#متن_خاطره
🌷 نوک پوتینهایش را میکوبید به سنگ. گفت داری چیکار میکنی؟
-نمیره تو پام.
-خب بندش رو باز کن.
-کی حوصله داره.
رفت جلو. خم شد که بندهایش را باز کند، خجالت کشید. پایش را کشید عقب. گفت نه، خودم درستش میکنم. گفت یادت باشه این لباس و پوتین و کوله پشتیای که داریم ازشون استفاده میکنیم، نمیشه همینجوری هدرش داد. بیتالماله...
📚 شهید حاج حسن شوکتپور، کتاب
حدیث آرزومندی، ص۸۲
╔═══°🦋🍃🦋°═══╗
🌷 @koolebar_osku 🌷
╚═══°🦋🍃🦋°═══╝
#متن_خاطره
🌷حاج محمود در کارش، آدم منظم و بسیار جدی بود. در وادی رفاقت هم برای دوستان اش سنگ تمام میگذاشت. شرایط را هم به خوبی درک میکرد. آن جا که جنگ بود و برای روحیه نیروها احتیاج به شوخی و... بود دریغ نمیکرد. وقتی هم که در شهر بودیم و شرایط تغییر میکرد و عنصر زمان بسیار مهم بود او یک مدیر کارآمد بود.
📚 شهید محمود شهبازی
⚘ شادی روح شهدا صلوات ⚘
╔═══°🦋🍃🦋°═══╗
🌷 @koolebar_osku 🌷
╚═══°🦋🍃🦋°═══╝
#متن_خاطره
🌷 خانوادههای شهدای دانشگاه را دعوت کرده بودیم. وقت امتحانات بود. هر چه گشتم کسی را پیدا نکردم که بیاید و کمک کند، غیر از یکی، دو نفر. مصطفی یکیشان بود. از صبح آمد و تا شب ایستاد. موقع ناهار توی سلف سرویس دانشگاه کنار خانوادهها مینشست، به دردِدلهایشان گوش میداد. با آنها شوخی میکرد. میخنداندشان. یکی، دو تا از خانوادهها گیر و گرفتاری داشتند، فکر میکردند از دست ما کاری برمیآید. به ما میگفتند. تا مدتها بعد از آن مراسم، مصطفی پیگیری میکرد کاری برایشان کردهایم یا نه...
📚 شهید مصطفی احمدی روشن
⚘ شادی روح شهدا صلوات ⚘
╔═══°🦋🍃🦋°═══╗
🌷 @koolebar_osku 🌷
╚═══°🦋🍃🦋°═══╝
#متن_خاطره
🌷 اکبر تعریف می کرد: این اواخر یک بار آمدم پایگاه و دیدم آشپز پادگان خیلی ولخرجی کرده! دو جور غذا تهیه کرده بود. چلومرغ و چلوقیمه، مرغ برای خلبان ها و قیمه برای سرباز ها. وقتی فهمیدم، ناراحت شدم و گفتم: حالا که دوجور غذا درست کردی مرغ را بگذار برای سربازها و قیمه برای خلبان ها. تا یاد بگیری بین بندگان خدا فرق نگذاری. خدا همه را یک جور آفریده.
📚 شهید علی اکبر شیرودی
⚘ شادی روح شهدا صلوات ⚘
╔═══°🦋🍃🦋°═══╗
🌷 @koolebar_osku 🌷
╚═══°🦋🍃🦋°═══╝
#متن_خاطره
🌷 هیچ گاه ندیدیم که احمد در کوچه و خیابان چیزی بخورد. می ترسید کسی که ندارد و مشکل مالی دارد، ببیند و ناراحت شود. احمد آقا هر چه پول تو جیبی از پدرش میگرفت یا هر چه که کار کرده بود را خرج دیگران می کرد. به خصوص کسانی که میدانست مشکل مالی دارند.
📚 شهید احمدعلی نیری
⚘ شادی روح شهدا صلوات ⚘
╔═══°🦋🍃🦋°═══╗
🌷 @koolebar_osku 🌷
╚═══°🦋🍃🦋°═══╝
#متن_خاطره
🌷 در خاطرات شهید تهرانی مقدم هست؛ میگه رفته بودیم روسیه که یه موشک خیلی پیشرفته رو تحویل بگیریم. افسر روسی گفت این موشک رو دیگه نمیتونید از روش بسازید. افسر خندید و گفت این فناوری فقط در اختیار روسیهس. میگه نگاش کردم و گفتم اینم میسازیم. بازم خندید. وقتی برگشتیم تهران خیلی تلاش کردم نمونه اون موشک رو بسازیم اما به دَرِ بسته میخوردیم. تا اینکه سه روزِ تمام تو حرم امام رضا علیه السلام متوسل شدم به آقا تا راهی به ذهنم برسه. روز سوم احساس کردم عنایتی شد. سریع رفتم، تو دفتر نقاشی دخترم شروع کردم به نقاشی کردن اون طرحی که به فکرم اومد. وقتی تو تهران عملیش کردم دیدم از نوع روسی هم بهتر در اومد.
امام رضا علیه السلام، گره سخت رو
تو دفتر نقاشی دختر بچه حلش میکنه!
📚 شهيد حسن طهرانی مقدم
⚘ شادی روح شهدا صلوات ⚘
╔═══°🦋🍃🦋°═══╗
🌷 @koolebar_osku 🌷
╚═══°🦋🍃🦋°═══╝