و سلام بر او که می گفت:
«دلگیر مباش...
دلت که گیر باشد رها نمی شوی
یادت باشد خدا بندگانش را با آنچه
بدان دل بسته اند می آزماید»
#شهید_محمدابراهیم_همت
@koolebar_hashtrood
@koolebar_azsh
هر وقت میخـواست براے جـوانان یادگارے بنویسد
مےنوشت:
من ڪان للہ، ڪان اللہ لہ
هرڪہ_با_خــدا_باشد
خـــدا_با_اوست
#شهید_محـمدابراهیـم_همت
@koolebar_hashtrood
صبح آمده ...
باز ڪن پنـجره را
تا تو را با طنازی لبخندش
به صبح بخیری عاشقانه پیوند دهد ...
#شهید_محمدابراهیم_همت
#صبح_وعاقبتتون_شهدایی
@koolebar_hashtrood
طلوع خورشید
که ملاک صبح بودن نیست
خورشید مـا از پشتِ
پلکهای "شما" طلوع میکند ...
#شهید_محمدابراهیم_همت
#صبح_و_عاقبتمون_شهدایی
@koolebar_hashtrood
1.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماجرای خداحافظی شهید همت با همسرش در آخرین دیدار
🔷️ همسر شهید همت درباره آخرین دیدار و خداحافظی با شهید همت می گوید: آن شب بریدن حاجی را دیدم. برخورد سرد او گویای همه چیز بود. به خودم لرزیدم، یک لحظه احساس کردم نکند آخرین شب دیدارمان باشد.
◇ حاجی گفته بود که صبح روز بعد ماشین جلوی منزل باشد. کمی زودتر بلند شد و خود را آماده کرد؛ اما ماشین نیامد.
◇ ساعت ۷ راننده بدون ماشین آمد و گفت: "ماشین دچار نقص فنی شده!" حاجی تا ساعت ۹ صبح در خانه ماند. دو ساعت تمام بی آنکه چیزی بگوید .
◇ قطرات پیوسته اشکی را که از گونه هایش جاری بود، دیدم. ماشین که از راه رسید حاجی آماده حرکت بود.
◇ وقت خداحافظی سرش را پایین انداخت و گفت: "خدا رو شکر ماشین دیر اومد و تونستم بیشتر پیش شما باشم! ... خب دیگه ما رفتیم. اگر ما رو ندیدی حلالمون کن."
◇ معنی حرفهای او را کاملا میدانستم. با اینحال گفتم: امکان نداره که شهید بشی.
◇ پرسید: "چطور مگه؟"
◇ گفتم: "باور نمیکنم خداوند در یک لحظه همه چیز بنده اش را از او بگیرد... "
◇◇ وقتی صدای حرکت ماشین به گوشم رسید، احساس از دست دادن او در قلبم قوت گرفت.
شهادت ۱۷ اسفند ۱۳۶۲
عملیات خیبر - جزیره مجنون
#شهید_محمدابراهیم_همت
#یادشهداباصلوات🥀
@koolebar_hashtrood