eitaa logo
مجله‌ توسعه مالی کوجاب
1.3هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
67 ویدیو
6 فایل
مجله‌ی توسعه مالی و تعالی فردی کوجاب ‌ ما اینجا بهت یاد میدیم خودت رو بشناسی هدف زندگیت رو پیدا کنی با استعدادهات به درآمد برسی 👇آشنایی باما: @about_koojob 🕊️آموزش‌های رایگان بیشتر👇🏻: https://yek.link/Koojob 👥پشتیبانی: @koojob_support
مشاهده در ایتا
دانلود
‌سلام به همگی💚 خب امروز یک ساعتی وقت خالی کردم که بشینم براتون از خاطرات بگم. برید یه لیوان چای بریزید بشینیم دور هم خاطره بخونیم اشکی و پروانه‌ای شیم🌿 ‌‌
‌پذیرای عکس چای‌های شما در اکانت پشتیبان کوجاب هستیم😅
‌ ‌اگر صاف نمیرم سراغ پرواز دمشق بخاطر اینه که صفایی نداره وقتی ندونید چی‌شد که منو دمشقی کرد. باید از اتفاقات قبل سفر بدونید که بعدش شیرین تر بشه براتون. پس بریم که ببینیم بعدش چی شد. @koojob_ir
‌ ‌تا من شروع کنم شماهم یه نیتی بکنید این اطلاعیه رو برای 10 نفر بفرستید. 10 روز دیگه خبر خوب میشنوید😅😂 ‌🌿جدای از شوخی، جدی جدی اطلاعیه‌ رو برای رفقاتون بفرستید. حالا که یه سفره‌ای پهن شده. یه کار خیری داره رقم میخوره بگذارید چهار نفر دیگه هم مطلع شن باهم برای عزیزمون کاری کرده باشیم. ‌ ‌‌ @koojob_ir 🌱
‌ ‌😂😂😂😂😂 بعضی‌هاتون عجیب عالی هستید. فقط مراقب باش بغض گلوت رو نگیره نتونتی لقمه‌ات رو قورت بدی. این قسمت شاید اشکی باشه🥺 ‌‌
‌ ‌ ‌تا حدودای ساعت11 گلزارشهدا بودم. از کنار مزار هر شهیدی رد میشدم میگفتم میشه واسطه شید حاج قاسم یه توجهی به ما کنن. پرچم حرم حضرت زینب رو هم که آورده بودن و تو دلم آشوب بود. صورتم رو گذاشتم رو پرچم و با تمام توان نفس کشیدمش... میخواستم ریه‌هام پر شه از هوای دمشق... 💔 فقط رفقام میدونستن من چقدر دمشق رو دوست دارم. شهر رویاهای هرکس یه جای دنیاست برای من دمشقه. شاید چون از بچگی، مامانم هرسال میرفت سوریه و آرزوهام از قبل سفر به سوریه برآورده میشد. شاید چون بچه که بودم تو خیالم با حضرت رقیه بازی میکردم و فکر میکردم چون هم‌سن و سال دختر کوچولوهاست میشه باهاشون بازی کرد🤦‍♀️🤦‍♀️ نمیدونم. نمیدونم دلیلش، ریشه‌اش کجای ضمیر ناخودآگاه و اعتقاداتمه فقط میدونم از ۶_۷ سالگی دوتا شهر برام خیلی مهم و عزیز بوده قدس و دمشق حالا هم که دمشق مزین به خون مدافعان حریم آل الله شده و میدان مردان خدا، عزیزتر و شریف‌تر از قبله... 💔
‌ ‌فردا صبحش رسیدم قم. حالم حال عجیبی بود. هفته قبل که بعد مدت‌ها اومده بودم قم پریشون و پژمرده بودم. اما الان قلبم لبریز از امید بود. یه دل سیر عمه‌جان رو نگاه کردم و ازشون خواستم خیلی زود مهمون عمه‌ی بزرگ تر بشم😅 دوسال بود انقدر تو دعاهام دمشق میخواستم حس میکردم تا نیت دعا کنم. فرشته‌ها همه باهم میگن همون همیشگی؟ 😂 ‌ ‌ ‌همون روز برگشتم شمال و یک هفته‌ای خونه بودم. دیگه افسار زندگی رو سپردم دست خدا و وساطت حاج قاسم. گفتم آ خدا بنده بنده شماست هفت جد و هفت نسلم هم بنده‌ی شما بوده و هست. این ریش این قیچی هرکار دوست دارید. هر طور دوست دارید. من تا الان خودم تدبیر کردم حقیقتا جز خسران ندیدم شما تدبیر کن، تقدیر کن فقط کن که فیکون بشه و قشنگ بشه دنیام. ‌‌ @koojob_ir 🌱
اولین باری که رفتم 12_13ساله‌ام بود. مربی زبان و هنر بودم. تو روستای جماران استان گلستان. باورتون نمیشه اما من اون اردو رو از شهدا داشتم و راهیان نور اصلا از همون اردوجهادی انقلابی شدم و مسیر زندگیم تغییر کرد. خاطرات اون اردو و جریان رشد موشکی اعتقادم به ولایت فقیه رو بعدا میگم. اما همینقدر بگم که دنیا را از من بگیر اردوجهادی را نه. اصلا حاضرم همین الان همه زندگیم رو بدم اما یه فرصتی دست بده از این روستا به اون روستا بریم پای مشکلات مردم محروم. این‌هارو گفتم که بگم چقدررررر عاشق اردوهای جهادی‌ام و کلا ۳تا آرزوی جهادی‌طور داشتم. 1اردوی جهادی غرب کشور 2 اردوی جهادی جنوب کرمان 3اردوی جهادی کشمیر😅 حدودا ۵سالی بود هرسال اقدام میکردم برم جنوب کرمان اردوی جهادی اما پای سفر، یه مشکلی پیش میومد یا کلا سفر لغو میشد. من بودم و آرزوی سفر جهادی به مقصد جنوب کرمان
‌‌هفته‌ی قبل که کرمان بودم به اون دوست عزیز خادم بیت الزهرای حاج قاسم گفته بودم ببین سیدجان هرجا اردوی جهادی جنوب کرمان بود خبرم کن من بیام. اون بنده‌ی خداهم برام پیگیری کرده بود اما خبری نشده بود. وقتی برگشتم گرگان یهو اطلاعیه اردوی جهادی کرمان رو دیدم. فوری تماس گرفتم گفتن اتفاقا برای یه خانم جا دارن و حرکت هم چهار روز دیگه بود ساعت تحویل نوروز هم جنوب کرمان کنار مردم محروم بودیم 😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍 اون لحظه قلبم روی هزار میزد عین بچه‌های کلاس اولی که برای اردوی مدرسه ذوق دارن سراسر ذوق و شور بودم. به خانواده جریان رو گفتم اون بندگان خدا هم گفتن نیومده میخوای بری هنوز چهار روز نمیشه اومدی. اما دیگه بخاطر شرایطم میدونستن که به این اردوها و فعالیت‌ها برای بازسازی روحیه‌ام نیاز دارم. 🌱کوله رو بستم و بسم الله @koojob_ir 🌱
این سفر شد اغاز هجرت صغری من و بعد هم که وصل شد به هجرت کبری😅 ‌ ‌قبل سال نوی 1400 رفتم بعد انتخابات برگشتم😐🤦‍♀️ قبل تر گفتم، بعد سفر کرمان افسار زندگیم رو سپردم دست خدا. قربونش برم دیگه افسارو گرفتن ول نکردن که هی اینور کشور، اون ور کشور این سر دنیا، اون سر دنیا یه جمله گفتیم آخدا مارو ببر هرجا که میخوای قربونش برم دیگه برد که برد😅 ‌
‌ ‌جنوب کرمان یه مدرسه‌ی محروم شب‌های کویر ماه کامل من تنهایی سکوت و یک دنیااااا فکر و خیال شب‌ها کف حیاط مدرسه دراز میکشیدم به ستاره‌ها خیره میشدم با خودم فکر میکردم دارم با زندگیم چیکار میکنم؟ من کجا؟ اینجا کجا؟ | ناگفته نماند یه شب همینجوری در بحر تفکر بودم که دیدم یه چیزی از کنار صورتم رد شد. بله عقرب بود. لعنتی اگر میزد میشدم شهید راه خدمت اما توفیق نداشتیم فلذا جیغ زنان گریختم😅
‌رفقای قدیمی میدونن من سال به سال روز اول عید نوروز عکس پروفایلم رو عوض میکنم و اون میشه عکس سال و هدف تلاش‌های اون سال. سال‌1400 این عکس شد عکس پروفایلم. عکسی که از آینه‌ی کمد خونه‌ی به شدتتتتت محروم یه روستایی از خودم گرفتم. تو این آینه خودم رو دیدم. خطوطی که تازه کنار چشمم جوونه زده بود و می‌گفت مدتیه غم داشتم. تو این آینه دیدم چی بودم و به لطف خدا چی شدم. تو این آینه خودم رو دیدم خودی که باید بشم. خودی که باید در آینه منازل محروم خودش رو پیدا کنه. این عکس برای مخاطب یه عکس داغون از یه آینه داغون و قدیمی بود اما برای من هزاران حرف ناگفته و هدف دست نیافته بود و هست و خواهد بود. @koojob_ir 🌱
‌‌ ‌لحظه‌ی ساعت تحویل بودن کنار مردمی که سفره‌هاشون کوچیکه اما دلشون دریاست. یه طوری باهات مهربونن حس میکنی سال‌هاست میشناسنت. آدم‌هایی که اولیات خیلی مسائل رو نمیدونن. پر از سوالن، پر از شبهه. جوون‌ها، نوجوون‌ها، خانم‌هایی که در محرومیت مطلق زندگی میکنن اما چون گوشی هوشمند دارن ذهنشون پر از شبهه و سواله... از بهترین روزهای زندگیم بود قشنگ ترین رقیق‌ترین... 💔 @koojob_ir 🌱
‌‌از روند افت بازدید متن‌ها احساس میکنم دارید خسته میشید. پس به نظرم بقیه‌اش باشه بعدا💚 ‌ ‌‌‌
در این ایام شریف، از حضرت صدیقه طاهره (س) میخوام فرصت خدمت به فرزند نازنینشون رو بهمون عطا کنه. الهی لمس اتمسفر اردوهای جهادی‌ هم روزی همه‌ی رفقا💚 https://eitaa.com/joinchat/4102226127C40b087dd0e
اومدیم جمکران که کارهای گروه جهادی‌مون رو بسپارم بهشون... ببینیم عید جمع کوجابی‌ها رو میبرن در همسایگی شهدا؟! ‌ ‌‌ ‌🌿اینجا برای رزق تموم هزارو هفتصد نفرتون سمات میخونیم حتی اونایی که ممکنه این پیام رو نبینن💚 یا صاحب الزمان💚 https://eitaa.com/joinchat/4102226127C40b087dd0e
☁️☁️☁️ 🍃 | نازنین دانشور این خانومی که توی تصویر می‌بینین، خانوم دانشور متولد سال ١٣۶٢ در شهر تهرانه. ایشون دانشجوی کارشناسی ارشد رشته‌ی IT از دانشگاه امیرکبیر هستن و سابقه‌ی ده‌ سال کار در زمینه‌ی تجارت الکترونیک رو در ایران و آمریکا و انگلستان دارن. 🌿 @koojob_ir
☁️☁️☁️ 🍃 ‌| نازنین دانشور شعار زندگی خانوم دانشور این جمله از گاندیه : 👇🏻 (شما باید مظهر تغییری باشید که می‌خواهید در جهان ببینید.) ایشون ٣ سالی می‌شه سایت معروف تخفیفان رو راه‌اندازی کردن که یکی از موفق‌ترین سایت‌های در حوزه‌ی تجارت الکترونیکه! 🌱 این سایت در چهارمین دوره‌ی جشنواره‌ی وب ایران، در حوزه‌ی کارآفرینی به عنوان سایت برتر معرفی شد. 🌿 @koojob_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☁️☁️☁️ 🍃 | نازنین دانشور یکی از افرادی که با خانوم دانشور مصاحبه کرده در مورد ایشون میگه : نازنین در تمام این سال‌ها سرسختی رو به سازش ترجیح داده! اون از زندگی‌ای که از پشت یک میز کارمندی شروع شده به مدیریت یکی از بزرگترین شرکت‌های ایرانی رسیده. 🌿 @koojob_ir
☁️☁️☁️ 🍃 | نازنین دانشور ایشون علاوه بر تخفیفان، پروژه‌های دیگه‌ای هم داشته! 🕊️پروژه‌ی ترینان 🕊️یادیسا 🕊️میدانک این ٣ تا، پروژه‌هایی هستن که توسط خانوم دانشور راه‌اندازی شدن. البته نازنین دانشور علاوه بر رتبه اول در حوزه‌ی کارآفرینی، در سی‌ودومین نشست کنفدراسیون اتاق‌های بازرگانی و صنعت آسیا و اقیانوسیه، به عنولن برترین جوان کارآفرین برگزیده شده. 🌿 @koojob_ir
☁️☁️☁️ 🍃 | نازنین دانشور برگردیم به دهه‌ی ٨٠ : خانوم دانشور در اواخر دهه‌ی ٨٠ یک ایده رو به اجرا رسوند👇🏻 یک سوپر مارکت اینترنتی به نام میدانک.
این ایده استقبال زیادی داشت اما بدلیل عدم برنامه‌ریزی روی ارائه‌ی خدمات، ترافیک و مشکلات حمل و نقل در تهران با شکست مواجه شد!
🌿 @koojob_ir
☁️☁️☁️ 🍃 | نازنین دانشور نازنین دانشور در رابطه با این شکست میگه : همونجا بود که فهمیدم الفبای بیزینس رو نمی‌دونم و این توهم یک برنامه‌نویس بوده که تصور می‌کنه می‌تونه هر برنامه‌ای رو که خودش نوشته، کنترل و مدیریت بکنه. 🌿 @koojob_ir
☁️☁️☁️ 🍃 | نازنین دانشور بریم سراغ موفق‌ترین پروژه‌ی خانوم دانشور : 🌱تخفیفان🌱 تخفیفان بستریه برای ارائه‌ی تمامی انواع خدمات و محصولات مورد استفاده در زندگی روزمره. از رستوران‌ها و مراکز تفریحی بگیر تا انواع محصولات و سفر! 🌿 @koojob_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا