#روایت_کوتاه
بسمربالشهداوالصدیقین
شهيدي كه با توسل به حضرت عباس پيدا شد.
شهید علی مومنی
پدر و مادر و خواهرانی که عاشق تنها پسر خانواده بودند، سالها خبری از علی نداشتند؛ پدرش بارها به مقر لشکر علی بنابیطالب(ع) مراجعه کرد تا شاید خبری از علی به دست بیاورد، اما بعضاً همراهان و رزمندگانی که در این درگیری حضور داشتند، میگفتند: «در حین درگیری احساس کردیم که علی زخمی شده است و شاید هم شهید شده و نتوانستیم از او خبری بگیریم
از خرداد ۱۳۶۵ تا خرداد ۱۳۸۰ در واقع ۱۵ سال تمام، پدر و مادر علی چشم به راه او بودند تا شاید خبری از فرزندشان بگیرند؛ آنها علی را به امانت از ائمه اطهار(ع) گرفته بودند، به این فکر افتادند که برای یافتن و گرفتن خبری از فرزندشان باز هم به این خاندان توسل کنند.
در زمان حکومت صدام که خانواده شهدا و مفقودالاثرها را به زیارت کربلا میبردند، ثبتنام کردند و این پدر و مادر پیر و منتظر به حرم حضرت ابوالفضل العباس(ع) رفتند؛ قبل از همه، مادر علی در حرم حضرت ابوالفضل(ع) با سوز دل و با عشق مادرانه خطاب به آقا میگوید: «آقا ابوالفضل تو را به زهرای مرضیه سوگند میدهم که بچهام اگر در شکم ماهی است او را به من بازگردان، وگرنه شکایت شما را به حضرت زهرا(س) میکنم پدر و مادر علی از زیارت کربلا برگشتند، اهالی محل هم به دیدن آنها رفتند. ۲۰ روز از بازگشت آنها نگذشته بود که پیکر پاک علی، بعد از ۱۵ سال در جزیره مجنون تفحص شد و به آغوش خانواده بازگشت و در گلزار شهدای دهلران آرام گرفت
نامش علی بود؛ همزمان با شهادت حضرت علی(ع) به دنیا آمد و در لشکر حضرت علی(ع) به شهادت رسید. ۱۵ ساله بود و ۱۵ سال هم پیکرش جلوی آفتاب گرم و سوزان مجنون همچون مولایش حسین بن علی(ع) باقی ماند
@khademine_koolebar_germi
#روایت_کوتاه
قاسم های دوران ما
مرحمت ، که در زمان ریاست جمهوری امام خامنهای ۱۳ ساله بود، در مراسمی خود را با مشقت به رئیس جمهور میرساند و میگوید:
« آقا جان ! حضرت قاسم(ع)۱۳ ساله بود که امام حسین(ع) به او اجازه داد برود در میدان و بجنگد، من هم ۱۳سالم است ولی فرمانده سپاه اردبیل اجازه نمیدهد به جبهه بروم . هر چه التماسش میکنم، میگوید۱۳سالهها را نمیفرستیم. اگر رفتن ۱۳ساله ها به جنگ بد است، پس این همه روضه حضرت قاسم(ع) را چرا می خوانند؟».
رییس جمهور مرحمت را در آغوش میگیرد و رو به سرتیم محافظانش میگوید :« آقای...! یک زحمتی بکش با آقای ... تماس بگیر بگو فلانی گفت این آقا مرحمت رفیق ما است. هر کاری دارد راه بیاندازید. هر کجا هم خودش خواست ببریدش.بعد هم یک ترتیبی هم بدهید برایش ماشین بگیرند تا برگردد اردبیل. نتیجه را هم به من بگویید».
کمتر از سه روز بعد ، فرمانده سپاه اردبیل ، مرحمت را خوشحال و خندان دید که با حکمی پیشش آمد. حکم لازم الاجرا بود. می توانست باز هم او را سر بدواند ولی مطمئن بود که می رود و این بار از خود امام خمینی حکم می آورد. گفت اسمش را نوشتند و مرحمت بالازاده رفت در لیست بسیجیان لشکر ۳۱ عاشورا.
🌷شهادت: ۲۱اسفند۱۳۶۳
در عملیات بدر
استان : اردبیل
شهرستان :گرمی
روستا: چای گرمی
🔸 قرارگاه خادم الشهداء شهرستان گرمی/پاتوق جوانان انقلابی
@khademine_koolebar_Germi
📝 #روایت_کوتاه | #سنگر_روایتگری
🔹ستارخان، سردار مقاومت آذربایجان و جنبش مشروطیت : من هیچ وقت گریه نمی کنم چون اگر اشک می ریختم، آذربایجان شکست می خورد و اگر آذربایجان شکست بخورد، ایران زمین می خورد… اما در مشروطه دو بار اون هم تو یه روز اشک ریختم.
حدود ۹ ماه بود که تحت فشار بودیم… بدون غذا. بدون لباس… از قرارگاه اومدم بیرون … چشمم به یک زن افتاد با یه بچه تو بغلش. دیدم که بچه از بغل مادرش اومد پایین و چهار دست و پا رفت به طرف و بوته علف… علف رو از ریشه درآورد و از شدت گرسنگی شروع کرد خاک ریشه ها رو خوردن… با خودم گفتم الان مادر اون بچه به من فحش می ده و میگه لعنت به ستارخان که ما را به این روز انداخته… اما مادر کودک اومد طرفش و بچه اش رو بغل کرد و گفت: عیبی نداره فرزندم… خاک می خوریم اما به دشمن خاک نمی دهیم… اونجا بود که اشکم دراومد.
🔸 قرارگاه خادم الشهداء شهرستان گرمی/پاتوق جوانان انقلابی
@khademine_koolebar_germi
کمیته خادمین شهداء گرمی و انگوت ، موران
📝 #معرفی_شهدا 🔹عملیاتهایی که #شهید_علی_ییلاقی در آنها حضور داشتند ;عملیات بیت المقدس، عملیات والفجر
📝 #روایت_کوتاه
🔹سردار #شهیدعلی_ییلاقی متولد 1337 بهشهر، دانشجوی رشته معدن با پیروزی انقلاب اسلامی به سپاه بهشهر پیوست و به مریوان رفت و در کنار احمد متوسلیان نقش مؤثری را در منطقه غرب ایفاء کرد. با شروع جنگ تحمیلی از سوی محمد بروجردی به منطقه غرب رفت و به مقابله با دشمن بعث در سرپل ذهاب و گیلان غرب پرداخت. در سال 1360 یک گردان از نیروهای مردمی بهشهر را سازمان داد و به کردستان رفت و در باز کردن مسیرهای تردد جاده بانه سردشت نقش موثری داشت. سپس به سپاه منطقه 3 گیلان، مازندران و گلستان بازگشت و فرماندهی قرارگاه حضرت ابوالفضل را به عهده گرفت. از سال 1361 مجدداً به جنوب اعزام شد. در تیپ 25 کربلا و در عملیات بیتالمقدس و آزادسازی خرمشهر نقش ایفا کرد. سپس فرماندهی گردان علی ابن ابیطالب تیپ 25 کربلا در عملیات رمضان را به عهده گرفت. در آستانه عملیات محرم بهعنوان فرماندهان تیپ 25 کربلا که در رأس آنها سردار مرتضی قربانی بود، به قرارگاه آمدند و علاوه بر معارفه فرمانده گردانها، طرح مانور تیپ در عملیات را به فرمانده قرارگاه کربلا، حسن باقری ارائه دادند
🔸علی ییلاقی به دلیل تسلط کامل بر منطقه عملیات و گردان علی ابن ابیطالب در تیپ کربلا، موردتوجه حسن باقری قرار گرفت. در عملیات محرم علاوه بر فرماندهی گردان علی ابن ابیطالب جانشین عبدالعلی عمرانی فرمانده محور 1 شد و نقش بسیار موثری را در این عملیات بر عهده گرفت. بعد از عملیات محرم عبدالعلی عمرانی فرماندهی لشکر 25 کربلا را به عهدهدار و پس از مدت کوتاهی مجروح شد. در این شرایط #علی_ییلاقی سرپرستی این لشکر را پذیرفت. در والفجر مقدماتی بهشدت مجروح شد و به کما رفت. وی این مجروحیت را 34 سال با خود داشت تا اینکه در 15 آذر 96 به یاران شهیدش پیوست.
🔹قرارگاه خادم الشهداء شهرستان گرمی/پاتوق جوانان انقلابی
@khademine_koolebar_germi
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄