✅ آماده باش
💐«انتظار یعنی چه؟ انتظار به معنای مترصّد بودن است. در ادبیّات نظامی یک چیزی داریم به نام «آمادهباش»؛ انتظار یعنی «آمادهباش»! باید «آمادهباش» باشیم. انسان مؤمن و منتظر، آنکسی است که در حال «آمادهباش» است. اگر امام شما که مأمورِ به ایجاد عدالت و استقرار عدالت در کلّ جهان است، امروز ظهور بکند، باید من و شما آماده باشیم. این «آمادهباش» خیلی مهم است؛ انتظار به این معنا است. انتظار به معنای بیصبری کردن و پا به زمین کوبیدن و چرا دیر شد و چرا نشد و مانند اینها نیست، انتظار یعنی باید دائم در حال «آمادهباش» باشید.»۱۳۹۶/۰۲/۲۰
#نيمه_شعبان
┄┅═✧☘️ 🌸☘️✧═┅┄
🔴 #پرسمان_زمانه| پاسخ به ۸ پرسش درباره برنامه همکاری جامع ایران و چین
1⃣ مشخصات اصلی برنامه همکاری جامع ایران و چین کدامند؟
🔹این سند برنامهای است سیاسی، راهبردی، اقتصادی و فرهنگی که عرصههای مختلف همکاری دو کشور ایران و چین را مدنظر قرار داده است. در بعد سیاسی، طرفین رایزنی و همکاریهای نزدیک خود در موضوعات مورد نظر و در نهادهای منطقهای و بینالمللی را افزایش میدهند و طرفین زیرساختهای دفاعی، مقابله با تروریسم و همکاری در عرصههای مختلف دفاعی را تقویت خواهند کرد.
2⃣ آیا سند همکاری ایران-چین علیه کشور ثالثی است؟
🔹این سند در راستای صلح، ثبات و توسعه منطقه ای و بین المللی تدوین شده و لذا در مخالفت با هیچ طرف ثالثی و یا برای مداخله در امور هیج کشوری نیست.
3⃣ عدد و رقمهای مطرح شده چقدر واقعی است؟
🔹این سند صرفاً یک چارچوب کلان درباره حوزههای همکاری است و اعداد و ارقام در مراحل بعد که سند تبدیل به پروژههای مشخص سازمانها و بخشهای مختلف با ارگانهای چینی خواهد شد، میتواند روی کاغذ بیاید. لذا در شرایطی که فعلاً هیچ پروژهای نیست، بنابراین اعداد و ارقام نیز نمیتواند هیچ قطعیتی داشته باشد.
4⃣ چرا متن رسمی منتشر نمیشود؟
🔹اگر چه انتشار موافقتنامهها، الزامی قانونی دارد اما انتشار اسناد غیرتعهدآور در روابط بین الملل چندان متداول نیست. همچنین تحریمهای غرب ایجاب میکند تا از انتشار محتوای کامل سند خودداری کرد.
5⃣ آیا برنامه همکاری جامع ایران و چین باید به تصویب مجلس برسد؟
🔹بر اساس اصل ۷۷ قانون اساسی، عهدنامهها، مقاوله نامهها، قراردادها و موافقتنامههای بینالمللی باید به تصویب مجلس شورای اسلامی برسد اما به گفته مقام وزارت خارجه سند همکاری جامع چین و ایران، اصولا ماهیت و حتی شکل قرارداد و یا موافقتنامه ندارد بلکه صرفا یک نقشه راه و چارچوب روابط بلند مدت است.
6⃣ آیا ایران اولین کشوری است که چنین تفاهمی با چین امضا میکند؟
🔹چین پیش از این با بسیاری از کشورها تفاهم نامه مشارکت استراتژیک یا تجاری امضا کرده که از جمله آن میتوان به قرارداد ۶۵ میلیارد دلاری با عربستان، توافق با ترکیه و همچنین توافقهای جامع تجاری با اتحادیه اروپا و ۱۴ کشور آسیایی اشاره کرد.
7⃣ همکاری جامع با چین عدول از شعار نه شرقی نه غربی است؟
🔹نه شرقی نه غربی نه به معنای قطع رابطه با غرب و شرق، بلکه عدم پذیرش استعمار هیچکدام از قطبهای شرق(شوروی سابق) و غرب(آمریکا) است. لذا نگاه به شرق، نه به معنای پذیرش استثمار و استعمار شرق، بلکه به معنای ارتباط با شرق، آنهم در شرایطی است که کشور تقریباً ۴۰ سال محصول تجربهی نگاه به غرب بسیاری از دولتمردانش را چشیده است.
8⃣ آیا سند همکاری جامع ایران-چین، استعماری است؟
🔹سند همکاری ۲۵ ساله از جنس ارتباط است؛ اما چگونه میتوان «ارتباط» را از «استعمار» تمیز داد. در واقع سندی که امضا شد یک برنامه جامع است برای مدون کردن قراردادها و تقویتهمکاریها لذا نشستن و غیبگویی از یک سند آنهم در برهه فعلی بیش از آنکه نگرانی از خود سند باشد، واهمه از اصل نگاه به شرق است که غربگرایان برای آشفته شدن از آن انگیزههای شخصی و گروهی کم ندارند.
┄┅═✧☘️ 🌸☘️✧═┅┄
🍂
🔻پنهان زیر باران 4⃣5⃣
#سردارعلی_ناصری
فردا صبح باز با ماشین و به اتفاق دوستان رفتیم و جاهای باقی مانده را شناسایی و عکس برداری کردیم.
دو سه شب در منزل مهدی در روستای شنانه ماندیم. در این مدت، حضور فردی به نام عبدالله مرا آزار می داد. فامیل مهدی و همسایه آنان بود. شبی شام مهمان آنها بودیم؛ بر روی پشت بام خانه شان. عبدالله از خاطراتش درباره عملیات خیبر تعریف می کرد. بدجوری به من زل می زد. نگاهش آزاردهنده بود.
شبها معمولا ما در روستای شنانه نمی خوابیدیم و به هور می رفتیم و تا صبح آنجا می ماندیم. مقر لجستیکی سپاه سوم عراق، درست روبه روی شنانه و در پانصد متری آن قرار داشت و شرط عقل بود که شبها آنجا نمانیم. آخرین شبی که در شنانه بودیم، در منزل مهدی بودیم. در پشت بام خانه شان شام خوردیم. بعد از شام، ابوکاظم با پسر عمویش به نام فنجان آمدند. ابوکاظم ناشیگری کرده، ماموریت ما را برای او باز گفته و بدتر آنکه او را برای دیدن ما به منزل هادی آورده بود. در نگاه اول که فنجان را دیدم، دلم خالی شد و به لرزه افتاد. چفیه سرخی به سر بسته بود و سبیل كلفتی داشت داستان ناشیانه برنامه بازگشتمان به ایران را با تاریخ دقیق آن را جلوی فنجانه مطرح کردند. فنجان گفت:
مشکلی نیست! من فردا خودم می آیم و شما را به هور منتقل می کنم. من ماشین دارم!
ابو احمد میاحی کنارم بود. آهسته به او گفتم: این مرد را می شناسی؟ .
- این پسر عموی کاظمه.
۔ ابو احمد، من دلم طوریه. از این مرد دلهره دارم. احساس می کنم مورد اطمینان نیست.
ابو احمد ساکت ماند و به فکر فرو رفت.
پیگیر باشید
🍂
🔻پنهان زیر باران 3⃣5⃣
#سردارعلی_ناصری
از جمله شهرهایی که رفتیم، العزيز بود. در آنجا موی سرمان را در آرایشگاهی کوتاه کردیم. سلمانی، سر تا پا سفید بود؛ حتی کمربند و کفش و جورابش. مهدی به او گفت:
- نواری برایمان بگذار!
- چه نواری می خواهی؟
- یه نوار شاد می خوام! نوار داک مصری شادی گذاشت. مهدی گفت: .ها، خیلی خوبه.
در فرصتی که مهدی موهایش را کوتاه می کرد، من مجلات و روزنامه هایی را که روی میز سلمانی بود، برداشتم و سرگرم شدم. در آن میان، توجهم به مصاحبه فرمانده سپاه سوم عراق در خصوص عملیات خیبر جلب شد. در آن مصاحبه چنین مضامینی آمده بود. ایرانیها با استفاده از عراقیهای خائن توانستند در هور نفوذ پیدا کنند. خائنان به مملکت، ایرانیها را آوردند و ما را غافلگیر کردند. ما جنگ سختی با ایرانیها داشتیم و توانستیم آنان را از شرق دجله اخراج کنیم؛ اما در جزیره مجنون، جنگ سختی کردیم و به رغم آنکه تلفات زیادی از ایرانیان گرفتیم، ایرانیان در آنجا مقاومت کردند و ما دیدیم اگر بخواهیم جزیره را پس بگیریم، تلفات خیلی زیادی خواهیم داد. از این رو جزیره فعلا دست ایرانیها است. ان شاء الله در فرصت مناسب آنجا را از چنگ آنان در خواهیم آورد.»
کار مهدی که تمام شد، از سلمانی در آمدیم و گشتی در شهر العزيز زدیم. من از پلهایی که روی رودخانه زده بودند، عکس گرفتم. در این شهر به منزل یکی از عوامل خودمان رفتیم و او اطلاعاتی را که درباره زرهی و توپخانه دشمن در منطقه به دست آورده بود، در اختیارمان گذاشت.
حوالی غروب، حسین ما را از خودرواش پیاده کرد. شب را در منزل شوهر خواهر مهدی میاحی گذراندیم. منزلش در هور غرب دجله بود. شام خوردیم و تا صبح همان جا ماندیم. خواهر مهدی، پسر پنج ساله ای داشت. مهدی گفت:
- با او حرف بزن! به عربی پرسیدم:
- خمینی بهتره یا صدام؟!
پسر بچه فوری مرا نگریست. در پاسخ مردد ماند. سرش را خاراند، مکث کرد و به پدرش نگاه کرد. مهدی گفت:
- بگو کی بهتره؟ .
_ من، من خمینی را می خواهم! گفتم:" خمینی پیره؛ صدام جوانه، کلت داره، لباس نظامی به تن می کنه. پسربچه در حالی که دستانش را تکان می داد، گفت: . نه، نه، نه. خمینی خیلی قشنگه! من خمینی را می خوام.
برایم لحظه شیرینی بود که دیدم عشق امام خمینی چنین در دل پسر بچه محروم عراقی خانه دارد.
پیگیر باشید
6.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥وعده تخلف ناپذیر الهی
#نیمه_شعبان
═✧☘️ 🌸☘️✧═
12.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📻 رادیو ثامن/ شماره پنج
🔰موضوع: بزرگترین آرمان بیانیه گام دوم آماده شدن برای ظهور حضرت ولی عصر (عج)
🎙کارشناس برنامه: استاد محسن نصری
✅ معاونت سیاسی ناحیه بسیج دانشجویی استان اصفهان
#نیمه_شعبان
#معیار
#ثامن
┄┅═✧☘️ 🌸☘️✧═┅┄