‍ *صلی الله علیک یا کریم اهل البیت یاحسن بن علی و رحمت الله وبرکاته* آمد بگذرد، دید یک غلام سیاهی یک گرده‌ی نان دارد، یک سگی هم مقابلش؛ یک لقمه از این نان را خودش می‌خورد و یک لقمه را به سگ می‌دهد. حضرت ایستاد تا گرده‌ی نان تمام شد، غلام را خواست؛ فرمود: این رفتاری که کردی که یک لقمه خودت خوردی و یک لقمه به این سگ دادی، این رفتار از کجا بود؟ چطور بین خودت و این سگ این گرده‌ی نان را قسمت کردی؟ گفت: یابن رسول الله! وقتی نگاه به چشمانش می‌کردم، حیا مرا گرفت؛ شرم کردم از این حیوان که نگاهش به این گرده‌ی نان دوخته بود واینکه من خودم بخورم و او را نادیده بگیرم؛ لذا باعث شد یک لقمه خودم بخورم یک لقمه به این سگ بدهم. حضرت پرسید: تو که هستی؟ گفت: من غلامی هستم. پرسید: غلام چه کسی هستی؟ گفت: غلام ابان بن عثمان. فرمود: تو را به خدا قسم می‌دهم از همین‌جا نرو تا من برگردم؛ غلام نشست، حضرت رفت و بعد از اندکی برگشت. فرمود: من تو را از مولایت خریدم، در راه خدا آزادت کردم، این باغ را هم از مولایت خریدم به تو بخشیدم...... *کرَم را ببین، عنایت را ببین، از همه کار دست می‌کشد تا برود مولای این غلام را پیدا کند، غلام را بخرد، آزاد کند، آن باغ و مزرعه را هم بخرد، همان‌جا به این غلام ببخشد!* ✨✨✨ #مولاجانم‌یاصاحب‌الزّمان! *نوشته اند هنگامی که ظهور می‏کنی، تکیه بر خانه‏ی کعبه می‏زنی و می‏فرمایی*: *ألا وَ مَنْ أرَادَ أنْ یَنْظُرَ إِلَى الْحَسَن وَ الْحُسَیْن علیهما‌‌السّلام فَهَا أنَا ذَا الْحَسَنُ وَالْحُسَیْنُ*" *هر کس که می‏خواهد امام مجتبی وامام حسین علیهما السّلام را ببیند، من را نظاره کند*! مولای کریمان! ما بندگان دنیاییم! *ما را بخر و در راه خداوند از هوای نفس آزاد کن!* *باغ و گلستان دوستداری‏ات را ارزانی‏مان کن*! *هر چند کریم نبوده‏ایم اما شما کریمی و از فرزندان کریم‏زادگان*! آقاجانم ما را رها نکن..... 🌸اللهم عجل لولیک الفرج🌸