eitaa logo
کوله بار خادم الشهدای اهر
226 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
1.2هزار ویدیو
29 فایل
زنده‌ نگه داشتن‌ یاد شهدا، کمتر از شهادت‌ نیست‌ (امام خامنه‌ای) صفحهٔ‌ رسمی رسانه راهیان نور شهرستان اهر زیر نظر رسانه راهیان نور استان آذربایجان‌شرقی
مشاهده در ایتا
دانلود
؟؟✨  کسی است که دوست دارد مثل باشد،  پا جای پای او بگذارد، ادای او را در بیاورد، مثل او حرف بزند، لباس بپوشد و کار کند. کسی است که به دنبال تقرب است، آن هم از سریع ترین راهش، مُتقن ترین راهش.  برای رسیدن به آن باید خودش را خلاص کند، از وابستگی ها  از ظواهر، از راحتی ها و آسایشها.   را هم در حد اعلا بیابد و در کارها و فعالیتهایش پیاده کند.  اول قدمش هم، هم لباس شدن با است. بعد کم کم پا پتی و پابرهنه میشود، هیأتی میشود.  یواشکی ظرف و ظروفها را میشوید. محل و روزانه اش هم در میدان مین روزگار است، بدور از چشمان . نگاه های مهربانانه و حرف زدنهایی که رنگ و بوی دارد، قابل حس است. اما نمیدانی این استعدادهای شکوفا شده در تک زدن ها را چگونه باید کنترل کنی؟ را مثل باید در آسمانها جست .  البته هر از گاهی جنبنده هایی نادر به نام آنها در و و مشاهده میشوند، آن هم سالی یک بار.  قیافه هایشان، ادا و اصولهایشان و حرکات و سکناتشان خیلی خنده دار است . کلا آدمهای پر ادعائی هستند. مثلا میگویند ، حاجی به ما بگو کجا برویم شمشیر بزنیم؟  آخر یکی نیست به اینها بگوید کوچولوها بروید شیرتان را بخورید، اگر خواستید بستنی بخورید . شما کجا؟ کجا؟ شمشیر زن کجا؟ آنها قاه قاه میخندند و میروند. و صدایشان در یاد میماند. بعدها که در ذهنت جستجو میکنی تا تصاویر و صداها را تطبیق دهی. چهره های آشنا می یابی.  چهره را، را، را، را، را، را، شاید هم را. حالا نوبت توست که قاه قاه بخندی. «یاران همه رفتند و من از قافله جا مانده ام» ✾ 🏴┇ ✾ 🏴┇↵ ‌─┅═༅✿🍃🏴🍃✿༅┅─ 🌐 @koolebar_ahar 🌐 @koolebar_azsh ‌─┅═༅✿🍃🏴🍃✿༅┅
هدایت شده از روشنا
👈 بـرای خـدا ڪار ڪنید 🍁یاد بخیر ڪه پول قرض الحسنه به دیگر نیروها میداد و میگفت وام است و وقتی میگفتند دفترچه قسطش را بده میگفت ڪسی دیگر پرداخت میڪند. 🍁یاد بخیر ڪه یڪی از دوستانش تعریف میڪرد ڪه : دیدم صورتشو پوشونده و پیرمردی رو به دوش کشیده ڪه معلوله ... شناختمش و رفتم جلو ڪه ببینم چه خبره ڪه فهمیدم پیرمرد رو برا استحمام میبره !! 🍁یاد بخیر ڪه قمقمه آبش را در حالی ڪکه خودش تشنه بود به همرزمانش میداد و خودش ریگ توی دهانش گذاشت ڪه کامش از تشنگی به هم نچسبه !! 🍁یاد بخیر ڪه انبار دار به مسئولش گفت : میشه این رزمنده رو به من تحویل بدی، چون مثل سه تا کارگر ڪار میڪنه طرف میگه رفتم جلو دیدم فرمانده لشگر مهدی باڪریه ڪه صورتشو پوشونده ڪسی نشناسدش و گفت چیزی به انباردار نگه !! 🍁آره به خیر ڪه خیلی چیزها به ما یاد دادند ڪه بدون چشم داشت و تلافی ڪمڪ ڪنیم و بفهمیم دیگران رو، اگر کاری میکنیم فقط واسه باشه و 👌هـر چیزی رو به دید خودمون تفسیـر نڪنیم !! 🆔 eitaa.com/roshana_ir 🆔 rubika.ir/roshana_ir •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•