#عاشقانه_شهدا 💝♥️
ناهارو خونه ی پدرش بودیم . همه دور تا دور سفره نشسته بودن و مشغول خوردن غذا ،🙂
رفتم تا از آشپزخانه چیزی برای سفره بیارم ، چند دقیقه طول کشید ،
برکشتم دیدم همه نصف غذاشونو خوردن !😕
ولی آقا مهدی دست به غذاش نزده تا من بیام " باهم شروع کنیم 💑💝❤♥️😊
همسر شهید مهدی زین الدین 💓😊
#مذهبیا_عاشقترند
#عشق_واقعی❤️
✅🌺✅🌺
@kosarnet
#عاشقانه_شهدا 💕
💟 هرچے درست ڪنن
میخوریم حتے قلوہ سنگ!😅
✍ اولین غذایے ڪہ بعدازعروسیمان درست ڪردم استانبولے بود.
از مادرم تلفنے پرسیدم .شد سوپ..🍲
آبش زیاد شدہ بود ... 😐
منوچهر میخورد و بہ بہ و چہ چہ میڪرد. 😋
روز دوم گوشت قلقلے درست ڪردم .. شدہ بود عین قلوہ سنگ🙆🏻
تا من سفرہ را آمادہ ڪنم منوچهر چیدہ بودشان روے میز و با آنها تیلہ بازے میڪرد قاہ قاہ میخندید 😂
و میگفت : چشمم ڪور دندم نرم تا خانم آشپزے یاد بگیرن هر چہ درست ڪنن میخوریم حتے قلوہ سنگ 😌😆
📚 بہ روایت #همسر_شهیدمنوچهرمدق
✅🌺✅🌺
@kosarnet
#شهیدان🌹
❤️🍃❤️ #عاشقانه_شهدا
🍃عزیزم * گلم * عشقم * مال تنهاییهامون بود.
و «محمدم» جلوی بقیه. مرا جلوی اقوام «سادات» و جلوی نامحرم و غریبه «سادات خانم» صدا میزد.🌷
برای خودش که «فاطمه جان»، «عزیز» و ...❤️
گاهی حس میکنم محمد امانت حضرت زینب سلام الله علیها دست من بود.😔
🍃 سختیهایش باقی است اما وقتی به آخر سختیها فکر میکنم، زیباییها به سراغم میآید.😊
🎀شهیدمدافع حرم محمدکامران
متولد:۱۳۶۷-تهران
🌹راهش استوارویادش گرامی.
🌷 شادی روح تمام شهدا #صلوات
🇮🇷🌹🇮🇷🌹
@kosarnet
#عـاشقـانـہ_شـهــدا ❤️
وقتی از ڪار بـرمی گشت، بـا وجـود
#خستگی ڪار،درخـونـہ یک ثانیـه هـم
#بیڪار نمینشست.👌🙂
برای #راحتی من خیلی زحمت میکشید واگر میدید از انـجـام ڪاری #خستـہ شـدم انجام اون ڪار رو بـہ #عهــده خـودش میدونست...☺️
هیچوقت نمیذاشتن من از انجام کارهای
خونه خسـتـه بشـم می گفتم حسـابے ڪد آقایی هسـتی بــراے خودت...😄
می گفت حضرت محمـد(ص) بــه حضرت علی(ع)فرموده:
مردى كه بـه زن خود در خانه #کمک
كند،خدا ثواب یک سال عبادتی را که
روزها #روزه باشد و شبها به قیام و
#نمــاز ایستاده بـاشـد بـه او میدهـد.🌱
🌹 #شهیدمحمدکاظم_توفیقی*
🇮🇷🌹🇮🇷🌹
@kosarnet
#شهیدان
#عاشقانه_شهدا
میگفت:
بزرگ شدن و قدکشیدن بچه هامو و... همه چی رو دوست دارم ببینم ولی خب اعتقاداتم اجازه نمیده.
منم از ته دل راضی بودم که تو این راه رفته، توی راه اهل بیت... اگه بهش میگفتم بخاطر من نرو... پس خودش چی میشد...
لحظه آخر بهش پیامک زدم، گفتم: راضی ام به رفتنت... دوست دارم تمام تلاشت دفاع باشه...منم اینجا تاجایی که میتونم از بچه ها مراقبت میکنم
تو فقط دعا کن...
کاش میدونستی چه تکیه_گاه محکمی هستی...هدیه تولدم قابی بود باخط قشنگش که نوشت... فاطمه ی عزیزم
مهرتان سنجیده ام
خوبان فراوان دیده ام
اما تو چیز دیگری...
#شهید_حسن_غفاری ❤️
#خوشازبانی_که_یادکندشهدارابذکرصلوات
🇮🇷🌹🇮🇷🌹
@kosarnet