eitaa logo
کودک شاد
11.6هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
2.7هزار ویدیو
19 فایل
کودک شاد برای موفقیت در تربیت بهتر فرزندان و داشتن خانواده شادتر با ما همراه باشید. ارتباط با مدیر کانال: @T_Child ✅ آیدی ارتباط با کارشناسان مشاوره کودک👇 @pasokhgo313 آیدی تبادل @Yazahraa1234
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ پاسخ به شبهات دانش آموزی 0️⃣5️⃣ چرا ما باید برای امام حسین علیه‌السلام که 1400 سال پیش شهید شده عزاداری کنیم؛ ولی برای عزیزانمان که یک سال از مرگشان گذشته عزاداری نکنیم؟ 🔶 اول: مردم هر دین و ملتی اسطوره و الگویی دارند که برای آن‌ها ارزش زیادی قائلند. هر ساله برای آن‌ها مراسم یادبودی می‌گیرند تا با افکار و اهداف آن‌ها بهتر آشنا شوند و راه و هدف آن‌ها را در زندگی خود قرار دهند. 🔸مثلا در کشور کاستاریکا مسیحیان کاتولیک به مدت یک هفته در معبد مقدس جمع می‌شوند و عزاداری می‌کنند. در پرتغال مسیحیان هر ساله در معبد فاطیما جمع می‌شوند و عزاداری و دعا می‌کنند. در آمریکا، اسپانیا، ایتالیا، بلغارستان، لهستان و رمانی مسیحیان سالروز به صلیب کشیده شدن حضرت عیسی علیه‌السلام را با پیاده‌روی در خیابان و عزاداری گرامی می‌دارند. 🔷 دوم: همه مردم سعی می‌کنند تا خانه های خود را، رو به خورشید بسازند، چون به نور خورشید نیاز دارند، ولی خورشید به انسان‌ها نیازی ندارد. 🔹همان‌طور که خدا به عبادت ما نیازی ندارد، امام حسین هم به عزاداری و گریه‌ ما نیازی ندارد. ♦️ سوم: اگر ما هر ساله برای امام حسین علیه‌السلام گریه و عزاداری می‌کنیم، در واقع اهداف ایشان را برای خودمان یادآوری می‌کنیم. پس عزاداری‌سیدالشهدا برای ما کلاس درس و فرهنگ زندگی است. 📝 پاسخ تکمیلی در لینک زیر👇 https://btid.org/fa/news/215694 📎 📎 ✅ کانال پاسخ به شبهات دانش آموزی 🍀@shobahatedaneshamoozi کودک شاد🍀 🌱https://eitaa.com/koudakshad 🔰معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه های علمیه 🌐 btid.org
🌸 اینفوگرافی | نکات مهم برای حضور کودکان در عزاداری امام حسین علیه السلام 📎 📎 🔸https://btid.org/fa/koodak 🌺 کانال کودک شاد را دنبال کنید 🌸 @koudakshad
💠 چادری برای او 🔻 کم کم آفتاب میرفت و پشت سر گله به کوفه بر می گشت صدای زنگوله کاروان شتر رو از دور شنید، روی پنجه پا بلند شد چیزی نمیدید با عجله چادر دور کمر محکم کرد و بالای تپه ای رفت، از دور چیزی معلوم نبود کاروان بین گرد و غبار محو شده بود، به سمتش دوید. لابه لای نیزه دارها دخترکی رو با لباس های پاره و صورت زخمی دید که موهای سرش رو زیر دستای کوچیکش قایم کرده بود، زن نقاب روی صورت رو بالا داد و گفت: شما کی هستید؟ دختر مکثی کرد و گفت: ما اسیرانی از خاندان پیامبرخدا هستیم اشک روی گونه زن راه گرفت، دختر نگاهی به اطراف کرد و گفت: میشه بهمون چادر بدی؟ زن دوان دوان به خونه رفت و چند چادر زیر بغل زد و به سمت کاروان برگشت. 📌لهوف سید بن طاووس، ص 175. 📌منتهی الامال، ج 1، ص 751 و 754. 🔸 https://btid.org/fa/koodak 📎 📎 📎 📎 کودک شاد🍀 🌱https://eitaa.com/koudakshad
💠 هیئت محل 🔻کم کم آفتاب داشت غروب می کرد و با عجله داشتم پرچمای هیئت رو نصب می کردم، رضا گفت بیا برو نمازتو بخون قضا میشه. 🔹امیر گفت: یه روز نمازت قضا بشه چیزی نمیشه، بزن پرچما رو. 🔸مسعود گفت: حرامه نماز قضا بشه بیا برو بخون. 🔹امین گفت: برا خدا داریم کار می کنیم، چه فرق داره نماز و هیئت. 🔸فرهاد گفت: نیم ساعت دیگه هیئت شروع میشه وقتش کمه بزن پرچما رو. ✅ علی آقا گفت: بچه ها نماز واجبه و هیئت و عزاداری مستحبه، ما نباید به خاطر یه مستحب واجبمون رو ترک کنیم. 🔸 https://btid.org/fa/koodak 📎 📎 📎 📎 کودک شاد🍀 🌱https://eitaa.com/koudakshad
💠آخرین شهید 🔻ابروهای بلند و سفیدش را با دستمالی به پیشانی بست بود خون روی چشمانش را نگیرد از روی اسب بی حال روی زمین افتاده از ترس نزدیکش نمی شدند، یکی از بین جمع فریاد زد سوید کشته شده رهایش کنید، عصر روزعاشورا صدای هله هله دشمن بلند شد با خوشحالی می گفتند: حسین کشته شد. ابرو در هم کرد و گفت: نوه پیامبر خدا کشته شده باشد و من جانی در تن داشته باشم؟ نیزه شکسته های رویش را کنار زد، نشست، شمشیرش را به غارت برده بودند خنجری از چکمه اش بیرون کشید و به سمت دشمن حمله کرد و آخرین شهید کربلا شد. 📌عبدالله مامقانی، تنقیح المقال، ج۳۴، ص۹۳-۹۴۶۹۲ 🔸 https://btid.org/fa/koodak 📎 📎 📎 📎 کودک شاد🍀 🌱https://eitaa.com/koudakshad
💠 دیر راهب 🔻صدای زوزه گرگ ها از دوردست می آمد. بیرون دِیر کسی نبود. از دور صدای صحبت آرامی می آمد به طرف صدا رفتم. پشت تپه چند مرد مشغول حرف زدن بودند، جلوی دهنشون رو می گرفتند صدای خندشون بیرون نره. بینشون صندوقی بود که ازش نوری به آسمون می رفت. یکی از اونا منو دید. شمشیرش را از غلاف درآورد و گفت: تو کیستی؟ این موقع شب اینجا چی می خوای؟ با ترس گفتم: راهبی مسیحی هستم که در دیرهمین نزدیکی زندگی می کنم. شما کی هستید؟ مرد به لباس هایم نگاه کرد و گفت: ما یاران ابن زیاد هستیم. پرسیدم: این سر توی صندوق مال کیه؟ مرد خنده ای کرد و گفت: سر حسین نوه پیامبر، داریم اونو را به شام و قصر یزید می بریم. اخم کردم و گفتم: چه مردم بدی هستید اگر مسیح فرزندی داشت، روی چشم می ذاشتیم، مرد با عصبانیت گفت: خیلی حرف می زنی پیرمرد. سر رو در عوض ده هزاردینار ازشون برای یک شب امانت گرفتم، با گلاب شستم وتا صبح صدای هق هق گریه ام فضای دیر رو پر کرده بود. 📌شوشتری، إحقاق الحق، ۱۴۰۹ق، ج۳۳، ص۶۹۲ 🔸 https://btid.org/fa/koodak 📎 📎 📎 📎 کودک شاد🍀 🌱https://eitaa.com/koudakshad
💠 هیئت محل 🔻جلوی در وایساده بودم و کفش عزادارا رو جفت می کردم، خانمی اومد و گفت: آقاپسر چه خبره؟ چرا انقدر صدای بلنگوتون بلنده، ما اینجا زندگی می کنیم. 🔹سعید گفت: صدای مداحیه، آهنگ که نیست. 🔸رضا گفت: حق داره نباید انقدر صدا رو زیاد کنیم. 🔹امین گفت: کلا ده شب تو ساله، تحمل کنه. 🔸پوریا گفت: خونه خودمونه، دوست داریم صدای بلندگو رو زیاد کنیم. ✅ علی آقا گفت: هیئت گرفتن از کارهای خیلی خوبیه و ثواب زیادی داره، ولی باید تا جایی که میشه همسایه ها رو اذیت نکنیم بعد رو به بچه ها کرد و گفت: یه کم صدا رو کم کنید و باندها رو بچرخونید به سمت داخل صدا کمتر بیرون بره. 🔸 https://btid.org/fa/koodak 📎 📎 📎 📎 کودک شاد🍀 🌱https://eitaa.com/koudakshad
💠 تازه داماد 🔻صدای تکبیر بلند شد، وهب شمشیر حمایل کرد، هانیه چوبی دست گرفت و دستانش رو باز کرد و گفت: اجازه نمیدم بری، یا باهم به میدان میریم یا نباید بری، امام لبخندی زد و گفت: جنگ برای زن ها واجب نیست، هانیه رو به همسر کرد و گفت: تو کشته بشی میری پیش حورالعین و منو فراموش می کنی. بهم دو تا قول بدید: وقتی کشته شدی بدون من بهشت نری. بعد رو به امام کرد و گفت: بعد وهب من خدمتکار خواهرت باشم. اشک از دیده امام جاری شد، قول داد و وهب به میدان رفت. 📌مجله دیدار آشنا، شماره 22 , محمد مهدی کریمی نیا 🔸 https://btid.org/fa/koodak 📎 📎 📎 📎 کودک شاد🍀 🌱https://eitaa.com/koudakshad
💠 بعد علی‌اکبر ❇️عبدالله گوشه‌ای نشسته بود و گریه می‌کرد، امام حسین علیه‌السلام کنارش اومد و گفت: شهادت پدرت مسلم بن عقیل، غم بزرگی بود، دست مادرت رو بگیر و از کربلا برو. 🟡عبدالله سریع ایستاد و گفت: من بزرگ شدم، الان دیگه چهارده سالمه، بعد از علی اکبر نوبت منه. من زندگی همیشگی آخرت رو به این دنیای پست ترجیح میدم. 🟠امام که انقدر عبدالله رو مشتاق دیدن، اونو در آغوش گرفتن و روانه میدان کردن. 📌محمد تقی سپهر کاشانی، ناسخ التواریخ، ج۲، ص۳۱۷. 📌محمد تنکابنی، اکلیل‌ المصائب، ج۱، ص۱۸۵. 🔸 https://btid.org/fa/koodak 📎 📎 📎 📎 کودک شاد🍀 🌱https://eitaa.com/koudakshad
💠 راوی غدیر 🔻عبدالرحمن خیلی از بی‌وفایی مردم کوفه ناراحت بود، شب عاشورا به بریر ‌گفت: خودم از این مردم کوفه برای امام بیعت گرفتم، چقدر برای این مردم بی وفا از غدیر خاطره گفتم. 🔸بریر که این حرف‌های تلخو می‌شنید، همش شوخی می‌کرد و می‌خندید، اما وقتی ناراحتی عبدالرحمن رو دید گفت: من الان پیرمرد شدم، اما توی جوونی هم اهل شوخی نبودم، علت خوشحالی من بهشتیه که داریم به سمتش میریم. 📌طبری، تاریخ طبری، ج۵، ص۴۲۳ 📌انصار الحسین علیه السلام، شمس الدین، ج۱، ص۹۷. 🔸 https://btid.org/fa/koodak 📎 📎 📎 📎 کودک شاد🍀 🌱https://eitaa.com/koudakshad