|••]✨
میگفت خواب دیدم
پرونده اعمالم دست امام زمانه...
آقا داشتن اشک میریختن
و پرونده را نگاه میکردن؛
سرم و انداختم پایین گفتم
آقاجان شرمندم...
آقا لبخندی زدن و گفتن
سرت و بگیر بالا..!"
اشتباه بچه به پای پدرش نوشته میشه💔
#تلنگر🌱
#تلنگر
میدونیدغیبتچکارمیکنه؟
توبیایروزهبگیری؛
نمازبخونی؛
انفاقبکنی؛
صفاولنمازهمیشهباشی..
بعدیکیبیادهمهایناروراحتببره
چقدرراحت...
【#تلنگر】
میگفت
قدیماکه ترازو داشتنیهسنگمحکداشتن
همهچیزرو بااونمیسنجیدن
میگفتاگهسنگمحکزندگیت
بشهلبخند #امام_زمان عج
سودکردی...
#اللــهمعجـللولیکالفــرج 🤲🍃
@koolebar_germi
همیشهمیگفت:
قانونهفتساعتویادتوننره!
تاگناهیمرتکبشدیدتاهفتساعت
فرصتتوبهدارید !
#تلنگر
🌤🌿🌺
#تلنگر
✨حس عجیبی داشت. احساس میکرد این فضا برایش آشناست؛ اما یقین داشت تاکنون نظیر این باغ زیبا را هم ندیده...
🔹ناگهان حس کرد کسی پشت سرش ایستاده است. روی برگرداند.
«آه، خدای من، چطور ممکن است؟
حسین تویی؟»☺️
☘حسین، با همان مظلومیت و نجابت و لبخندی همیشگی، آهسته گفت:
«سلام مسعود!»
و او در حالی که از تعجب زبانش بند آمده بود، حسین را در آغوش گرفت و گریست:😔 «باورم نمیشود. مگر تو... مگر تو شهید نشده بودی...؟
میدانی چند ساله است ندیدمت؟😢
از بچههای دیگر چه خبر...؟»
و حسین همچنان در سکوت، فقط گوش میکرد؛ با همان لبخند.🌺
💥«راستی، حسین!
چقدر جوان ماندهای! اصلاً با بیست سال پیش، هیچ فرقی نکردهای؟»
ناگهان، لبخند از لبهای حسین دور شد 😞و با صدایی بغضآلود، به او گفت:
«ولی تو خیلی فرق کردهای مسعود!»
ترس عجیبی، همه وجودش را گرفت.
در یک آن، دید حسین از او دور میشود؛😥 دورتر و دورتر. میدوید، به او نمیرسید.😭 ناگهان از خواب پرید.
🌿تمام بدنش خیس عرق شده بود. هنوز گرمای آغوش حسین را احساس میکرد.
حس کرد دلش خیلی تنگ شده و اشک از چشمانش سرزیر شد و گریست؛ سیر گریست. 😢
⚡️خاطرات سالهایی نه چندان دور، برایش زنده بود... نگاهی به خود و زندگیاش، محیط کار و دوستان فعلیاش که انداخت، از خودش بدش آمد.
🍂صدای غمگین حسین، هنوز در گوشش بود.دیگر خواب به چشمش نیامد.
✨صبح که رسید، سررسیدش را گشود، در صفحه همان روز، در ستون یادداشتهای مهم نوشت:
✅ «بازگشت به خود».
#شهیدانه
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
🥀@koolebar_germi
🇮🇷کانال کمیته خادمین شهداء شهرستان گرمی وانگوت🇮🇷
🔴 #تلنگـــــــر
❢❢شاگرد
استاد چه کار کنم که خواب #امام_زمان💚l رو ببینم؟
◁ استاد
شب یک غذای شور بخور،آب نخور و بخواب. شاگرد دستور استاد رو اجرا کرد و برگشت.
❢❢شاگرد
استاد دیشب دائم خواب آب میدیدم. خواب میدیدم بر لب چاهی آب مینوشم. کنار نهر آبی در حال خوردن هستم! در ساحل رودخانه ای مشغول...
◁استاد فرمود
تشنه آب بودی خواب آب دیدی.تشنه #امام_زمان بشو تا خواب #امام_زمان ببینی..
💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚
📌 @koolebar_germi
#تـلنـگــــر
از شخصـے پرسیدند :
تا بهشت چقدر راه است ؟
گفت : یڪ قدم
گفتند : چطور ؟!
گفت : مثل #شهیدان یڪ پایتان را ڪہ
روے نفس شیطانـے بگذارید
پاے دیگرتان در بهشت است .
🔺 @koolebar_germi
#تلنگر...
گوش کن...میشنوی؟
کربلا و آن سویتر قدس
در انتظار طلیعهداران هستند؛
همآنان که راهگشای تاریخ به سوی عدالت موعود خواهند بود.
آیا تو نیز به خیل آنان پیوستهای؟
سید مرتضی آوینی
کتاب «گنجینهٔ آسمانی»
#تلنگر
این وعدہ خداست
ڪہ حق النــــاس را نمے بخشد!
خـــــون شهدا حق الناس است
نمے دانم با این حق النـــــاس
بزرگے ڪہ بہ گردن ماســــت،
چہ خواهیم ڪرد؟
#دلنوشته
@koolebar_germi
#تلنگر
از دل خاک فکه، شهیدی یافتند که در جیب لباسش برگهای بود:
«بسمه تعالی ،
جنگ بالا گرفته است. مجالی برای هیچ وصیتی نیست.
تا هنوز چند قطره خون در بدن دارم، حدیثی از امام پنجم مینویسم:
به تو خیانت میکنند، تو خیانت مکن.
تو را تکذیب میکنند، آرام باش.
تو را میستایند، فریب مخور.
تو را نکوهش میکنند، شکوه مکن.
مردم شهر از تو بد میگویند، اندوهگین مشو.
همه مردم تو را نیک میخوانند، مسرور مباش.
آنگاه از ما خواهی بود.
دیگر نایی در بدن ندارم؛
خداحافظ دنیا..
شادی روح شهداء صلوات
@koolebar_germi
#تلنگر
#حجاب_عفاف
« شوخی با نامحرم ممنوع! »
ابوبصیر می گوید:
در کوفه برای زنی قرآن می خواندم، یک بار در موردی با او شوخی کردم. بعد از مدّتی خدمت امام باقر (ع) رسیدم، امام مرا مورد مؤاخذه و سرزنش قرار داد و فرمود:
«کسی که در خلوت مرتکب گناه شود خداوند به او نظر لطف نمی کند، چه سخنی به آن زن گفتی..
وی می گوید: از شرم و خجلت سر در گریبان افکندم و توبه کردم.
امام باقر (ع) فرمود:«شوخی با زن نامحرم را تکرار نکن.»
(بحار الانوار،ج:46،ص:247)
🌷 @koolebar_germi
#تلنگر
جمعه ها منتظر آمدنت ... ای بابا!!!
کل هفته چه گلی بر سر راهت زده ایم!؟!؟