مادرش رفته بود مکه.
از اونجا برای جمال یه جفت کفشِ
فوتبالی آورده بود.
میگفتم: جمال! خوشبحالت چقدر کفشهایت قشنگه
اما هیچوقت ندیدم اون کفشها رو
توی روز بپوشه. فقط وقتی میرفت گشتِ شبانه
اونا رو میپوشید تا کمی کثیف و کهنه بشه.
میگفت: اگه کسی این کفشها رو ببینه
و دلش بخواد اما پول نداشته باشه که بخره،
من چیکار کنم..؟!
#شهیدجمالعنایتی
https://eitaa.com/joinchat/1460207616C8e140b4bdf