20.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#همراه_با_شهدا
شب جمعه های شهدایی 🌷
🕊 شهید دفاع مقدس: آقا مهرداد عزیزاللهی
🌸 در گردان تخریب به مهرداد عزیزاللهی مهندس مین میگفتند و رادیوهای بیگانه از او به عنوان کوچکترین ژنرال تخریبچی یاد میکردند.
او ۶ سال در جبههها حضور داشت و در کار غواصی هم ماهر بود.
📲 رسانه اختصاصی کودک و نوجوان:
@koodaknojavan_abm
امضا کردن آقا مجتبی بعد از شهادت
#همراه_با_شهدا
شب جمعه های شهدایی 🌷
🕊 شهید دفاع مقدس: سید مجتبی صالحی
🌸 زهرا کوچولو با ناراحتی از اینکه فردا چه کسی برنامه امتحانیش رو امضا کنه و به مدرسه تحویل بده به خواب رفت، 😔 آخه قرار بود همه بچه ها برنامه امتحانی رو بدن به پدرشون تا امضا کنه ولی پدر زهرا کوچولو شهید شده بود. 🌷
اون شب بعد از اینکه چشماش رو بست و به خواب رفت توی خواب پدرش رو دید که به خونه اومده و از اون خواست تا برنامه امتحانی رو بیاره و امضا کنه ✏️
صبح وقتی زهرا کوچولو بیدار شد و داشت کیف مدرسه اش رو آماده می کرد تا بره امضای پدرش رو روی برنامه امتحانیش دید 🤩
🧕 منتظر داستان زهرا کوچولو و پدر شهیدش باشین 🖐
📲 رسانه اختصاصی کودک و نوجوان:
@koodaknojavan_abm
همیشه با وضو کار می کرد
#همراه_با_شهدا
شب جمعه های شهدایی 🌷
🕊 شهید دفاع مقدس: سید مرتضی آوینی
🌸 از قول همکار شهید آوینی: آمدیم پشت سیستم شروع به کار کنیم برای ادیت کردن فیلم ها (برنامه روایت فتح) من نشسته بودم ؛ سید رفت بیرون وضو گرفت آمد ؛ آمدم کار کنم دوباره رفت بیرون وضوگرفت آمد .. به او گفتم آقا سید وسواسی شدی؟
بعد متوجه شدم فهمیده که من وضو نگرفتم و دارم بدون وضو کار می کنم برای همین خواسته من را متوجه اشتباهم بکند...!
سید میز کارش همشیه رو به قبله بود و با وضو کار می کرد.
📲 رسانه اختصاصی کودک و نوجوان:
@koodaknojavan_abm
با سیب جای قبرش رو نشون داد
#همراه_با_شهدا
شب جمعه های شهدایی 🌷
🕊 شهید دفاع مقدس: مجتبی صدیقی
🍎 دوستش تعریف میکرد که با مجتبی برای زیارت شهیدان به گلستان رفتیم. یکی از خانوادههای شهدا سیب به ما تعارف کرد، مجتبی سیب را برداشت و همانطور که اون رو گاز میزد، دستم را کشید برد به یک بخش از گلستان. سیبی رو که گاز می زد تموم شده بود. ته مانده سیبش رو گذاشت روی خاک و گفت: اینجا رو میبینی، اینجا جای قبر منه! با خنده گفتم: جا قحطه ؟! اینجا که شهید خاک نمیکنن! خندهای کرد و حرف رو عوض کرد.
🍏 زمانی که زیر تابوتش رو گرفته بودیم و به محل دفن حرکت میکردیم با دیدن جای قبر خشکم زد، درست همون جایی که مجتبی ته مانده سیبش رو گذاشته بود آماده کرده بودند.
📲 رسانه اختصاصی کودک و نوجوان:
@koodaknojavan_abm
با گوشیت براش روضه پخش کن 📱
#همراه_با_شهدا
شب جمعه های شهدایی 🌷
🕊 شهید مدافع حرم: رضا سنجرانی
🏅رضا کلاس اول بود که مادرش کمکش کرد و او را برای مسابقات قرآنی که در بابلسر برگزار میشد، آماده کرد. رضا از آن مسابقه یک سکه جایزه گرفت، وقتی پدرش از جبهه بازگشت با خوشحالی خبر مقام آوردن و جایزه گرفتنش را داد و همه اعضا خانواده تشویقش کردند.👏👏👏
در بخشی از وصیت نامه؛ شهید خواسته است که هر کس بر سر مزارش رفت برایش روضه حضرت زینب (س) را بخواند یا با گوشی پخش کند.
📲 رسانه اختصاصی کودک و نوجوان:
@koodaknojavan_abm
جشن پتو 😃👊
#همراه_با_شهدا
شب جمعه های شهدایی 🌷
🕊 فرمانده شهید:محمود کاوه
هادی جهان زاده هم رزم شهید کاوه تعریف میکند:
قاسم طالقانی جوانی زیبا و ساده و جذاب، تازه از مرخصی برگشته و توی همین مرخصی داماد هم شده بود. 🤵🏻 شاد و شنگول و پرانرژی! 🕺🏻
دوستان قرار گذاشتن براش (جشن پتو) رو برگزار کنن. 👌
یک نفر خبر رساند که قاسم داره وارد اتاق میشه.
تو اتاق معاونت بچهها پتو به دست منتظر ورود قاسم نشسته بودند. در باز و بسته شد و در یک چشم به هم زدن مراسم جشن پتو به بهترین روش اجرا شد. 👊👊
چراغها که روشن شد، دیدیم واااای، زیر پتو جناب فرمانده یعنی محمود کاوه نشسته اون وسط! 😱🥴😲😣
همه سر به زیر و خجل شدیم. و منتظر توبیخ و جریمه فرمانده بودیم که بر خلاف انتظارمون دیدیم فرمانده شروع کرد به خندیدن و همه بچه ها رو به یک چای مهمان کرد 😃☕️
جشن پتو چیست❓❓❓
رزمندگان توی جبهه گاهی برای شوخی باهم قرار میگذاشتن، یهو روی سر یک نفر پتو مینداختن، همه میریختن روش و به شوخی مشت و لگد میزدن، کسی هم که زیر پتو بود میدونست شوخیه و با وجودی که کتک خورده بود ناراحت نمیشد، بعد هم همه باهم میخندیدن 😄👊😄
📲 رسانه اختصاصی کودک و نوجوان:
@koodaknojavan_abm
پنج دقیقه برو تو اتاق
#همراه_با_شهدا
شب جمعه های شهدایی 🌷
🕊 شهید مقاومت:سید حسن نصرالله
شهید سید حسن نصرالله در خاطرهای زیبا میگوید: دورانی بود که در شرایط سختی بودیم و احساس میکردم بار روی دوشم بیش از حد توانم است.
به ایران آمدم، خدمت حضرت آقا رسیدم.
به ایشان گفتم: «آقاجان! من چه کار کنم؟»
فرمودند: «طبیعی است که انسان در زندگی با نامردیها، سختیها و خطرات روبه رو شود.
برای هر چه بخواهیم، ما خدا را داریم! ما محتاج دیگران نمیشویم.
خداوند از مهربانی و لطفش به ما اجازه داد که در هر وقتی و هر جایی و هر حالی او را صدا کنیم و با او صحبت کنیم.
برای همین هر وقت احساس خستگی کردی یا حس بدی پیدا کردی، وارد یک اتاق شو، ۵ دقیقه یا ۱۰ یا ۱۵ دقیقه، با خدا صحبت کن؛ تنها ..، امتحان کن و خواهی دید که خدا کمکت می کند».
از آن زمان من این کار را در حد توان انجام میدهم و هر زمان سختی برسد، وقتی پناه ببریم به خدا، به زودی درهای برکت باز میشود .
📲 رسانه اختصاصی کودک و نوجوان:
@koodaknojavan_abm
آب نمیخوردن 😳💧
#همراه_با_شهدا
شب جمعه های شهدایی 🌷
از گفته جانباز دفاع مقدس آقای مهرداد حسنجانی: نگهبانان رزمنده ای که در سنگرها بیدار بودند دیگران را برای خوردن سحری از خواب بیدار میکردند، دورهمی به خاطر گلوله باران ممکن نبود. در تاریکی با نور کمی که چراغ قوه داشت هر کس تکه ای نان خشک که به نان ترکشی معروف بود با آب یا اگر کنسرو لوبیا موجود بود، می خوردیم.
در جبهه آب برای خوردن به سختی با تانکر تهیه می شد، اگر برای اقامه نماز صبح یا ظهر شرایط مناسب بود یک نماز جماعت سه یا چهار نفره برپا میکردیم تا بتوانیم از فضیلت آن بهره مند شویم. چون برگزاری نماز جماعت با تعداد افراد بیشتر امکان پذیر نبود و ممکن بود دشمن حمله کند و همه رزمندگان با هم به شهادت برسند.
بعد از اذان مغرب و عشاء نیز رزمندگان پس از خواندن نماز در سنگر با خرما و یک لیوان آب و یا با کنسرو افطار می کردند. رزمندگانی هم که نگهبان بودند در همان مکان پست خود چیزی می خوردند.
بعضی از رزمندگان نزدیک افطار ترکش میخوردند، ما سریع برای آنها آب میبردیم اما نمیخوردند و میخواستند با حفظ روزه و مانند امام حسین علیه السلام تشنه لب به دیدار خداوند بروند 🕊🌷🕊
📲 رسانه اختصاصی کودک و نوجوان:
@koodaknojavan_abm
دزد خوش شانس 😃🛵
#همراه_با_شهدا
شب جمعه های شهدایی 🌷
🕊 شهید دفاع مقدس:ابراهیم هادی
در کتاب سلام بر ابراهیم میخوانیم: عصر یک روز خواهر و شوهر خواهر ابراهیم به منزلشان آمده بودند، هنوز دقایقی نگذشته بود که از داخل کوچه سروصدایی شنیده شد. ابراهیم سریع از پنجره نگاه کرد و دید شخصی موتور شوهر خواهرشان را برداشته و در حال فرار است.
ابراهیم سریع به سمت درب خانه آمد و دنبال دزد دوید یکی از بچه محلها لگدی به موتور زد و آقا دزده با موتور به زمین خورد. تکه آهنی که روی زمین بود دست دزد را برید و خون هم جاری شد. ابراهیم به محض رسیدن نگاهی به چهرهی پر از ترس و دلهرهی دزد انداخت و بعد موتور را بلند کرد و گفت: سوار شو! همان لحظه دزد را به درمانگاه برد و دست دزد را پانسمان کرد.
شب با هم به مسجد رفتند و بعد از نماز ابراهیم کلی با آن دزد صحبت کرد و فهمید که آدم بیچارهای است و از زور بیکاری از شهرستان به تهران آمده و دزدی کرده است.
ابراهیم با چند تا از رفقا و نمازگزاران صحبت کرد و شغل مناسبی برای آن آقا فراهم کرد. مقداری هم پول از خودش به آن شخص داد و شب هم شام خورد و استراحت کردند. صبح فردا خیلی از بچهها به این کار ابراهیم اعتراض کردند. ابراهیم هم جواب داده بود: مطمئن باشید اون آقا این برخورد را فراموش نمیکند و شک نکنید برخورد صحیح، همیشه کارسازه.🕊🌷🕊
📲 رسانه اختصاصی کودک و نوجوان:
@koodaknojavan_abm
شهید جمهور عزیز ❤️ 🚁
#همراه_با_شهدا
شب جمعه های شهدایی 🌷
🕊 شهید خدمت: سید ابراهیم رئیسی
بچه ها امروز سالگرد شهادت رئیس جمهور خوب و خدمتگذارمون آقا سید ابراهیم رئیسی هست
همونطور که میدونین ایشون خادم امام رضای مهربون هم بودند
روحشون شاد 🌷
📲 رسانه اختصاصی کودک و نوجوان:
@koodaknojavan_abm
ذلت نمیپذیریم 💪
#همراه_با_شهدا
شب جمعه های شهدایی 🌷
🕊 شهید مدافع وطن: سردار حسین سلامی
از سخنان سردار: «دیدیم که وقتی دشمن در سرزمینی پا میگذارد به هیچ چیز رحم نمیکند، نه به کودکان نه به زنان نه به پیران.
امیر مومنان علی علیه السلام میفرماید: -به خدا قسم دشمن در عمق سرزمین هیچ ملتی پا ننهاد، مگر آنکه آن ملت ذلیل شد.- ما ملتی هستیم که ذلت را نمیپذیریم، این مفهوم عمیق را از زندگی اولیا و ائمه علیهم السلام دریافت کردهایم. منطق عاشوراست، مکتب عاشوراست، که هیهات من الذله، ذلت پذیرفتنی نیست.»
📲 رسانه اختصاصی کودک و نوجوان:
@koodaknojavan_abm
مثل مولا علی
#همراه_با_شهدا
شب جمعه های شهدایی 🌷
🕊 شهید به دست اسرائیل جنایتکار: سردار امیرعلی حاجی زاده
بخشی از وصیت نامه ایشان:
عمل ما میتواند زندگی را به خسران یا عمل صالح تبدیل کند!
امروز فرصت من به پایان رسید، ولی شما فرصت دارید و از آن به بهترین شکل استفاده کنید!
خاطره ای از ایشان 👇
📲 رسانه اختصاصی کودک و نوجوان:
@koodaknojavan_abm