b9f34a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عزیزم به خرگوش کمک کن تا هویج رو پیدا کنه 🥕🐇🥕🐇🥕🐇🥕🐇🥕🐇 👇 https://eitaa.com/joinchat/1041956889C1850b9f34a
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا