💚| یَدُاللهفَوقَاَیدیهَم...
اینآیہمیدونییعنۍچی؟!
یعنے↯
#بندہمن!
نگران ِفردایت نباش،
از آدمها دلگیر نباش!
ڪارے از آنها برنمےآید
تا من نخواهم برگۍ از درخت نمۍافتد..:)
#اَللّٰهُمَّالْعَنْاَعْدٰاءَفٰاطِمَةَالزَّهْرٰا🖤
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
🥀 ما از شما کم گفتهایم اما...
فاطمه یعنی نه فقط ایستادن زنی غیور پشت درب اتش گرفته خانهاش، یعنی ایستادگی مقابل ظلمی که در حق امام زمانش میشد. فاطمه نه فقط جسمی رنجور و زخمی یعنی غمی که روح بزرگش را آزرده بود. فاطمه یعنی چشمی بینا که انحراف از اسلام و پیام پیامبر را میدید که برای غصب نکردن خلافتی که حق علی بود چادر بر خاک کوچه کشید.
فاطمه یعنی تنی بیمار ولی کوهی از استقامت که به مسجد رفت و خطبه خواند برای گرفتن حقی که خدا به او داده بود. فاطمه یعنی فصاحت و بلاغت در کلامش ان زمان که خطبه خواند و مردم در حیرت بودند که این فاطمه است که سخن میگوید یا پیامبر. فاطمه یعنی شبانه به همراه علی و پسرانش خانه به خانه در زدن برای گرفتن عهد از مردمی بی وفا.
فاطمه یعنی اب شدن پشت درب خانهها زمانی که ندایش بی جواب میماند. فاطمه یعنی زبان علی شدن زمانی که او به مصلحت مهر سکوت بر لبانش زده بود. فاطمه یعنی غصههایش برای علی، برای امامش، غصههایی که جسم رنجورش را سراپا نگه میداشت تا برای از دست نرفتن حق با تمام وجودش بجنگد.
فاطمه یعنی کوثر جوشان پیامبر یعنی نشانه ی عزت و وقار و ایستادگی شدن در زمانه ای که زن بودن را این گونه معنا نمیکردند. فاطمه یعنی دلی شکسته که در روزهای پایان عمر لب فرو بست و شبانه دفن شدن را وصیت کرد.
فاطمه یعنی مزاری بینشان که فرزند غریب و دل شکستهاش از بیعهدی ما بر آن میگرید ما از شما کم گفتیم مادر... اما وجودت حتی از الفاظ هم بینیاز است چرا که فاطمه را، فاطمه معنا میکند.
#اَللّٰهُمَّالْعَنْاَعْدٰاءَفٰاطِمَةَالزَّهْرٰا🖤
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
💠سخنان امیرالمؤمنین علیه السلام در غم از دست دادن همسر عزیزش💔
سلام بر تو، اى پيامبر خدا. سلام من و دخترت كه اكنون در كنار تو فرود آمده و چه زود به تو پيوست. اى رسول خدا، بر مرگ دخت برگزيده تو، شكيبايى من اندك است و طاقت و توانم از دست رفته ولى مرا، كه اندوه عظيم فرقت تو را ديده ام و رنج مصيبت تو را چشيده ام، جاى شكيبايى است. من خود تو را به دست خود در قبر خواباندم و هنگامى كه سر بر سينه من داشتى، جان به جان آفرين تسليم نمودى. «انا لله و انا اليه راجعون».
آن وديعت بازگردانده شد و آن امانت به صاحبش رسيد. و اندوه مرا پايانى نيست. همه شب خواب به چشمم نرود تا آن گاه كه خداوند براى من سرايى را كه تو در آن جاى گرفته اى، اختيار كند.
بزودى، دخترت تو را خبر دهد كه چگونه امتت گرد آمدند و بر او ستم كردند. همه سرگذشت را از او بپرس و خبر حال ما از او بخواه. اينها در زمانى بود كه از مرگ تو ديرى نگذشته بود و تو از يادها نرفته بودى.
بدرود تو را و دخترت را. بدرود كسى كه وداع مى كند، نه بدرود كسى كه رنجيده و ملول است. اگر از اينجا بازمى گردم نه از روى ملالت است و اگر درنگ مى كنم نه به سبب آن است كه به وعده اى كه خدا به صابران داده است بدگمان شده ام.
📚خطبه ۲۰۲ نهج البلاغه.
#اَللّٰهُمَّالْعَنْاَعْدٰاءَفٰاطِمَةَالزَّهْرٰا🖤
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌷