eitaa logo
گروه های تربیتی کوثر (خواهران)
702 دنبال‌کننده
737 عکس
253 ویدیو
3 فایل
راهنمای کانال🔎 پوسترکارگروه ها: دبستان‌بازمینه💛 دوره اول‌با زمینه 💙 دوره دوم‌بازمینه 💚 برنامه جمعی کوثر با زمینه🍡 کانال مجموعه @ketabpardazan_ir سایت مجموعه Www.ketabpardazan.ir شماره تماس (ساعت پاسخگویی:19تا21) 09157589287 ادمین @kowsar_khaharan
مشاهده در ایتا
دانلود
شعر خلاقانه در مورد تغییرات نوجوانی ز پارسال شدم یک سال بزرگتر گفتی در چه شدی بهتر؟ گفتم شدم در ادب بهتر گفتم شدم در ظاهر برتر گفتی در همه چی شدی بهتر؟ گفتم خیر در خیلی چیزها شدم بدتر گفتم شدم در اخلاق بدتر گفتم شدم در دین بدتر گفتی به نظرم تو شدی بهتر و بدتر و این از آدم هم بهتر و هم بدتر https://eitaa.com/joinchat/130089219Cbed6a0c00f
بسم الله الرحمن الرحیم این جلسه شروع قرآن بود قرار شد سوره قصص را کار کنیم روش کار را به بچه ها توضیح دادم به هرکسی یک صفحه داده شد تا تمرین کنه وهفته نوبتش در کلاس قرائت کنه بچه‌ها هفتمیداند و تازه عربی یاد گرفتن برای ترجمه تصمیم گرفتم واژه ها را معنی کنیم از این روش استقبال کردند بعد سراغ نقد کتاب رفتیم به نظرم بچه ها در ابراز نظر احساس راحتی داشتن چون احساس‌های منفی شون نسبت به کتاب را هم می گفتن دو نفری که کامل نخونده بودن باب گفتگوی ۵دقیقه ای چی شد که نخوندین را باز کردن بخاطر ایام امتحانات بچه ها ۲۰ دقیقه ای را فرصت دادم با هم به اشکالات ریاضی شون بپردازن این جزو شیرینی های کلاسه که اعضای گروه حتی در نیازهای درسی به همدیگه کمک می کنن درباره مساله دوستی یکی از اعضا صحبت کردیم خوشحال شدم از اینکه بچه ها احساس ها و افکارشون را درباره آن مساله پیدا کردند و تمرین های دو جلسه اخیر را یاد گرفتن و با دوستشون همدلی می کنند و تجربه هاشون را به اشتراک می گذارند این جلسه پذیرایی نداشتیم چون اعضای گروه پذیرایی دیر هماهنگ کرده بودن و خودشون هم متوجه کم کاری و بی دقتی شون شدند کلاس با بازی ای که گروه بازی طراحی و اجرا کردند پرشور و هیجان به اتمام رسید تاریخ : آذر گروه : تسنیم مربی : خانم غلامزاده https://eitaa.com/joinchat/130089219Cbed6a0c00f
اول که به کلاس رفتم با صحبت های صمیمانه و دوستانه کلاس شروع شد و کم کم که همه بچه ها آمدن قرآن را شروع کردیم . ما تصمیم گرفته بودیم قرآن را با معنی بخوانیم، رو خوانی قرآن به تنهایی فایده های بسیاری داره اما ما هدف های بزرگ‌تری داریم . هدف ما فهمیدن است هدف ما تکرار نکردن اشتباه گذشتگان است ما می خواهیم عبرت بگیریم ما قصد داریم از تاریخ و رویداد های آن مطلع شویم و تنها نگاهی گذرا نداشته باشیم. خواندن قرآن بدون معنی مثل این است که چشم هایمان را ببندیم و فقط از عطر پاییز لذت ببریم اما چشم هایمان را به روی زیبا هایی آن باز نکنیم 🍁🍂 بعد از قرآن صدای دل‌نواز اذان در گوش هایمان پیچید. از روز اولی که به کوثر آمده ام پس از گفتن اذان به نماز ایستادیم حتی اگر کمبود وقت یا کارهای زیادی داشتیم، به یاد ندارم که روزی بعد از گفتن اذان کار دیگری کرده باشیم. {اهمیت نماز خواندن را در طرح کوثر فهمیدم} پس از خواندن نماز برای خواندن موقعیت هایمان گرد هم نشستیم(تکلیف) در جلسه قبل بعد از نقد کتابی که داشتیم به این تمرین رسیدیم که موقعیت های مختلفی بنویسیم و فکر خودمان در آن لحظه و دیدگاه یک نفر دیگر را نسبت به آن موقعیت بگوییم. موقعیت های گوناگونی شنیدم و هر کدام از دیگری جالب تر بود. یکی از مدرسه، یکی از مادرش، یکی از دوستانش و ....... این بخش هم تمام شد و ما وقت کم آوردیم و به کارهای دیگرمان نرسیدیم. چند دقیقه ای همفکری داشتیم برای رسیدن به کارهایمان در کلاس و صحبت کردیم. به این تصمیم هم رسیدیم که هر هفته پذیرایی داشته باشیم و سما جان مسئول هماهنگی های مربوط به پذیرایی شد. طرح کوثر به ما احساس مهم بودن می‌دهد. ما تمام کارها را با مشارکت و نظر همه ی گروه انجام میدهیم. و تنها مثل کلاس های دیگری که در طول عمرم رفتم فقط مربی اون کلاس برای بهتر پیش رفتن کلاس تصمیم نمیگیرد. بعد از این درباره اتفاق هایی که در تئاتر هفته گذشته افتاد هم صحبت کردیم و یک سری نتیجه گیری هایی کردیم که باعث شد سوالاتی برایمان به وجود بیاد: اگه ما داخل این خانواده ها نبودیم بازهم این دین رو انتخاب میکردیم؟! ما از ته دل مسلمونیم یا بابت تاثیر از خانواده؟! خوابیم یا بیدار؟! پایه :هشتم مربی: خانم خوش گفتار نوشته : نازنین سادات تقی زاده https://eitaa.com/joinchat/130089219Cbed6a0c00f
بسم‌الله الرحمن‌ الرحیم بعد از نماز خوندن در نمازخونه دنج و باصفای فروشگاه😇، درباره آداب حضور در کتاب فروشی و مکان‌های عمومی با هم صحبت کردیم🏛؛ بچه‌ها نظرشون رو درباره مراقبت از مکان و تمیز نگهداشتنش، گذاشتن کتاب‌ها سرجایی که برداشتیم، آسیب ندیدن کتاب‌ها و سرو صدا نکردن🔇و مراعات بقیه رو کردن و...گفتن☺️ نقل مکان کردیم و رفتیم نیم‌طبقه و گفت‌وگو و بررسی کتاب آتیش‌پاره رو اونجا انجام دادیم📚 چند نفر از بچه‌ها داستان کتاب رو تعریف کردن، درباره تصویر جلد کتاب و پایان نامناسب داستان صحبت کردن...🙃 بعد بچه‌ها ویژگی‌های شخصیت‌های داستان رو توصیف ‌کردن👥 💢درباره موقعیت های تجربه احساس‌ها توسط شخصیت‌های داستان صحبت کردیم و اینکه ما کجاها اون احساس‌ها رو تجربه می‌کنیم⁉️ اگر ما جای مش طلعت می‌بودیم همونقدر وقتی میدیدیم جعفر زخمی شده، داد و هوار راه مینداختیم؟!😱 جایی که زهرا از دیدن علاقه زیاد مامانش به داداشش ناراحت میشد و حسادت می‌کرد، ما هم همینطوری میشیم؟!😕 و... بعد از اینکه صندلی ها رو سرجای اولش برگردوندیم🪑، تو کتاب‌فروشی دور زدیم و دوباره نقل مکان کردیم به قسمت دیگه‌ای از فروشگاه یعنی بخش کتاب‌های کودک و نوجوان🤩 قرار شد بچه‌ها در فرصت مشخص شده، یک کتاب انتخاب کنن📕 و برای ما بگن چرا اون کتاب رو انتخاب کردن؟!🤔 و بعد درباره دلیل انتخاب کتاب‌هامون با هم صحبت کردیم🔻 چالشی که بچه‌ها تجربه کردن این بود که باید مبلغ کتابی که برای خرید انتخاب میکردن کمتر از ۲۰۰ هزارتومان بود💳 و کلی اتفاق‌های جالب افتاد👀 چند نفر چند تا کتاب ارزون برداشتن و انتخابشون این بود تعداد کتاب بیشتری بگیرن📚 یک نفر برای خواهرش میخواست یادگاری بگیره و برای همین کتاب خودش رو ارزون تر انتخاب کرده بود🎁 چند نفر هم که اصرار داشتن حتما مبلغ بیشتر از ۲۰۰ تومن باشه که قبول و مدیریت این چالش براشون سخت بود😊 تاریخ برگزاری : ۲۹ آبان ۱۴۰۳ مربی :خانم ایمانی فر پایه :هفتم گروه :افاق https://eitaa.com/joinchat/130089219Cbed6a0c00f
[🌸☁️] اول از همه جلسه قبلی رو مرور کردیم. بعد دلایل تصمیم های جزئی مون رو گفتیم، مثلا: ۱_چرا این لباس رو پوشیدم؟👗 ۲_چرا منفی گرفتم؟ و.... یعنی گفتیم که بر چه اساسی این تصمیم ها رو گرفتیم؟!🤨 ۱_فهم ۲_تجربه ۳_احساس و... کار بعدی مون این بود که ویژگی های یک انسان موفق رو از نظر خودمون گفتیم که خلاصه اش شد''✌️ ۱_به خواسته هاش رسیده باشه ۲_تلاش کرده(حتی اگه به خواسته اش نرسیده تلاشش ارزش داشته)🫂 حالا خودمون رو با این آدم موفق مقایسه کردیم♡ کار بعدی که کردیم این بود که خواسته هامون رو گفتیم: ۱_شغل👩‍🏫 ۲_شبیه آدم موفق شدن ۳_کنترل خود ۴_شاد کردن خانواده👨‍👩‍👧‍👦 و... در آخر هر کس یک ظرف🥣 برداشت، که اون ظرف، ظرف زندگی اش بود. خواسته هاش در زندگی رو توی ظرف زندگی خودش انداخت. همه ظرف زندگی شون پر شد ولی بعد از خودمون پرسیدیم وقتی به این همهه برسیم چی میشه؟ بهشون که برسیم موقع مرگ و بعد مرگ هم بدردمون میخورن؟ به اینا برسیم دیگه چیزی نمیخایم و زندگی مون کامل میشه؟ (نتیجه" خواسته هامون رو بر این اساس انتخاب کنیم که چقدر بدردمون میخورن و آیا این ها زندگی مون رو کامل میکنن🌱؟!) پایه : هشتم مربی : خانم برادران تاریخ برگزاری: ۲ ابان ۱۴۰۳ به قلم : زینب سادات مرجانی (دختران گروه) https://eitaa.com/joinchat/130089219Cbed6a0c00f
🌷 بسم الله الرحمن الرحیم🌷 ابتدا بچه ها یه ۲۰ دقیقه ای مطالعه کردن و بعد من تکنیک فراخوانی رو بهشون گفتم و یه کاغذ بهشون دادم تا تمام نکاتی که یادشون مونده بود رو یادداشت کنن و بعد حدود ۱۰ دقیقه زمان مجددا بهشون گفتم کتاباشونو باز کنن و با یه رنگ دیگه نکات جامونده رو اضافه کنن. ( این تکنیک مشخص میکنه کجاها خوب در ذهنت مونده کجاها رو با دقت کمتری خوندی. سر امتحان مثلا یادت میاد این سوال به کجای کتاب برمیگرده اما نکاتش یادت نمیاد) یه چند دقیقه ای استراحت کردن و بازی وسطی کردیم که انرژی لازم برای دوباره نشستن رو پیدا کنن باتوجه به اینکه بیشتر بچه ها فردا امتحان فارسی داشتن، بچه ها دوتادوتا گروه شدن و هرکدوم یه درسو انتخاب کردن و از اون درس چند نکته و چند سوال در اوردن و از بقیه دوستاشون پرسیدن. تجربه ی سوال درآوردن دونفره و سوال پرسیدنم از بقیه جالب بود دونفر هم که درسشون باهم فرق می‌کرد از همدیگه درساشونو پرسیدن😊 🌹« ایام امتحانات»🌹 پایه :ششم مربی: خانم میرزایی تاریخ برگزاری : ۱۰ دی ۱۴۰۳ https://eitaa.com/joinchat/130089219Cbed6a0c00f
خدا رو شکر یک جلسه ی پر انرژی و عالی دیگه کنار دخترای گلم سپری شد یک یکشنبه ی پر بار💐 یکشنبه ساعت ۵:۱۵ شروع کلاسمون چند تا از دخترای گل زودتر اومده بودن که هفته ی قبل نبودن و واقعا دلم براشون تنگ شده بود ابتدا سلام و احوال پرسی و پرس و جو بابت اینکه چرا غایب بودن و چرا اعلام از قبل نداشتن🧐🤨 کم کم همگی اومدن و ابتدا ده دقیقه ی نماز و بعد ۶ آیه ی ادامه ی سوره ی یس به همراه معنی توسط مریم سادات خونده شد بعد خودم آیه ی ۸۰ سوره ی اسراء رو طبق معمول بلند خوندم و شروع برنامه ی کلاسمون🥳 چون ایام امتحانات بچه ها بود بعضی نمیخواستن بیان کلاس کوثر که از درس عقب نمونن ولی من توی گروه اعلام کردم که در این جلسه هر کدوم کتاب درسی که مربوط به امتحانشون هست بیارن که برنامه ی مطالعه داریم👌😊 بعد از تلاوت قرآن 🌹 از دخترای گلم پرسیدم کتابهایی که مربوط به درس و امتحانشون هست اگر آوردن از کیفشون بیرون بیارن بعد گفتم حالا در زمان ۳۰ دقیقه هر کدوم چه مقدار از کتاب رو میتونن دقیق مطالعه کنن با نکته های مهم🧐🤓 هر کدوم میزانی رو تعیین کردن و زمان شروع شد⏱ یکی از بچه ها طبق معمول که کلاس رو جدی نمیگرفت، ابراز کرد که من بلدم و الان نیازی نیست بخونم 🤦‍♀ و چون نیازی نمیدید به خوندن سعی میکرد با بقیه صحبت کنه و این نظم کلاس و برنامه رو بهم میزد🤫 و من ازش خواستم او هم مثل بقیه کتابش رو مطالعه کنه و..... زمان تعیین شده تمام شد و خدا رو شکر بچه ها جدی گرفته بودن به هر کدام یک برگه ی سفید دادم و خواستم هر نکته ی مهمی از مطالبی که خوندن روی برگه بنویسن✍ و بعد از پایان نوشتن گفتم حالا برگردین کتاب رو نگاه کنید و اگر مطلب مهمی جا افتاده اینبار با یک رنگ دیگه توی برگه یاداشت کنید✍ برای بچه ها جالب بود و بهشون گفتم این یک روش مطالعه و یادگیری هست 📒📚 ۲۰ دقیقه از کلاس مونده بود که ازشون خواستم بیان و یک بازی حرکتی و گروهی داشته باشیم🤸🤾 صدای خنده و شادی بچه ها فضای کلاس رو پر کرد😄😄 واقعا روز پر بار و لذت بخشی بود👌 تاریخ برگزاری :یکشنبه ۹ / ۱۰ / ۱۴۰۳ گروه : فرشته های کوثری مربی: خانم غلامی پایه : ششم https://eitaa.com/joinchat/130089219Cbed6a0c00f
در این جلسه با هدف زمینه‌سازی جهت ورود به مبحث نوجوانی مراحلی را بازیگونه انجام دادیم. 🔸مرحله اول گروهبندی بچه‌ها بود.هر فرد بایدیک ویژگی شاخص از خودش رو روی کاغذ مینوشت و پشت آن اسمش را. به قرعه افراد می آمدن و یکی از ویژگی ها را انتخاب میکردند و صاحب آن را حدس می‌زدند.در صورت درست حدس زدن آن دو نفر هم گروهی میشدند. 🔸در گام بعد هر گروه میبایست سه حس مثبت و سه حس منفی نوشته و برای هر حس یک موقعیت را که تجربه کرده را ثبت کند 🔸هر گروهی که سریع تر مرحله قبل را انجام میداد از بین ۶ موقعیتی که در اختیار من بود یکی را انتخاب می‌کرد و میبایست حس و فکر و عملش را در آن موقعیت بنویسد و سپس توقع والدین را در آن از خود مشخص کند و آن توقع را نقد کند. 🔸بعد از طی مراحل قبل هر گروه موقعیت انتخابی و موارد ثبت شده را میخواند و کمی صحبت میکردیم. در ادامه کلاس دخترا بر روی پروژه معرفی کوثرشون کار کردند. ‼️در کل به دلیل ورود در موقعیت ها و بازیگونه بودن این کار فضای گفتگویی و نشاط خوبی اتفاق افتاد تاریخ برگزاری:۲۰ اذر ۱۴۰۳ مربی : خانم ریاحی پایه : ششم گروه : دختران افتاب https://eitaa.com/joinchat/130089219Cbed6a0c00f
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱بسم الله الرحمن الرحیم🌱 به مناسبت هفته کتاب کتابخوانی به کتابفروشی به نشر رفتیم اول بچه ها توی محیط چرخی زدند و بعد توی قسمت کودک و نوجوان کتابفروشی نشستیم و با هم صحبت کردیم درباره اینکه چرا کتابایی که می خریم رو نمی‌خونیم قسمتی از بحثمون اینطوری پیش رفت که بچه ها سعی کردن کسایی که کتاب نمی‌خونن رو راهنمایی کنن برای شروع مثلاً اینکه از کتاب‌های حجم پایین شروع کنن یا با همراهی همدیگه یک کتابی رو بخونن. بعد قرار شد بچه‌ها توی فضای کودک و نوجوان کتاب‌ها رو ببینن، ‌به همدیگه کتاب‌هایی که خونده بودن رو معرفی می‌کردند قرار شده بود هر کس هر کتابی رو که از لحاظ ظاهری بهش شبیهه رو پیدا کنه و بیاره علت های تشابهشون جالب بود بعضیا بر اساس تشابه رنگ کتاب با روحیاتشون یا مثلاً اینکه اسم یک کتاب می‌تونه معرفش باشه و... اون کتاب رو انتخاب کرده بودند حضور توی اون فضا با اون همه کتاب و عطش مطالعه واقعا برای هممون دلنشین بود تاریخ برگزاری: یکشنبه ۲۷ آبان مربی : خانم ماندگار پایه : ششم https://eitaa.com/joinchat/130089219Cbed6a0c00f
🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 اینبار مثل همیشه نبود! تایم کنار هم‌ بودنمون بیشتر بود... :) بنظر میومد رفتار هامون تغیر نکرده بود ولی حس کلاس چرا👀🤍 قرارمون در حرم بود راس ساعت ۲ نیم و فقط قرار بود ۴۰ دقیقه در حرم باشیم🕰 در صحنی نشستیم و هر کس به مدت ۱۰ دقیقه در حال انجام کاری بود🧐 یکی زیارت نامه میخوند یکی قرآن یکی هم فکر می‌کرد ولی بنظر میومد در فکرش دارد با امام رضا صحبت میکند🥲 بعد از این هر کس یک دعا کرد تا همه حس هم رو از دعا کردن بدونیم 🤲 (با اینکه پیشنهاد زیادی نداشتیم😬) دیگه رفتیم چایخانه حرم و چایی خوردیم☕️ ... رفتیم به سوی ایستگاه اتوبوس🚍 در راه مربیمون خیلی نگران بود😨که کسی گم نشده باشه؛) (ولی خداروشکرصحیح و سالم رسیدیم 😁) وقتی از اتوبوس پیاده شدیم مربیمون بستنی مهمونمون کردن🥲🍦 بنظرم اینکه با اتوبوس اومدیم موسسه و مکان هامون جابجا میکردیم به هممون این حس میداد که دوره مون هروز داره بزرگتر میشه😎🫂 ... بخش مهم🤨 رسیدیم مؤسسه و همه میدونستیم که قراره درس بخونیم😑 ولی نمیدونستیم که قراره یک روش درس خوندن یاد بگیریم🤌 به دو گروه ریاضی و علوم تقسیم شدیم🔬📡 ... اول هر کس به طور جداگانه پنج دقیقه هرچی یادش میومد داخل برگه یاداشت می‌کرد 📝 و بازم به طور جداگانه به مدت ۲۰ دقیقه شروع می‌کرد به صورت درختی🌴 یا هر مدل دیگه ای موضوعات اون درس نوشتن و در کنارش سر فصل های مهم که در امتحان میاد📑 بعد از ۲۰ دقیقه باید میرفتیم به سوی گروه هامون👥 که به گروه های جزئی تری تشکیل شده بودیم.. و در این مرحله باید به صورت درختی تمام سر فصل هایی که نوشتیم در کنار هم بزاریم📋 که درخت جزئی تری داشته باشیم🗞 بعد از اون باید برای گروه مقابل چند سوال طرح‌کنیم و بدیم حل کنند🧾 و اینم از شروعی جدید برای کلاس هامون🤌🎈 مربی : خانم برادران کلاس : هشتم (به قلم مهناز فارسیان از اعضای گروه ) https://eitaa.com/joinchat/130089219Cbed6a0c00f
🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 ابتدای کلاس رو با تلاوت ۵ آیه از ابتدای سوره ی یس به همراه معنی توسط فاطمه سادات شروع کردیم 📍بعد یادآوری کارهایی که هر کدام از بچه ها باید در زمان نوبتشان برای ارائه به دوستانشان داشته باشن و بعد رفتیم سراغ ارائه ی حلما خانم 😋 آموزش تهیه ی پنکیک حلما ابتدا مواد لازم و طرز تهیه رو برای دوستانش توضیح داد و رفتن برای پخت☺️👌 پنکیک ها رو درون ظرف سرو کردن و به همراه سس شکلاتی میل نمودند😄😋 بعد از این مرحله بچه ها به دو گروه تقسیم شدند و قرار شد در زمان ۱۵ دقیقه برای گروه مقابل یک بازی طراحی کنند که در بازی طراحی شده فقط از یک خودکار و یک تکه کاغذ و یک عدد توپ استفاده میشه🤨🧐🤓 در زمان معیین شده طراحی بازی توسط بچه ها به پایان رسید نوبتی هم باشه نوبت بازی های طراحی شده بود شور هیجان کلاس رو فراگرفت😄 همه سرگرم بازی ها شدن و متوجه پایان وقت کلاس نشدن👌🌹 تاریخ : یکشنبه ۱۱ / ۹/ ۱۴۰۳ گروه : فرشته های کوثری مربی: خانم غلامی پایه : ششم https://eitaa.com/joinchat/130089219Cbed6a0c00f
🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 در ابتدای جلسه، وسایلی که آورده بودم را جلوی بچه ها گذاشتم و سوال کلیدی را مطرح کردم. فکر می کنید شما شبیه کدام یک از این وسایل هستید؟ چه ویژگی ای در این وسیله هست که شما هم آن را دارید؟ بچه ها باید بین گل سر، تراش، خودکار، شانه و چراغ قوه دست به انتخاب می زدند. لحظاتی به فکر گذشت، کمی بعد نتایجی که از افکار خود بدست آوردند را بیان کردند. اسم وسایل را روی تخته نوشتم و سوال بعدی را مطرح کردم. به نظر شما این وسیله شبیه به کدام یکی از دوستانتان است؟ نظرات خود را همراه با علت که مثلا چرا آن شخص شبیه کلید است، گفتند. درنهایت، اسم کسی که توانسته بود به خوبی خود را شباهت دهد نوشتم و دلیل را از او جویا شدیم. تفاوت نگاه بچه ها و هم چنین پیدا کردن نقطه اشتراکشان با وسایل خیلی جالب و قابل تامل بود و این نشان از این داشت، که تا حدودی خودشان را می شناسند و میتوانند در مورد خود نظر دهند‌. تاریخ برگزاری : ۲۸ بهمن مربی : خانم میرزایی پایه : ششم https://eitaa.com/joinchat/130089219Cbed6a0c00f