بعد از دو روز دونه دونه کانالهای ایتا رو باز میکنم.
همه بچههای مبنا و بقیه از فرآیند رای دادنشون عکس گذاشتن و نوشتن.
از اینکه چقدر اشتیاق داشتن برای رای دادن و چقدر بچههاشون دوست داشتن برگه رای رو داخل صندوق بندازن...
ولی من الان چیزی جز حس خستگی از صندوق و رایگیری نمیفهمم.
و از تمام تحلیلگران که میفرمایند لیستی رای ندید و خودتون برید لیست خودتونو تشکیل بدید و تمام کسایی که به حرفشون گوش دادن عصبانیم😂
از صندوقی که ۱۱۰۹ تا رای خارج شد، اکثریت به حرف تحلیلگران عزیز گوش داده بودن. و عملا ۱۵ نفر تا ساعت یک بامداد ۱۳ اسفند داشتیم میشمردیم.
بعدا میام از بقیه احساساتم راجعبه انتخابات مینویسم. 😂
اونم که میبینید فِلِش کشیدم خودمم
خدافظ😂
همهجا پر از سکوت...
سال ۱۴۰۲ را مرور میکنم...
برای من سال امنی بود. سالی که معنی تعلق، معنی زندگی، معنی دوست داشتن و دوست داشتهشدن را کمی بیشتر از قبل چشیدم و فهمیدم. راه برای دیدن و شنیدن و فهمیدن زیاد و قلب و توان و عمر من اندک...
شاید تنها دعایم برای خودم و کسانی که دوستشان دارم، همین باشد
الهی که هر روز بیشتر و بیشتر طعم زندگی رو بچشیم. و هر روز بیشتر و بیشتر عاشق خدا بشیم.💚
✨●۱۴۰۳/۰۱/۰۱●✨
حسودی میکنم. خیلی زیاد. آنقدر که مبناییها فعالند و من هنوز اندر خم یک کوچه. آن یکی حرف از شروع کتاب ششم یا هفتم سال میزند، یکی نسبت به هر اتفاقی یک متن توی کانالش میگذارد. یکی جشنواره شرکت میکند و من فقط نظارهگرم. صاف و مستقیم نشستم و کانالها را باز میکنم و رد میشوم. از اول سال بارها نوشتم و پاک کردم. نوشتم و پاک کردم. نوشتم و پاک کردم. و هی پرسیدم خب که چی؟ بنویسم و بخونن که چی بشه؟ من کیام اصلا؟ چند دقیقه از وقت یهکسی رو بگیرم که چی بهش اضافه کنم؟
همین است که کانالهای تلگرام و ایتا و صفحه اینستاگرامم مدتهاست خاک میخورد.
از خودم بدم آمد وقت فاجعه بیمارستان شفا متن بلند بالایی را که با اشک نوشته بودم، پاک کردم و گذشتم.
حالا هم از خودم عصبانیام که به خاک مملکتم تجاوز شده و هنوز نمیتوانم یقه کسی را بگیرم.
بندههای خوب خدا التماس دعای جوشش قلم...
✨۱۴۰۳/۰۱/۱۴✨
باید به خودم بیشتر فکرکنم...
پرده اول
چهار زانوی بسته وجمع و جور نشستم بین جمعیت. مامانی که کنارم نشسته، کوچولوی مژه بلندش را از روی پاهایش سر میدهد روی زمین و پایش را جمع میکند.
چند دقیقه بعد خانمی از راه میرسد. بالای سر بچه کمی جا هست. خودش را به آنجا میرساند و خودش را به سختی توی آن یکذره جا مینشاند. دست بچه زیرش میماند. مامان بچه بدون اینکه چیزی بگوید فقط بچه را کمی عقب میکشد. به صبر و سکوتش غبطه میخورم. من نمیتوانستم سکوت کنم. حتما اعتراضی میکردم. غُری میزدم. یا حتی صدایم بلند میشد.
باید به خودم بیشتر فکر کنم...
پرده دوم
دختری که جلوی من به میز قرآنها تکیه داده و از اول با گوشی کار میکند، برمیگردد و به خانمی که همراهش است میگوید: خسته شدم چهقدر مونده؟
جواب میشنود: یه ساعت دیگه تمومه.
دختر پوفی میکشد و دوباره سرش را میبرد توی گوشی.
هنوز چند دقیقهای نگذشته که دوباره میپرسد: الان کار خاص دیگهای مونده که باید انجام بدن؟
جواب می گیرد: آره دیگه هنوز قرآن سر نگرفتن.
ته دلم خالی میشود. میخواهم قضاوتش کنم که چیزی گلویم را میگیرد. دعای چه کسی پشت سرت بوده که بهجای اینکه حوصلهات سر برود داری لذت میبری؟
باید به خودم بیشتر فکر کنم...
پرده سوم
مداح آخر روضه میگوید که شهید گمنامی آوردهاند. شروع میکند به یادآوری دلاوریهای شهدا. از امام زمان که یاد میکند، انگار که قابلمههای مسی چیده شده به ضربهای روی زمین بریزند و صدایشان گوشت را ازار بدهند، تمام دعانوشتهای امسالم جلوی چشمانم پودر شدند و ریختند.
سریع نوت گوشی را باز کردم.
نوشتم: امام زمانمون رو امسال بیشتر و بهتر بشناسیم و ارتباطمون باهاش بیشتر و بهتر بشه. شهیدانه زیستن بشه دغدغه و متن زندگیمون!!!
شرمنده شدم. متن زندگیام چیزی نیست که ادعا میکنم.
باید به خودم بیشتر فکرکنم...
آقای توکلی امشب میگفتن: شب قدر بنشینید و به خودتان فکرکنید. به کارهایی که کردید و میخواهید بکنید. تَفَکُّرُ ساعَه خیر من عباده سبعین سنه...
اولین #کتاب ۴۰۳
شروع: ۱۴۰۳/۰۱/۰۹
بندها
کتاب دوم حلقه هشتم مبنا :)
زبان ساده و روان و تعلیق دلچسبی که کتاب داره، منو یاد کتاب مردی به نام اوه میندازه که نمیتونستم زمین بذارمش. الان هم دلکندن از این کتاب سخته.
چالش #چند_از_چند
|یک از بیست|
✨۱۴۰۳/۰۱/۱۵✨
من امروز خیابانی غیر از خیابان پورسینا را ندیدم. ورودی دانشکده پزشکی، موقعیت درب شمال نمازجمعه تهران!
ساعت هنوز یازده نشده بود که گیتهای ورودی پر از جمعیت شد. صفهای متراکم و چند ردیفه، کشیده شد تا ته خیابان. و خیابانی که لحظهای از جمعیت خالی نشد.
انگار که این خیابان رگی از تن زخمی جبهه مقاومت باشد، هر قدمِ هرنفر یک پمپاژ خون به این تن مقتدر مظلوم بود.
خشم فروخورده این ۶ ماه، سیل خروشانی به راه انداخته بود که تک تکشان منتظر یک اشاره بودند تا دیگر نامی از اسرائیل روی زمین باقی نماند.
من امروز خیابانی غیر از پورسینا را ندیدم؛ ولی اگر همین تعداد را بخواهم در تعداد خیابانهای مراسم ضرب کنم، عددی به دست میآید به بزرگی یک لشکر تمام عیار.
آقای روحالله الموسوی الخمینی خدا رحمتت کند که ما را برای این رزم و حماسه تربیت کردی.
#روز_قدس #غزه #فلسطین #تهران
✨۱۴۰۳/۰۱/۱۷✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نام اثر: وقتی رفیقت تو رو وسط کار ببینه و شکارت کنه🤦🏻♀️
حالا چرا جملهمو کامل نکردم؟
روزه منه برده👨🦯
خبرت هست که مرغان سحر میگویند
آخر ای خفته سر از خواب جهالت بردار
هر که امروز نبیند اثر قدرت او
غالب آنست که فرداش نبیند دیدار
تا کی آخر چو بنفشه سر غفلت در پیش
حیف باشد که تو در خوابی و نرگس بیدار
کی تواند که دهد میوه الوان از چوب؟
یا که داند که برآرد گل صد برگ از خار
✨سَعدیِ جان✨
[ درخت نارنج گوشه حیاط که بوی شکوفههاش چند روزیه داره روحمونو نوازش میده.]
کوثَریسم🍄
اولین #کتاب ۴۰۳ شروع: ۱۴۰۳/۰۱/۰۹ بندها کتاب دوم حلقه هشتم مبنا :) زبان ساده و روان و تعلیق دلچس
✨۱۴۰۳/۰۱/۱۹✨
[#کتاب بندها]
دومنیکو استارتونه
ترجمه امیرمهدی حقیقت
نشر چشمه
ایتالیا
طاقچه بینهایت
کتاب با نامههای پر از استیصال یک زن به همسرش شروع میشود، با روایت مرد از زندگی زناشویی ادامه مییابد و در انتها نتیجه تمام چیزهایی که پدر و مادر خانواده برایمان تصویر کردهاند را در فرزندان خانواده میبینیم.
داستان سه زاویه دید و سه راوی دارد. پر از تعلیقهای جذاب و نشاندادنیهای بسیار!
من از مطالعه کتاب با وجود تلخی مضمونش به شدت لذت بردم. به شخصه معتقدم که ترجمه کتاب که بسیارعالی و روان است، جذابیت کتاب را چندبرابر کرده است.
محتوای کتاب میتواند اثر مخرب زندگی آزادانه!! غربی را جلوی چشمانمان بزرگ کند.
از محتوای کتاب لذت بردم؟✅
از فرم کتاب چیزی یادگرفتم؟✅
کتاب مرا به فکر فروبرد؟✅
به چهکسانی توصیه میکنم؟ به هرکس که مایل است داستان بخواند.
#چند_از_چند ؟!
|یک از بیست|
دومین کتاب ۱۴۰۳
[تفنگت را زمین بگذار]
شروع: ۱۴۰۳/۰۱/۲۰
به پیشنهاد استاد تاریخ تحلیلی سینمای جهان
مربوط به جنگ جهانی اول :)
چالش #چند_از_چند
|دو از بیست|
سلام و صدسلام
عیدتون پیشاپیش مبارک
یه لطفی بفرمایید چندتا نکته رو به اطلاع هرکی که میتونید برسونید:
✅ساعت پذیرش نمازگزاران و بازگشایی دربهای مصلی:
اذان صبحگاهی روز عید سعید فطر(۴:۱۲)
✅ شروع مراسم از ساعت ۷ صبح و اقامه باشکوه و ایراد خطبه نماز عید سعید فطر به امامت رهبر معظم انقلاب از ساعت ۸ صبح
✅ عزیزان هرچه به سمت دربهای شمالی مصلی تشریف ببرید هم برای اتصال کارتون راحتتره هم تعداد پارکینگها بیشتره.
✅هرچقدر هم که زودتر تشریف بیارید به نفع خودتون و خادمین هست.
مسیرهای دسترسی به مصلای تهران در روز عید فطر.jpg
2.72M
نقشهٔ مسیرهای دسترسی و پارکینگهای مصلای تهران در روز عید فطر
میدونی؟
هدف خدمته!
حالا هرجا که شد...
تویی که میگی آقا شما ظهور کن
به من بگو توالت بشور وایمیسم؛ فقط زیر سایه خودت باشم...
حالا الانم هرجا گفتن بگو چشم و وایسا...
#نامهایبهخودم :))
عیدفطر ۴۰۳
۱۴۰۳/۰۱/۲۲
شما وقتی یه کتابی رو میخونید و هرچی جلوتر میرید میبینید بیشتر نمیفهمید چیکار میکنید؟🤦🏻♀️
خیلی کمک🥲
@kosardashti
شب ۱۳ دی ۹۸ خواب بودم
دیشبم خواب بودم
فکرکنم شامل اون مَثَل میشم که میگه:
دنیا رو آب ببره منو خواب میبره🤦🏻♀️
🔴راه قدس از کربلا میگذرد...
حرکت هماهنگ و هوشمندانه پهپادهای ایرانی بر فراز بین الحرمین
این مسیر، پیام واضحی دارد...
سلام بر حسین(ع)
✅با بدون سانسور متفاوت بیاندیشید👇
http://eitaa.com/joinchat/404946944Ceab6f2b794
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴امشب غزه شهید نمیدهد
🔹صحبتهای یکی از ساکنین غزه که میگوید امشب بعد از ۱۹۰ شب، هیچ جنگندهای در آسمان غزه نیست.
پ.ن: زنده باد ایران😭
✅با بدون سانسور متفاوت بیاندیشید👇
http://eitaa.com/joinchat/404946944Ceab6f2b794
این دوتا پیام با قلب من بازی کرد
نفس منو بندآورد
اشک منو جاری کرد
خدایا آخه قربون شکلت
توی وجود من چی دیدی که تو ایران به دنیا اومدم و لایق این شادی شدم؟
الحمدلله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدی لولا ان هداناالله...