eitaa logo
کانال‌حوزه‌علمیه‌خواهران‌استان‌البرز
1.4هزار دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
1.9هزار ویدیو
337 فایل
کانال‌مدیریت‌حوزه‌علمیه‌خواهران‌استان‌البرز منتظر ارسال اخبار شما هستیم eitaa.com/kowsarnews_Alborz اطلاع رسانی ☎️شماره تماس : 📞 02634995630
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 سی شب، سی پیام ❇️ پیام های جزء ششم قرآن کریم ❇️ 💢 فراز اول: خطری که بیش از ترک عبادت آخرت انسان را تهدید می کند. وَمَنْ یَسْتَنْکِفْ عَنْ عِبَادَتِهِ وَیَسْتَکْبِرْ فَسَیَحْشُرُهُمْ إِلَیْهِ جَمِیعًا (172) فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَیُوَفِّیهِمْ أُجُورَهُمْ وَیَزِیدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَأَمَّا الَّذِینَ اسْتَنْکَفُوا وَاسْتَکْبَرُوا فَیُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا أَلِیمًا وَلَا یَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِیًّا وَلَا نَصِیرًا (173 - النساء) قرآن کریم می فرماید: کسانی که از عبادت و بندگی پروردگار امتناع ورزند و این امتناع از تکبر و خودبینی آنها سرچشمه بگیرد، خداوند همه آنها را در روز رستاخیز حاضر خواهد ساخت و به هر کدام کیفر مناسب خواهد داد. در آن روز به آنها که دارای ایمان و عمل صالح بوده‏اند پاداششان را به طور کامل خواهد داد و از فضل و رحمت خود بر آن خواهد افزود؛ ولی کسانی را که از بندگی خدا امتناع ورزیدند و راه تکبر را پیش گرفتند به عذاب دردناکی گرفتار خواهد کرد. استنکاف یعنی امتناع و انزجار از چیزی. این حالت در مورد عبادت و بندگی خدا، گاهی ریشه در جهل و نادانی دارد و گاهی به خاطر تکبر و خودبینی و سرکشی است. علامه طباطبایی(ره) می فرماید: استنکاف به تنهایی باعث سخط الهی نمی ‏شود، زیرا استنکاف دو جور ممکن است باشد، یکی از نادانی و استضعاف و دیگری از استکبار، آن استنکافی باعث خشم و غضب الهی می‏ شود که برخاسته از روح استکبار باشد. 💢 فراز دوم: کفر، تمام اعمال و عبادات گذشته انسان را نابود می کند. وَمَنْ یَکْفُرْ بِالْإِیمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِینَ (5- مائده) قانون قرآن این است: اگر کسی نسبت به آنچه که باید ایمان بیاورد، کفر بورزد و راه مؤمنان را رها کرده و در راه کافران قرار گیرد، اعمال او بر باد می رود و در آخرت در زمره زیانکاران خواهد بود. «کفر به ایمان» یعنی آدمی به آنچه که می ‏داند حق است عمل نکند؛ مانند اینکه می داند اسلام حق است ولی مشرکین را دوست بدارد و با آنان اختلاط کند و نیز مانند کسی که می داند نماز و روزه و زکات و حج، جزء دین و از ارکان آنند ولی با این حال آنها را ترک کرده و به آنها عمل نکند. فرق بین کافر و فاسق: نکته دیگر اینکه «کفر به ایمان» در مورد کسی صادق است که همواره عمل به مقتضای ایمان خود را ترک کند و همیشه و به طور دائم بر خلاف علم خود عمل نماید از این رو کسی که در زندگیش گاهی حق را می‏پوشاند و بر خلاف علم و ایمانش عمل می‏کند به چنین کسی نمی‏گویند به ایمانش کفر ورزیده؛ بلکه می‏گویند او مرتکب فسقی شده است. 💢 فراز سوم: در هیچ شرایطی ظلم نکنید. یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامِینَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلَا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَیٰ أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَیٰ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ (8- مائده) این آیه می گوید: ای اهل ایمان! برای خدا قیام کنید و شهادت عادلانه دهید. دشمنی گروهی نباید سبب شود که عدالت را رعایت ننمایید. عدالت ورزید که آن به تقوا نزدیکتر است و از خدا پروا داشته باشید زیرا که خداوند به آنچه انجام می ‏دهید، آگاه است. "شنئان" به معنای بغض و کینه ایست که همراه فاصله گرفتن باشد. آیه مورد بحث در مورد شهادت دادن به ناحق علیه کسی است که در آن، شاهد به دلیل بغضی که نسبت به مشهود علیه دارد سعی می کند تا با ضایع کردن حق او، انتقام خود را از او بگیرد. آیه در صدد آن است که مومنین را از چنین ظلمی در شهادت باز دارد ظلمی که ممکن است در اثر وجود سابقه دشمنی بین آنها در شهادت صورت پذیرد. از این رو شهادت را مقید به قسط کرد و فرمود: باید که شهادت شما به قسط و به حق باشد و در شهادت دادن کینه ها و غرضهای شخصی را دخالت ندهید. آنگاه به دلیل اهمیت موضوع بار دیگر روی مساله عدالت تکیه کرده و می‏ فرماید: عدالت بورزید که به پرهیزگاری نزدیکتر است و از آنجا که عدالت مهمترین رکن تقوا و پرهیزگاری است به عنوان تاکید اضافه می‏کند: از خدا پروا داشته باشد؛ زیرا خداوند از تمام اعمال شما آگاه است. 📚تفسیر المیزان، ج۵/ تفسیر نمونه،ج۴ @hawzah_khaharan_alborz
💢سی شب، سی پیام ❇️ پیام های جزء هشتم قرآن کریم ❇️ 💢 فراز اول گر طالب هدایتی از اکثریت پیروی نکن، وَإِنْ تُطِعْ أَکْثَرَ مَنْ فِی الْأَرْضِ یُضِلُّوکَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا یَخْرُصُونَ (116- انعام) در این آیه خداوند به پیامبرش به عنوان مخاطب خاص و به همه مردم به عنوان مخاطب عام هشدار می دهد که اگر به دنبال اکثریت بیفتند از مسیر هدایت و بندگی خدا خارج شده و گمراه می شوند. آنگاه علت را هم اینگونه بیان می کند که اکثر مردم بر اساس علم و حقیقت عمل نکرده و سخن نمی گویند ملاک کار بیشتر مردم بر حدس و گمان استوار است در حالی که یافتن جاده سعادت و حرکت در آن نیاز به علم حقیقی دارد که آن در مکتب وحی و عقل سلیم (عقل و نقل) یافت می شود و بس. 💢 فراز دوم از ترس نداری، فرزندان خود را سقط نکنید! وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَکُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَإِیَّاهُمْ (151- انعام) پیام آیه روشن است خداوند متعال در این آیه کسانی را که از ترس فقر و نداری به فکر کشتن فرزندان خود می افتند را مخاطب قرار داده و آنها را از این کار نهی کرده است و چون هر انحراف عملی ریشه در انحراف فکری دارد از این رو سخنی گفته تا اندیشه آنها را اصلاح کند. فرموده است: شما که نگران رزق و روزیتان هستید بدانید که رزق تمام مخلوقات به دست ماست. ما هستیم که شما و فرزندانتان را روزی می دهیم پس دیگر نگران چه هستید؟ شاید به ذهن بیاید که این آیه امروز، مخاطبی ندارد؛ زیرا در دنیای علم و تمدن بشری دیگر کسی پیدا نمی شود که بخواهد فرزند خود را آن هم برای نان و آبی به قتل برساند؛ اما این سخن با واقعیت جامعه در تضاد است و هشدار قرآن همچنان مخاطبان فراوانی دارد. کم نیستند کسانی که از ترس خرج و مخارج آینده تصمیم به سقط کودکان بی گناهی می گیرند که هنوز چشم به جهان نگشوده اند، قلب کوچکشان در عشق به زندگی در حال طپیدن است. آیا این عده که متاسفانه عده شان کم هم نیست مخاطب آیه نیستند؟ 💢 فراز سوم ایمان لازم است؛ اما کافی نیست: یَوْمَ یَأْتِی بَعْضُ آیَاتِ رَبِّکَ لَا یَنْفَعُ نَفْسًا إِیمَانُهَا لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ فِی إِیمَانِهَا خَیْرًا قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ (158- انعام) لحظه ای که مرگ یا عذاب قطعی فرا می رسد کسی که تا کنون ایمان نیاورده در این شرایط هولناک ناگهان برگشته و ادعای ایمان می کند پیام آیه این است که چنین ایمانی که از سر اختیار نیست و از روی ناچاریست سودی به حال صاحبش ندارد و نیز اگر قبلا ایمان آورده ولی تا این زمان عمل صالحی از او سر نزده است چنین ایمانی هم نمی تواند دردی از او دوا کرده و مایه نجاتش از جهنم شوند. نکته مهمی که در آیه وجود دارد این است که ایمان در روز ظهور آیات الهی (وقوع عذاب و یا موقع مرگ) وقتی مفید است که آدمی در دنیا و قبل از ظهور آیات نیز به اختیار ایمان آورده و دستورهای خداوند را عملی کرده باشد؛ ولی کسی که در دنیا ایمان نیاورده و یا اگر آورده در پرتو ایمانش خیری کسب نکرده و عمل صالحی انجام نداده و در عوض سرگرم گناهان بوده؛ چنین کسی ایمانش که ایمان اضطراری است در وقت وقوع عذاب و یا در موقع مرگ سودی به حالش نمی‏دهد. 📚 تفسیر المیزان، ج۷ / تفسیر نمونه ج۶ @hawzah_khaharan_alborz
💢 سی شب، سی پیام ❇️ پیام های جزء دوازدهم ماه مبارک رمضان ❇️ 💢 فراز اول کسانی که خداوند در همین دنیا با آن‌ها تسویه حساب می‌کند. مَنْ کانَ یُریدُ الْحَیاةَ الدُّنْیا وَ زینَتَها نُوَفِّ إِلَیْهِمْ أَعْمالَهُمْ فیها وَ هُمْ فیها لا یُبْخَسُون (15) أُولئِکَ الَّذینَ لَیْسَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ إِلاَّ النَّارُ وَ حَبِطَ ما صَنَعُوا فیها وَ باطِلٌ ما کانُوا یَعْمَلُون (16 - هود علیه‌السلام) آیه شریفه در صدد بیان این مطلب است که عمل آدمی، تنها آن نتیجه‌ای را پی خواهد داشت که او قصد کرده است؛ که اگر منظورش نتیجه‌ دنیوی باشد نتیجه دنیوی هم نصیبش می‌شود؛ مثلاً وضع مالی‌اش بهتر می‌شود، مشهور می‌شود، به نام و نانی می‌رسد و مانند آن. البته این در صورتی است که سایر عوامل لازم هم کمک بکنند. نکته مهم این است که چنین عملی، فواید اخروی برای صاحبش نخواهد داشت؛ زیرا او که قصد آن نتایج را نداشته تا نصیبش شود و صرف اینکه عملی صلاحیت دارد که در طریق آخرت واقع شود، برای رستگاری و رسیدن به نعمت‌های اخروی کافی نیست. از این آیه پاسخ این سوال مشهور و مانند آن هم روشن می‌شود که می‌پرسند: آیا ادیسون در اثر این خدمت بزرگی کرده است به بهشت می‌رود؟ جواب این سوال از همین آیه شریفه روشن می‌شود که اگر این خدمت را برای رضای خدا انجام داده باشد؛ بله از جزای اخروی بهره‌مند خواهد شد اما اگر برای شهرت و نام آوری این کار را کرده باشد با شهرتی که خداوند برای او در دنیا فراهم کرد در حقیقت او را به مقصودش رساند و او دیگر بابت این عملش، بهره‌ای از بهشت نخواهد داشت. 💢 فراز دوم بقیة الله به چه معناست؟ بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ وَ ما أَنَا عَلَیْکُمْ بِحَفیظ (86- هود علیه السلام) ترجمه آیه این است: آن سودی که پس از رعایت احکام خدا برای شما باقی می‌ماند (دنیوی و اخروی)؛ برای شما بهتر است به شرط آنکه به خدا و دستورش ایمان داشته باشید؛ زیرا این واقعیت را تنها کسانی درک می‌کنند که به خدا و حکمت او و فلسفه فرمان‌هایش ایمان داشته باشند. درست است که آیه مورد بحث درباره قوم شعیب علیه‌السلام است و منظور از «بَقِیَّتُ اللَّه»، سود و سرمایه حلال و یا پاداش الهی است، ولی هر موجود نافع که از طرف خداوند برای بشر باقی مانده و مایه خیر و سعادت او گردد، « بقیة‌الله» محسوب می‌شود. بنابراین تمام پیامبران الهی و پیشوایان بزرگ و نیز تمام رهبران راستین که پس از مبارزه با یک دشمن سر سخت برای یک قوم و ملت باقی می‌مانند از این نظر بقیة‌الله اند. از امام باقر علیه‌السلام نقل شده است: « نخستین سخنی که مهدی علیه‌السلام پس از قیام خود می‌گوید این آیه است"بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ"سپس می‌گوید منم بقیة‌الله و حجت و خلیفه او در میان شما، سپس هیچ‌کس بر او سلام نمی‌کند مگر اینکه می‌گوید: السلام علیک یا بقیة‌الله فی ارضه‌» چون مهدی موعود علیه‌السلام، آخرین پیشوا و بزرگ‌ترین رهبر انقلابی پس از قیام پیامبر اسلام صلی الله علیه و آ له است بی شک یکی از روشن‌ترین مصادیق «بقیة‌الله» خواهد بود بلکه از همه به این لقب شایسته‌تر است، به خصوص که تنها باقی‌مانده بعد از پیامبران و امامان، آن حضرت است. 💢 فراز سوم چرا برخی حرف حق را نمی‌فهمند؟ قَالُواْ یَاشُعَیْبُ مَا نَفْقَهُ کَثِیرًا مِّمَّا تَقُولُ (91- هود علیه‌السلام) «اکثر چیزهایی که تو می‌گویی ما نمی‌فهمیم» ؛ این جمله، سخن مردم مدین است که به پیامبر خود، حضرت شعیب علیه السلام می‌گفتند. وقتی آن حضرت معارف دین و احکام الهی را برای آن‌ها بیان می‌کرد در پاسخ به او چنین می‌گفتند و سخنان آن پیامبر خدا را حرف‌هایی سست و بی سر و ته قلمداد می‌کردند. امروز هم وقتی احکام و بایدها و نبایدهای دین به بهترین . واضح‌ترین بیان برای برخی بازگو می‌شود همین پاسخ شنیده می‌شود. کسی که سرکرده جمعیتی شود و آن‌ها را به سوی گمراهی و معصیت رهبری کند در قیامت پیشاپیش آن جمعیت و به همراه آن‌ها وارد آتشی می‌شوند که خود در دنیا افروختند و در آن سوختند. قرآن به عنوان دردآشنای دارو شناس این رفتار را این‌گونه تحلیل می‌کند که چون این‌ها عقل و فطرت خود را زیر خروارها خاک شهوت و غضب دفن کردند. اکنون که در برابر ندای وحی و فطرت قرار می‌گیرند قادر به درک آن نیستند با اینکه به ظاهر مشکلی در قوای ادراکی آن‌ها وجود ندارد. برای همین است که اذعان به نفهمیدن حرفی می‌کنند که مؤمنین به راحتی آن را فهمیده و درک می‌کنند. 📚 تفسیر المیزان، ج۱۰/ تفسیر نمونه، ج۹ / کمال الدین، ج۱ 🔶️🔶️🔶️🔶️🔶️🔶️🔶️🔶️🔶️🔶️ @hawzah_khaharan_alborz
💢 سی شب، سی پیام ❇️ پیام های جزء شانزدهم قرآن کریم ❇️ 💢 فراز اول وحی فعل یا ایجاد تمایل به کار خیر وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَیْنا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إیتاءَ الزَّکاةِ وَ کانُوا لَنا عابِدین (73- انبیاء ع) و ما به آنها انجام کارهای خیر و برپا داشتن نماز و پرداخت زکات را وحی کردیم و آنها تنها ما را عبادت می کردند. هر چند این آیه در توصیف پیشوایان هدایت است ولی حالتی در آن آمده که مراتب ضعیف ترش را می توان در دیگران نیز مشاهده کرد. وحی همان الهام کردن و به دل انداختن است چیزی که هست در وحی یا به دلیل سرعت زیاد یا به دلیل رمزی و سری بودن و یا به دلایلی دیگر، کسی جز موجود الهام شده از این فرایند و نیز محتوای آن با خبر نمی شود. وحی به دو صورت ممکن است رخ دهد؛ یکی وحی گزاره های علمی است که در این نوع گیرنده به چیزی که نمی دانست عالم می شود. نوع دیگر وحی فعل عملی است به این صورت که فرد گیرنده در خود میل و اشتیاق شدید به کاری را پیدا کرده و درصدد انجام آن بر می آید. در آیه مورد بحث سخن از وحی فعل و کارهای خیر است. نمونه های قابل درک این نوع وحی را همه می توانند در خود احساس کنند؛ زمانی که بدون مقدمه در خود میل شدیدی به انجام کار خیری پیدا می کنید و به تکاپو می افتید تا به هرترتیب که شده آن را انجام دهید؛ مصداق و نمونه ضعیف شده ای از وحی فعل خیر است. وحی به مادر موسی برای رها کردن او در آب هم از نمونه های این نوع وحی است. 💢 فراز دوم باید قدردان دانشمندان نظامی و هسته ای باشیم وَ عَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَّکُمْ لِتُحْصِنَکُم مِّن بَأْسِکُمْ فَهَلْ أَنتُمْ شَاکِرُونَ(80- انبیاء ع) ما ساختن زره را به داود ع آموختیم، تا شما را در جنگهایتان حفظ کند. آیا شکر آن را به جا می‏آورید؟ «لبوس» بر اساس آنچه که صاحب تفسیر مجمع البیان می‏گوید هر گونه اسلحه دفاعی و تهاجمی؛ مانند زره، شمشیر و نیزه را شامل می‏شود؛ ولی عبارت « لِتُحْصِنَکُم؛ تا شمارا حفظ کند» قرینه خوبی است که نشان می‏دهد «لبوس» در اینجا به معنی زره است. نکته ای که در این آیه وجود دارد این است که خداوند متعال می فرماید ما به داود علیه السلام یاد دادیم که چگونه زره بسازد بعد جمله ای دارد که معلوم می شود این تعلیم برای نفع شخصی نبوده است چون نمی فرماید آموختیم تا با ساخت و پوشیدن زره از خود محافظت کند بلکه می فرماید تا شما را از خطر حفظ کند این جمله نشان می دهد که تعلیم صنعت زره و ساخت آن به دست داود علیه السلام برای منفعتی عام و حفظ مومنان از خطر دشمنان بوده است. آنگاه در پایان در قالب سوالی به جامعه ایمانی توصیه اکید می کند که قدر این نعمت را دانسته و نسبت به آن شکرگزار باشند. 💢 فراز سوم ذکر یونسیه نسخه­ ای برای نجات همه مومنین وَ ذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَی‏ فیِ الظُّلُمَتِ أَن لَّا إِلَاهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنیّ‏ کُنتُ مِنَ الظَّلِمِینَ(87)فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمّ‏ وَ کَذَالِکَ نُجِی الْمُؤْمِنِینَ(88- انبیاء ع) و یاد کن صاحب ماهی (حضرت یونس) را ‏ زمانی که خشمناک از میان قومش‏ رفت و گمان کرد که ما زندگی را بر او تنگ نخواهیم گرفت؛ پس در تاریکی‏های شب، زیر آب و در دل ماهی‏، ندا داد که: معبودی جز تو نیست تو از هر عیب و نقصی منزّهی، همانا من از ستمکارانم. پس ندایش را اجابت کردیم و از اندوه نجاتش دادیم و این‏گونه مؤمنان را نجات می‏دهیم. «نون» در لغت به معنی ماهی عظیم یا به تعبیر دیگر نهنگ یا وال است‏. مراد از ذو النون (صاحب ماهی)، یونس پیغمبر علیه السلام است که از طرف پروردگار بر اهل نینوا مبعوث شد و ایشان را دعوت کرد ولی ایمان نیاوردند. پس از مدتی که ایمانشان نا امید شد نفرینشان کرد و از خدا خواست تا عذابشان کند. یونس در حالی که از قومش غضبناک بود از میانشان بیرون شد و آنها را به عذاب خدا سپرد و رفت بدون اینکه از ناحیه خدا دستوری داشته باشد. اما همین که نشانه‏های عذاب نمودار شد قوم او توبه کردند و ایمان آوردند. پس خدا عذاب را از ایشان برداشت و خداوند صحنه‏ای به وجود آورد که در نتیجه یونس به شکم یک ماهی بزرگ فرو رفت و در آنجا زندانی شد تا آنکه خدا آن بلیه را از او برداشته دو باره به سوی قومش فرستاد. 📚 مجمع البحرین، ج۱/ المفردات، ج۱/ تفسیر المیزان، ج۱۴/ مجمع البیان، ج۷
💢سی شب، سی پیام ❇️پیام های جزء بیست و یکم ماه مبارک رمضان 💢 فراز اول هدایتی که نصیب هر کس نمی شود وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنین (69- عنکبوت) کسانی که در راه ما جهاد کنند ما آنها را به طرق خویش هدایت می‏کنیم، و خداوند با نیکوکاران است‏. «مجاهدة» یعنی به کار بردن آخرین حد وسع و قدرت در دفع دشمن که بر سه قسم است: جهاد با دشمن ظاهری، جهاد با شیطان و جهاد با نفس. «جاهَدُوا فِینا؛ جهادشان همواره در راه ماست‏» کنایه از این است که جهادشان چه در راه عقیده و چه در راه عمل در اموری است که متعلق به خداوند متعال است. « سُبُلَنَا؛ راه‏های خدا» عبارت است از راه ‏هایی که آدمی را به سوی او هدایت و به او نزدیک می‏کند؛ چون به عنوان مثال وقتی می‏گویند این راهِ سعادت است، معنایش این است که: این راه به سعادت ختم می‏شود. نکته قابل توجه اینکه هدایتی که در آیه آمده است از جنس هدایت ابتدایی که همه انسانها از آن برخوردارند نیست. هدایت ابتدایی همان نشان دادن راه در ابتدای کار است که این هدایت ابتدایی با فرستادن پیامبران و بیان احکام الهی در مورد تمام انسانها محقق می شود. از این مرحله به بعد کسانی که طبق آن برنامه های عمل کردند و قدری در مسیر خدا حرکت کردند هدایت ویژه الهی شامل حال آنها می شود که این می شود هدایت مضاعف.مؤید این تفسیر اشاره به معیت یا همان همراهی اختصاصی است که در جمله بعد آمده است. 💢 فراز دوم عاقبت گنهکاری که توبه نکند ثُمَّ کانَ عاقِبَةَ الَّذینَ أَساؤُا السُّوای‏ أَنْ کَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ وَ کانُوا بِها یَسْتَهْزِؤُن (10- روم) سرانجام کسانی که اعمال بد انجام دادند بجایی رسید که آیات خدا را تکذیب کردند، و از آن بدتر به استهزاء و مسخره کردن آن برخاستند. این آیه هشداری است به کسانی که بعد از لغزش و گناه به مسیر حق بر نگشته و توبه نمی کنند. کسانی که با توبه بعد از گناه، جانشان را شستشو نمی دهند در اثر تراکم گناه بر جانشان کم کم به مرحله ای می رسند که امیدی به بازگشتشان نیست و آن زمانی است که کارشان از کذب به تکذیب برسد. اینان کسانی اند که تا دیروز برخلاف دستور دین عمل می کردند و امروز منکر اصل دین اند. حقیقت این است که گناه بی توبه رفته رفته سر از کفر درمی آورد. برای نمونه اگر سالهای قبل روزه نمی گرفت و گناهکار بود چون توبه نکرد و این گناهان در او انباشته شد حرف امسال او این است که: «ای بابا چه دینی چه روزه ای دلت پاک باشه!» بی تردید اگر کسی این سخن را بگوید و به آن باور داشته باشد کافر است؛ کفری که محصول تجمع گناهانی به ظاهر ساده است. آری گناه مانند جذام به مرور روح ایمان را می‏خورد و آن را از بین می‏برد تا کار به جایی می‏رسد که سر از تکذیب آیات الهی در می‏آورد؛ از آن هم فراتر رفته و او را به تمسخر پیامبران و آیات الهی وامی‏دارد. به این مرحله که رسید دیگر هیچ اندرز و انذاری در او مؤثر نیست و جز تازیانه عذاب الهی، راهی باقی نمی‏ماند. 💢فراز سوم سیل و زلزله ای که ما می سازیم: ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذیقَهُمْ بَعْضَ الَّذی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُون (41- روم) به سبب اعمال زشتی که مردم به دست خود مرتکب شدند، فساد و تباهی در خشکی و دریا نمودار شد تا خداوند کیفر برخی از آنچه را که انجام داده‏اند به آنان بچشاند؛ شاید از گناه و طغیان‏ برگردند. مراد از فساد در زمین، مصایب و بلاهایی عمومی است که منطقه ای را فرا گرفته و مردم را نابود می‏کند؛ مانند زلزله، قحطی، بیماریهای واگیردار، جنگها و غارتها؛ خلاصه هر بلایی که نظام آراسته و صالح جاری در عالم را بر هم ‏زند و زندگی خوش انسانها را از بین ببرد. آیه شریفه می فرماید: این فساد ظاهر در زمین، بر اثر اعمال مردم است؛ یعنی به خاطر شرکی است که می‏ورزند، و گناهانی است که می‏کنند. 🔶️🔶️🔶️🔶️🔶️🔶️🔶️🔶️ @hawzah_khaharan_alborz
💢 دعای روز بیست و دوم ماه مبارک رمضان بسم الله الرحمن الرحیم ❇️ اللهمّ افْتَحْ لی فیهِ أبوابَ فَضْلَکَ وأنـْزِل علیّ فیهِ بَرَکاتِکَ وَوَفّقْنی فیهِ لِموجِباتِ مَرْضاتِکَ واسْکِنّی فیهِ بُحْبوحاتِ جَنّاتِکَ یا مُجیبَ دَعْوَةِ المُضْطَرّین. 💢خدایا بگشا به رویم در این ماه درهاى فضلت وفرود آر برایم در آن برکاتت را وتوفیقم ده در آن براى موجبات خوشنودیت ومسکنم ده در آن وسطهاى بهشت اى اجابت کننده خواسته ها ودعاهاى بیچارگان. 🔶️🔶️🔶️🔶️🔶️🔶️🔶️🔶️ @hawzah_khaharan_alborz