┄┅═🌸﷽🌸═┅┄
🌸☘️اینکه در سورهی مبارکهی حمد، هر روز بارها تکرار میکنیم «اهدنا الصّراط المستقیم»، نشاندهندهی این است که صراط مستقیمی که در پیش گرفتهایم - فرض این است که مثلاً شناختیم و در پیش گرفتیم - هر لحظه به دوراهیهائی میرسد. یعنی اینجور نیست که یک تونلی باشد که وقتی انسان داخل آن رفت، دیگر همین طور تا آخر تضمین شده باشد - مثل خط آهن - نه، دوراهیهای متعددی، سهراهیهای متعددی سر راه وجود دارد که باید دید، شناخت، فهمید و قدم در راه درست گذاشت. این «اهدنا» که هر روز تکرار میکنیم، یعنی امروز هم «اهدنا»، فردا هم «اهدنا»، پسفردا هم «اهدنا»؛ دراین قضیه هم «اهدنا»، در آن قضیه هم «اهدنا». امام خامنه ای ۱۳۹۰/۰۱/۲۳
✨✨✨✨✨✨
☘️یا اَرحَمَ الرّاحِمین، ۱۰۰ مرتبه☘️
🔅امروز سه شنبه
🗓 ۱۷ فروردین۱۴۰۰ هجری شمسی
🗓 ۲۳ شعبان المعظم۱۴۴۲ هجری قمری
🗓 6 آوریل 2021 میلادی
┄┅═✧☘️🌸☘️✧═┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ فایده سند همکاری ایران و چین
┄┅═✧☘️🌸☘️✧═┅┄
❇️❌ اصرار بر برداشتن تحر یم ها
🔻دولت و منتقدان او هر دو بر برداشتن تحریم ها اتفاق نظر دارند و تروریست های اقتصادی نیز بر تداوم تحریم ها اصرار دارند.
✅ برای برداشتن تحریم ها نیز دو نظر وجود دارد:
1️⃣ اول مذاکره، بعد برداشتن تحریم ها
2️⃣ اول رفع تحریم ها، بعد مذاکره
🔸#مذاکره با امریکا یعنی تداوم تحریم ها، این را تجربه ادوار گذشته به ما یاد داده است.
🔺 عقب نشینی های نسبی آمریکا به خاطر ایستادگی ایران بر موضع محکم خود است، اول رفع تحریم ها، بعد راستی آزمایی و بعد مذاکره برای اجرای تعهدات ایران.
#ایران_قوی
#روشنگری
#معیار
#ثامن
┄┅═✧☘️🌸☘️✧═┅┄
11.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سال سرنوشت
#تولید_پشتیبانیها_مانعزداییها
#انتخابات
┄┅═✧☘️🌸☘️✧═┅┄
❇️ ما منتظر انتخاباتیم
🔻 برای اصلاح وضع موجود
🔸 برای نظارت مقتدرانه بر بازار
🔹برای شتاب گیری رونق تولید و رفع موانع آن
🔺برای ارتقاءقدرت ملی
🔻برای توجه بیشتر به منابع و ظرفیت های داخلی
🔸برای صیانت از ارزش پول ملی
🔹برای رفع تبعیض ها و عدالت محوری
🔺برای تشکیل دولتی ضد فساد
🔻برای صیانت از عزت وشرافت و کرامت مردم
🔸برای حفظ عزت ملی مقابل زورگویان
🔺و خلاصه برای ورود مدیران کارآمد در عرصه های مدیریت کشور، منتظر انتخاباتیم.
#انتخابات۱۴۰۰
#روشنگری
#معیار
#ثامن
┄┅═✧☘️🌸☘️✧═┅┄
🍂
🔻پنهان زیر باران 3⃣6⃣
#سردارعلی_ناصری
مقر ما در محور جادۂ خندق بود. ما آن مسیر را خوب شناسایی کرده بودیم. دشمن در آن نواحی به تازگی کمینهای متحرک گذاشته بود. یک بار هم خودم با قالیباف به شناسایی رفتم. یکی از دوستان می گفت: قبل از شروع حمله، یک بسیجی بختیاری هی به ساعتش نگاه میکرد و می گفت:
د خدای خیر محسن بده. په سی چه رینگ عملیات نمی زنه!
سرانجام رینگ عملیات زده شد! تا نیروهای ما حرکت کردند، دشمن که از قبل بو برده و دست ما را خوانده بود، نیروهای ما را زیر تیر گرفت. نیروهای ایرانی حسابی زمین گیر شدند. با وجود این به خط دشمن زدند و جلو رفتند.
قبل از آغاز عملیات، دغدغه اصلی فرماندهان، عبور از موانع متعددی بود که عراقیها سر راه نیروهای ایرانی قرار داده بودند. طرحهای مختلفی داده شد. آخرین طرح این بود که نیروهای عمل کننده از لباسهای غواصی استفاده کنند و غواصها با خود نارنجک و مسلسل يوزی که ضد آب است، ببرند و با دشمن مقابله کنند، وقتی نیروهای خط شکن، خود را به دشمن زدند و درگیر شدند نیروهای اصلی وارد خط شده، با عراقیها درگیر شوند. این بهترین طرحی بود که به ذهنها رسیده بود. بقیه کارها هم با خدا بود.
شب عملیات، نیروهای غواص با اینکه دشمن از قبل می دانست خیلی راحت خطوط را شکستند و این چیزی جز لطف خدا نبود. در این مرحله، تلفات ما بسیار کم بود. دشمن حسابی مرعوب شده بود.
پیش بینی اولیه ما این بود که در این مرحله ممکن است سيصد نفر از خط شکنان غواص شهید شوند؛ اما به لطف الهی، ده نفر هم شهید نشدند. خط دشمن خیلی راحت تر از پیش بینیها شکسته شد.
از طریق بی سیم، در جریان پیش روی و موقعیت بچه ها در شکستن خطوط دشمن بودم و خدا را به خاطر آن همه منتی که بر ما گذاشته بود، شکر می کردم.
محوری که من در آن بودم، تیپ امام رضا (ع) بود که به طرف دشمن حمله کردند. خودم هم داخل قایق نشستم و همراه آنان رفتم. دشمن هوشیار شده و ما را زیر آتش خود قرار داده بود. راه را گم کردیم و نتوانستیم مسیر اصلی را بیابیم. بهروز حیدریان مستأصل شد و به من گفت:
- راه را گم کرده ام! با عصبانیت گفتم: - تو که گفتی نزدیک سیل بندم، چطور گم کردی؟
از هر طرف، تیر تیربار و مسلسل، گلوله ۱۰۶، خمپاره زمانی و ... روی ما ریخته می شد. بهروز گفت:
- چه کار کنیم؟
- من مسئولیت این گردان را تقبل نمی کنم. بچه ها راه را گم کرده اند و اگر همین طور بروند، به دام دشمن می افتند.
- مسئولیت با خودت است؛ اما حیفه این بچه ها را به کشتن بدهیم. نظرت چیه؟ - برگردیم.
در این حین متوجه شدم یکی از نیروها داخل قایق خوابیده. با تشر گفتم:
- برادر، بلند شو ... چه موقع خوابه؟ دیدم بلند نمی شود. کسی گفت: . خوابیده ... ولش کنید... . من گفتم: . چه موقع خوابه؟ . این برای همیشه خوابیده!
معلوم شد تیر خورده و بدون اینکه حتی یک آخ بگوید، شهید شده است.
پیگیر باشید
🍂
🔻پنهان زیر باران 4⃣6⃣
#سردارعلی_ناصری
... - من گفتم: . چه موقع خوابه؟ . این برای همیشه خوابیده!
معلوم شد تیر خورده و بدون اینکه حتی یک آخ بگوید، شهید شده است.
کف قایق پر از خون او بود. تیر به سرش خورده بود. در دیگر قایقها هم چند نفر دیگر زخمی و شهید شده بودند. دشمن، امان ما را بریده بود و مرتب آتش می ریخت. گفتم:
۔ اگر جلو برویم، یک نفر از نیروها سالم برنمیگردند. بلافاصله با باقر قالیباف تماس گرفته شد و وضعیت را به او گزارش کردند. او هم بی درنگ فرمان عقب نشینی صادر کرد و دو گردان عملیاتی به ناچار عقب نشینی کردند و ما بازگشتیم؛ اما در محورهای دیگر، بچه ها موفقیتهای زیادی به دست آورده بودند.
در آخر جادۂ خندق، یکی از فرماندهان عراقی حسابی مقاومت می کرد و عدنان خير الله که در العزير مستقر بود، از پشت بی سیم مرتب به او درجه تشویقی می داد و او با شجاعت مقاومت می کرد. تلفات زیادی از ما گرفت؛ اما نیروهای ما هرطور بود، مقابلش ایستادند. در این میان، یکی از هلیکوپترهای ما در همان منطقه سقوط کرد. دو خلبان اسیر دشمن شدند. نزدیک دو روز مقاومت کرد. کارمان حسابی گره خورده بود و نیروها زمین گیر بودند, دست آخر، مرتضی قربانی، جانشین غلامپور در قرارگاه کربلا، فریاد می زند:
- من نفراتی می خواهم که عاشق شهادت باشند.....
چند نفر داوطلب می شوند.