کتب جهادی
🌱¦ حاج قاسمے کہ من مےشناسم روایت رفاقت چهل سالہ((: ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یکے از
•✨•
دیده بودیم وقتی آیتالله بهجت یا آیتالله بهاءالدینی و حضرت امام درس اخلاق میگویند، گاهی ماجرایی را میگویند که صدها نفر دیگر آن را نقل کردهاند، اما آنها ماجرا را با نور درونی میگفتند که با همان بسمالله اول، همه دگرگون میشدند و اشکشان در میآمد. همان نور را از همان سالها تا روز شهادتش در کلام حاجقاسم میدیدم؛ وقتی سخنرانی میکرد، همه با شنیدن کلامش اشک میریختند. این حالت، عادی نیست. امام میفرمودند بعضی، ره صدساله را یکشبه طی میکنند. این کلامی که از زبانش جاری میشود کلام عادی نیست. مقام معظم رهبری فرمودهاند یک جوان سیزده ساله، توی جبهه وصیت نامه مینویسد؛ کسی که میخواند، تصور میکند یک فقیه وصیتنامه نوشته است. امام در مقابل این عرفای کم سن و سال میگفتند من هر وقت با یکی از این چهرهها روبهرو میشوم و عشق او به شهادت را در بیان و چهرهی نورانیاش مشاهده میکنم، احساس شرمساری و حقارت میکنم . .
#الگوهای_ایرانی🇮🇷
#حاج_قاسمی_که_من_میشناسم
صفحه ۹۸
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📚کُتب جهادے
@kotobjahadi
کتب جهادی
📸 روز دختر، به یاد دخترانی که پدرانشان رفتند تا دختران این سرزمین در آغوش پدرانشان باشند! #امنیت_اتف
زینب، دختر فاطمه خانم، مریض شد و به عمل جراحی احتیاج پیدا کرد. حاج قاسم، همین که باخبر شد زینب را برای عمل به بیمارستان بردهاند، با حسین پورجعفری به بیمارستان رفت. سپس با همهی مشغلهی کاری ایستاد تا زینب را عمل کنند. عمل جراحی، با موفقیت تمام میشود. فاطمه خانم به حاج قاسم میگوید: حالا که خیالتان راحت شد، بروید به کارتان برسید. حاج قاسم میگوید: من، بابایت را به جای خودم فرستادم؛ حالا به جای او اینجا هستم! آنقدر میماند تا زینب به هوش میآید؛ یعنی برای نوهی شهید مغفوری هم پدربزرگی میکند…
#عموی_بچهها
#حاج_قاسمی_که_من_میشناسم
صفحه ۴۱ و ۴۲
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📚کُتب جهادے
@kotobjahadi
به مناسبت سی و پنجمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران
تهیه بن کتاب از سامانه ثبت نام یارانه اعتباری نمایشگاه مجازی😍
ـ book.icfi.ir ـ
شبانه روز مطالعه میکرد. عاشق کتاب بود. سلیمانیِ فرمانده جنگ که وقت نداشت سرش را بخاراند، به اندازهی یک محقق که کارش مطالعه است، کتاب میخواند!
حدود پنجاه فرمانده و مسئول سپاه با مقام معظم رهبری دیدار خصوصی داشتیم. آقا آن روز فرمودند: قبل از جلسه، یک کتاب دفاع مقدس آماده کنید، بیاورید جلوی حسینیه. من در سخنرانی، اسم آن کتاب را میبرم. مردم، آن کتاب را میخرند. رهبر انقلاب، در جایگاه رهبری، میگویند حاضرند برای کتاب تبلیغ بکنند. حاج قاسم، این کار را کرد. فقط در مسائل نظامی، دنبال تدابیر آقا نبود؛ در بحث کتاب خوانی و مسائل فرهنگی هم میخواست تدابیر مقام معظم رهبری را مو به مو اجرایی کند…
🗓 ۱۹ تا ۲۹ اردیبهشتماه ۱۴۰۳
ساعت ۱۰ تا ۲۰
تهران، مصلی امام خمینی (ره)
#مرد_جبهه_فرهنگی✌️
#حاج_قاسمی_که_من_میشناسم
صفحه ۱۲۶
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📚کُتب جهادے
@kotobjahadi
❗️روزی اهل مدینه دیدند پیامبرﷺ در مدینه نیستند. دلواپس شدند که آقا کجاست؛ هر چه گشتند حضرت را پیدا نکردند. یک نفر که جای پا را بلد بود، رد جای پای پیامبرﷺ خدا را گرفت، متوجه شدند که حضرت به بیرون مدینه رفتهاند. رفتند و پیغمبرﷺ را پیدا کردند. دیدند سلمان فارسی هم کنار پیامبرﷺ است. پرسیدند: سلمان تو کجا بودی؟ ما جای پای تو را ندیدیم! سلمان گفت: من جای پا برای خودم اختیار نکردم! هر جا که پیغمبرﷺ پا میگذاشت، من هم همانجا پایم را میگذاشتم…
❗️صحبت همیشگیاش با مراجع و علما، دربارهی عظمت انقلاب اسلامی و مقام معظم رهبری بود. از آنها درخواست میکرد که پشت سر مقام معظم رهبری محکم بایستند. همانطور که خودش گفته بود، همهی علما را میشناخت. او ضمن ارادتی که به همهی علما داشت، گفت اگر تمام علمای جهان، یک طرف باشند و مقام معظم رهبری، یک طرف، مطمئناً من طرف امام خامنهای میروم. #شیعهی_تنوری¹ بود؛ به هر چه ولایت گفت، عمل کرد. از خط امام و خط ولایت و مباحث دین، ذرهای کوتاه نمیآمد؛ در فرمایش امام خامنهای هم هست که انقلاب و انقلابیگری، خط قرمز حاج قاسم بود²…
| #ولایت_مداری |
| #حاج_قاسمی_که_من_میشناسم |
صفحات ۱۰۵ ، ۱۰۷ ، ۱۰۹ ، ۱۱۰
ـــــــــــــــــــــــــــــــ ـ ـ ـ ـپاورقی📝
¹ عبارت «شیعهی تنوری»، از روایت مأمون رقی _ از اصحاب امام صادق علیه السلام _ شهرت یافته است. او نقل کرده: خدمت آقایم امام صادق علیه السلام بودم که سهل بن حسن خراسانی وارد شد و به آن حضرت گفت: شما مهر و رحمت دارید. شما اهل بیت امامت هستید. چگونه از حق خویش باز ایستادهاید؟ با اینکه صد هزار شمشیرزن، پا در رکاب، در خدمت شما هستند. آن حضرت فرمود: خراسانی، برخیز و در تنور بنشین! خراسانی گفت: آقای من، مرا با آتش مسوزان و از من بگذر! آن حضرت فرمود: گذشتم. در این حال، هارون مکی که کفشهایش را به دست گرفته بود، وارد شد و سلام کرد. امام فرمود: کفشهای خود را زمین بگذار و داخل تنور بنشین! هارون، بدون معطلی وارد تنور شد. امام صادق علیه السلام با سهل بن حسن خراسانی مشغول صحبت شد. مدتی بعد، امام به او فرمود: برخیز و به داخل تنور نگاه کن. خراسانی برخاست و به داخل تنور نظر افکند. هارون را دید که داخل تنور چهارزانو نشسته. امام فرمود: در خراسان، چند نفر مثل این مرد دارید؟ خراسانی گفت: به خدا قسم، یک نفر هم نیست. امام فرمود: بدان که ما هنگامی که پنج نفر یاور و پشتیبان نداشته باشیم، قیام نمیکنیم. ما به زمان قیام داناتریم.(بحارالانوار، ج ۴۷، ص ۱۲۳)
² از سخنان ۱۸ دی ۱۳۹۸ در دیدار مردم قم با ایشان: اهل حزب و جناح و مانند اینها نبود؛ لکن به شدت انقلابی بود. انقلاب و انقلابیگری، خط قرمزِ قطعیِ او بود؛ ذوب در انقلاب بود…
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📚کُتب جهادے
@kotobjahadi
1.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ای جانممم🥺
برای حاج قاسم عزیزمون فردا میآییم
•••
انقلاب و انقلابیگری، خط قرمزِ قطعیِ او بود؛ ذوب در انقلاب بود. به شدت پایبند به انقلاب، پایبند به خط مبارک و نورانیِ امام راحل بود…
#الله_اکبر🇮🇷 #دهه_فجر
#جای_شهدا_خالی🕊
#جمهوری_اسلامی_حرم_است
#حاج_قاسمی_که_من_میشناسم
صفحه ۱۱۰
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📚کُتب جهادے
@kotobjahadi