eitaa logo
حوزه های علمیه خواهران کشور
16.9هزار دنبال‌کننده
22.7هزار عکس
4.5هزار ویدیو
168 فایل
کانال رسمی مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه خواهران پایگاه خبری و رسانه‌ای حوزه‌های علمیه خواهران: whc.ir" rel="nofollow" target="_blank">news.whc.ir پورتال مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه خواهران: whc.ir ارتباط با ادمین: @Maseiha110 @whc_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دنیای سه طلاقه ای دنیا! خود را به من عرضه مکن، خود را پیش من زینت منما، مرا گول نزن که من تو را سه طلاقه کردم که بازگشتی در آن نیست. +امام علی علیه السلام+ ^امالی صدوق، ص283^ اداره خبر و اطلاع رسانی 🆔 @kowsarnews 🌐 news.whc.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠اهمیت دادن به عفاف زن رهبر معظم انقلاب اسلامی: هر حرکتی که برای دفاع از زنان انجام میگیرد، باید رکن اصلی آن رعایت عفاف زن باشد. در غرب به خاطر این‌که به این نکته توجّه نشد کار به این بی بند و باری ها کشید. 30 مهر 1376 🌸کانال رسمی حوزه‌های علمیه خواهران 🆔 @kowsarnews 🌐news.whc.ir
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📸 آقای «قربانقلی بردی محمداف» رئیس شورای مصلحت خلق ترکمنستان و هیئت همراه عصر امروز (چهارشنبه) با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی دیدار و گفت‌وگو کردند. 💻 Farsi.Khamenei.ir
✳️ دبیرخانه همایش بین‌المللی خانواده مقاوم؛ چالش‌های اخلاقی در جهان متحول با مشارکت انجمن علمی زن و خانواده برگزار می‌کند: ◀️ فراخوان تجربه‌‌نگاری ویژه اساتید، مبلغان، مشاوران، کنشگران تعلیم و تربیت، طلاب سطح 3و 4 🔻محورهای فراخوان 1️⃣ تجربه‌نگاری پدران، مادران، همسران و فرزندان موفق از غلبه بر چالش‌های اخلاقی و خانوادگی 2️⃣ تجربه‌نگاری مبلغان موفق از غلبه بر چالش‌ها و آسیب‌های اخلاقی 3️⃣ تجربه‌نگاری کنشگران عرصه تربیت از مواجهه با چالش‌ها و تهدیدهای تربیتی 4️⃣ تجربه‌نگاری مساجد و هیئت‌های مذهبی از چگونگی مواجهه با چالش‌های اخلاقی و خانوادگی 5️⃣ تجربه‌نگاری گروه‌ها و شبکه‌های اجتماعی مرتبط با خانواده از مواجهه با چالش‌ها و تهدیدهای خانوادگی و اخلاقی 6️⃣ تجربه‌نگاری مشاوران و مددکاران فرهنگی و اجتماعی از مواجهه موثر با افراد آسیب‌پذیر از آثار برتر تقدیر به‌عمل خواهد آمد. ⏰ مهلت ارسال آثار: 31 شهریور 1402 📩 طریقه ارسال آثار: بارگذاری در سایت: www.resistantfamily.wfrc.ac.ir 🌸کانال رسمی حوزه‌های علمیه خواهران 🆔 @kowsarnews 🌐 news.whc.ir
هر چی او پیوند قوم و خویشی رو قطع کرد تو گره بزن! خدا به اندازه گره‌ها، گره از زندگی‌ت باز می‌کنه. اداره خبر و اطلاع رسانی 🆔 @kowsarnews 🌐 news.whc.ir
حوزه های علمیه خواهران کشور
(کوتاه)  قسمت ششم ناراحت روی تخت دراز کشیدم که صدای ارشد بلند شد: - محمدابراهیم همت! - بلند شو! - چرا؟! چی شده! - نامردا فروختنت داداش، شرمنده، خودت و باید معرفی کنی اتاق فرماندهی! - تو چرا شرمنده ای؟! دشمنت. باشه. پس از در زدن وارد شدم و احترام نظامی گذاشتم که سرهنگ گفت: - آزاد. همت، ۲۴ ساعت می نویسم برو انفرادی! چون سرباز خوبی هستی و کارت خوب بود تو آشپزخونه، بعدش برگرد همونجا. اونجا هم یه تنبیه برات در نظر گرفتم. مرخصی! - چشم قربان! با گروهبان به طرف بازداشتگاه که در گوشه راست میدان صبحگاه قرار داشت رفتیم. به ساختمانِ قدیمی و رنگ و رو رفته رسیدیم و وارد شدیم. گروهبان صدا زد: - ستوان مهدوی! بیا بازداشتی رو تحویل بگیر! - سلام، خسته نباشی، انفرادی یا عمومی؟! - سلام، ممنون، انفرادی، اما هواشو داشته باش سرباز خوبیه! اینم برگهٔ بازداشت. خداحافظ. - بسلامت. تا تحویل انجام می شد، سرم را چرخاندم، محوطه ای به شکل مربع که دور تا دور آن، اتاق هایی با درب های آهنی چیده شده بود. دوباره نگاهم روبه روی ستوان ایستاد و گفت: - هر چی تو جیب داری و کمربند، بند پوتین، بریز رو میز؟! - باشه! - سرباز! بیا ببرش انفرادی شماره ۳. - چشم قربان! وارد شدم، اتاقی کوچک بدون هیچی، حتی موکت هم نداشت. از دیوار چسبیده به در شروع کردم و یادگارهای نوشته شده را می خواندم: «با خدا باش پادشاهی کن، بی خدا باش هر چه خواهی کن، مهدی هفت ماه خدمت»، «گروهبان را از گناه نهی کردم، سر از این جا درآوردم، اما پشیمان نیستم، رامین ۱۳۵۴ شمسی»، «عشق من لیلا» و... در تنهایی نقشه ای کشیدم.... (ادامه دارد)  ✍ عشق_آبادی اداره خبر و اطلاع رسانی 🆔 @kowsarnews 🌐 news.whc.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با توکل به اسم اعظمت آغاز می‌کنیم... بسم الله الرحمن الرحیم 🆔 @kowsarnews 🌐 news.whc.ir
🌺السّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرْآنِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا قاطِعَ الْبُرْهانِ . اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَ الْجانِّ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَ عَلى آبائِکَ الطَّیِّبینَ ، وَ أَجْدادِکَ الطَّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ. 🍀سلام بر تو اى صاحب عصر و زمان ؛ سلام بر تو اى جانشین خداى رحمان؛ سلام بر تو اى شریک و هم‏سنگ قرآن؛ سلام بر تو اى داراى دلیل و برهان قاطع؛ سلام بر تو اى امام آدمیان و جنّیان؛ سلام بر تو و بر اجداد پاک و پدران پاکیزه ‏ات که معصوم بودند ؛ و رحمت و برکت‏ هاى الهى نثارتان باد. 🌸کانال رسمی حوزه‌های علمیه خواهران 🆔 @kowsarnews 🌐 news.whc.ir
🍀هر صبح، یک حدیث امام رضا علیه السلام: برای خودتان بهره ای از دنیا قرار دهید، به این که خواسته های دل را از حلال به آن بدهید. 🌸کانال رسمی حوزه‌های علمیه خواهران 🆔 @kowsarnews 🌐 news.whc.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📣 با استفاده از گوناگون یاد افراد شهیدپرور را حفظ کنید ✏️ رهبر انقلاب در دیدار ستاد مرکزی کنگره‌ی ملی شهدای سبزوار و نیشابور: حفظ یاد شهیدپرور جهاد است. شهیدپرور کیست؟ پدر، مادر، معلّم، همسر، رفیق خوب... یاد آن کسانی که از این جهاد در طول دفاع مقدّس یا بعد از آن تا امروز پشتیبانی کردند، جهاد است؛ یاد آن بانویی که در دِه «صد خَرْو» یا هر جای دیگر در خانه‌اش ده تا تنور میزند که برای رزمندگان نان بپزد، جهاد است... ✏️ این حوادث می‌تواند موضوعاتی باشد برای ، برای ، برای ، برای ایجاد های جذّاب که در از این استفاده بشود، در های مردمی استفاده بشود، در هنرهای گوناگون استفاده بشود؛ اینها چیزهایی است که باید انجام بگیرد؛ اینها کارهای مهمّی است. 📣 خاطره‌نویسی باید تقویت بشود ✏️ بحمداللّه ماجرای شهیدان، یک ماجرای راه‌افتاده‌ای در کشور است که باید تقویت بشود؛ باید بیشتر و بهتر با کامل نوشته بشود، این را جوانها بخوانند، همه بخوانند ان‌شاءاللّه و استفاده کنند. 🖼 💻 Farsi.Khamenei.ir
سخاوت یعنی وقتی می‌بخشی منّت نذاری. امام علی علیه السلام الدرة الباهرة، ص8 اداره خبر و اطلاع رسانی 🆔 @kowsarnews 🌐 news.whc.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥" نوکروت خیلی تکاپکا داره" 🔷 مولودی خوانی مجتبی رمضانی برای میلاد با سعادت امام رضا (ع) با لهجه شیرین کرمانی 🌸کانال رسمی حوزه‌های علمیه خواهران 🆔 @kowsarnews 🌐 news.whc.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢تولیدات هنری رسانه ای طلاب رفتن به پابوس آقا برایم دست نیافتنی بود. هیچ وقت فکر نمی‌کردم پدر روزی به خانه بیاید و بگوید، در یک کاروان که عازم مشهد مقدس است نامت را نوشته‌ام... شب از خوشحالی خوابم نمی‌برد پتوی سفید یخی که آجرهای صورتی دل بی رنگش را لعابی داده بود، روی سرم کشیدم ... اشک‌هایی شیرین‌تر از عسل تحفه‌ی چشم‌هایم بود. به شمس الشموس !! خودم را عاشق می‌دیدم و لحظه‌ای حتی تردید نداشتم که هست کسی عاشق‌تر از من... کوله را پر کردم از عشق و محبت و دلتنگی و راهی شدم. سوار اتوبوس بودیم و مسئول کاروان اسامی را می‌خواند که مطمئن شود کسی جا نمانده است. همه سوار شدند ماند یک دختر حدودا ۱۴ ساله با یک چادر مشکی و دمپایی‌های آبی رنگ پلاستیکی؛ دختر در حالیکه سعی می‌کرد چادرش را با دو انگشت محکم زیر گلویش نگه دارد التماس می‌کرد: آقا تو را به امام رضا مرا هم ببرید.. من آروز دارم...تو را ضامن آهو.... هر چه مسئول کاروان برایش توضیح می‌داد که نمی‌شود و دردسر دارد و اگر اتفاقی بیفتد باید پاسخگو باشد... اما دختر اصلا گوشش بدهکار نبود! گریه و خواهش و زاری و قسم‌های پیاپی... اینجا بود که قلم و دفترم را برداشتم و نوشتم: فکر می‌کردم که تنها عاشق مبتلا منم ... ای ضامن آهوی، ندانستم که کوی عاشقان داری بسی... 🍀به قلم نادیا سالارپور بانوی طلبه و مبلغ مدرسه علمیه الزهرا سلام‌ الله‌ علیها بندرعباس - استان هرمزگان 🔹تولیدات خود را برای ما بفرستید به نشانی @whc_ir 🌸کانال رسمی حوزه‌های علمیه خواهران 🆔 @kowsarnews 🌐 news.whc.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اشاره اخیر به شهید حمیدرضا الداغی که شهادتش افکار عمومی کشور را تکان داد 🌸کانال رسمی حوزه‌های علمیه خواهران 🆔 @kowsarnews 🌐 news.whc.ir
پدرت رو رو نیمکت پارکی که تو بچگی همیشه باهاش بودی تنها نذار! اداره خبر و اطلاع رسانی 🆔 @kowsarnews 🌐 news.whc.ir
حوزه های علمیه خواهران کشور
(کوتاه)  قسمت هفتم بعد از تمام شدن انفرادی مستقیم به آشپزخانه رفتم. احمد و حسین، تازه رسیده بودند. جاسوس خیر ندیده آمار همه را داده بود. احمد به طرفم آمد و گفت: - سلام فرمانده، خوش گذشت؟! - آره خیلی، جای شماها خالی؟! حسین تازه خنده بر لب هایش نقش بسته بود و می خواست صحبت کند که آشپز صدا زد: - به دستور سرهنگ، باید کف رو تمیز، برق بندازید، بعد از ظهر سرلشگر ناجی میاد بازدید. بچه ها رو به گوشه ای کشیدم و گفتم: - بهترین فرصته، ناجی رو ناکار کنیم، نجات پیدا کردیم. حسین و احمد با تعجب نگاه کردند و گفتند: - سرلشگر ناجی منظورته؟!! - آره، تو انفرادی حدس می زدم... نقشه از این قراره.... آشپزها به صورت منظم روبه روی من و بچه ها ایستاده بودند. اولین باری بود که برای آمدنش لحظه شماری می کردیم. بالاخره همراه با بادمجون دور قابچینا وارد شد، نگاه مشکوکی به اطراف انداخت و به طرف آشپزها به راه افتاد. چند قدمی تا رسیدن فاصله داشت که روغن ها کار خودش را کرد، ناگهان لیز خورد و کف آشپزخانه ولو شد. همه به غیر از ما به سمتش دویدن و یکی از آنها داد زد: - پای سرلشگر شکسته! آمبولانس بیاد، سریع! - چشم قربان!  در مقر فرماندهی غذا، به راحتی در حال تقسیم سحری بودیم که پرسیدم: - احمد جان! چند شب، سحری درست کردیم؟! - اگه اون شبی که آب خنک می خوردی کم کنیم، بیست و هشت شب! - آب خنکش، فکر باز کن بود احمد جان! پس دیگه یه شب دیگه مونده اگه فردا عید نباشه؟! - آره، ایشالله. حسین که در حال تقسیم سحری هم، دست از ناخنک زدن ورنمی داشت گفت: - راستی محمدابراهیم! گچ پای ناجی رو دو سه هفته دیگه باز می کنند... (پایان)  ✍ عشق_آبادی اداره خبر و اطلاع رسانی 🆔 @kowsarnews 🌐 news.whc.ir
ای نام تو بهترین سرآغاز... بسم الله الرحمن الرحیم 🆔 @kowsarnews 🌐 news.whc.ir