eitaa logo
کانال‌حوزه‌علمیه‌خواهران‌استان‌البرز
1.4هزار دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
1.9هزار ویدیو
337 فایل
کانال‌مدیریت‌حوزه‌علمیه‌خواهران‌استان‌البرز منتظر ارسال اخبار شما هستیم eitaa.com/kowsarnews_Alborz اطلاع رسانی ☎️شماره تماس : 📞 02634995630
مشاهده در ایتا
دانلود
پرده اول... روز سوم یادبود پدرم بود حسینیه نزدیک خونمون براش مراسم یادبود گرفته بودیم دقیقا روز انتخابات مجلس شورای اسلامی (۲ اسفند۹۸) بعضیها ماسک زده و دستکش پوشیده بودن ! میومدن و عرض تسلیتی بدون دست دادن و روبوسی و سریع میرفتن ( مگه نه اینکه رسم بر تسلای بازمانده، بوسیدن و دست دادنه و کمی همنشینی و همدردی) ! فراموش کرده بودم علتش بیماری منحوس کروناست یه کم متعجب و کمی ناراحت بودم اما بعد دلیلش رو متوجه شدم و حق دادم بهشون. همین که با این شرایط اومدن سرم منت گذاشتن. با استرسی که داشتن از اومدنشون باید سپاسگزار هم می بودم... دوران قرنطینه شروع شد... تعطیلی مدارس ، مغازه ها و شرکت ها .... ترس از مبتلا شدن به این ویروس همه رو خونه نشین کرده بود ( کاش نسبت به ویروس گناه هم این قدر دغدغه مند بودیم و اهل پرهیز!) ماهم مستثنا نبودیم مضاف بر اینکه عزادار از دست دادن پدر هم بودیم و از حال و حوصله همه ما خارج بود بیرون رفتن . پس ناچار همگی خونه نشین شدیم ... کارم شده بود پختن شستن و ضد عفونی کردن و تذکر دادن به رعایت بهداشت فردی و گروهی (انصافا کار نفس گیری بود) ...... خانواده پرجمعیت هم که داشته باشی دغدغه بیشتری هم داری ! اما با این حال تنها رسیدگی به خانواده منو اقناع نمی کرد آخه کسی نبودم که فقط به کار خونه راضی باشم ....! باید کاری میکردم شاهکار ... ! پیشنهاد دوخت ماسک رو از طرف آستان قدس و گروه جهادی قبول کردم .... امااااا بازهم اقناع نشدم . جمع آوری بسته های معیشتی و رسوندن به آسیب دیدگان شغلی از ویروس منحوس کرونا هم همینطور نه که کار ارزشمندی نباشه ، نه. طبعم رضا به این کارها نمی داد آرامش روحم رو کفایت نمیکرد ... تا اینکه بیانات رهبری (روحی فداه)رو دیدم مبنی براینکه اموات بیماری کرونا باید تغسیل بشن ولو با صرف هزینه... در صورتی که متاسفانه با تیمم دفن می شدن!!! (اگر پدرم رو بدل از غسل تیمم میکردن چی ؟! آخرین عمل تسلیم بودنش در برابر خدا دست باقی انسان ها بود اگر نمی شد چی ؟ ..... خدایا! پذیرفتنش برام قابل قبول نبود.....پس باید باری از دوش مسلمان کم میکردم و اندوه آخرش رو از این دنیا برطرف میکردم ولو اندک و به اندازه وسعم .... قبلا هم در طرح طاهرین ثبتنام کرده بودم و از طرف آرامستان منتظر فراخوان و گذروندن دوره بودم .... که در بحرانی ترین وضعیت کشور بامن تماس گرفته شد و من هم که منتظر ... به خانواده م حرفی نزدم قطعا اگر مطلع می شدن مانع می شدن و البته حق هم داشتن اما پس جهاد در کجا معنا پیدا میکنه؟ خجل می شدم ازین که نتونم کاری کنم در صورتی که توانش رو داشتم.... پس بدون هیچ واهمه ای احساس تکلیف و اشتیاق به خدمت منو به سوی بهشت سکینه روانه کرد ‌.... آموزش اولیه و مقدماتی رو گذروندم و آماده اعزام به بهشت علی (اشتهارد)شدم... و اما بعد.... @hawzah_khaharan_alborz
پرده دوم... وقتی به بهشت علی فکر میکنم.... 《كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ ثُمَّ إِلَيْنا تُرْجَعُونَ》 هر نفسى، چشنده‌ى مرگ است؛ سپس به سوى ما باز گردانده مى‌شويد... هر روزی که وارد بهشت علی میشم با خودم تکرار میکنم .... به آرامگاه نزدیک میشیم!!! ... آخر دنیاااااا ....ایستگاه آخر ...آرامگاه ابدی من و مااااااا .!!!!!.....بعد این همه دوندگی در دنیا! یک متر و نیم جا!!!!!! هواشونفَس میکشم و به "ن... ف‌‌...س..."م یادآور میشم تا اونم نفس بکشه و هوای این دشت رو استنشاق کنه !!! بوی سدر ...بوی کافور ... و بوی تمام شدن رو استشمام کنه... طعمش رو بچشه و مزه مزه کنه ودر گوشه ذهنش حک کنه مباد که فراموشش بشه....! راستیتش به نظرم طعم گسی داره ...برام ناآشناست هنوز! کال به نظرم میاد.... منقلبم میکنه و مبهوتم.... اطرافمو نگاه میکنم تا چشم کار میکنه دشته...دشت وسیعی که قراره خونه همیشگی ما زمینی ها بشه .....!!! اما فقط یک مترو نیم از این دشت سهم ماست شااااااید ! 《فبای الاء ربکما تکذبان؟》 نفَسم تو سینه حبس میشه و ن"ف"سم کم میاره....باید رهاش کنم تا به خودش مشغول باشه دغدغه مفیدی براش فراهم شده باشه که درس عبرتش باشه .... 《 فَيَوْمَئِذٍ لَا يُسْأَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَلَا جَانٌّ 》 به حال خودش رهاش میکنم.... خوب جایی آوردمش ! ❕❕❕❕❕❕❕❕❕❕❕❕ وارد نماز خونه میشم ورودیه خوبیه برای اهل تفکر...! استراحتگاه تامل برانگیزیه ... همین اقامتگاهم، شااااااید،ناجی من بشه! یواش یواش به سمت مطهرخونه ! (مزّین به نام قرارگاه جهادی سردار شهید سلیمانی) میریم... برای تطهیر جسمی منتظر ... جسمی طرد شده از دنیا و اهل دنیااااا.....!!! (آخردرگیر ویروس منحوس کروناست) بی وفا دنیا و بی وفا اهل دنیا ... انگار چشم روحش ما رو به استمداد می طلبه و با درخششی وصف ناپذیر ازمون استقبال میکنه! تابه حال کسی رو برای مدد خواستن انقدر مشتاق ندیدم!!! عزیزترین کسانش هم حتی درکنارش نیستن (لعنت به کرونا) «اوست که شما را از گل (آب و خاک) آفرید و سپس مهلتی مقرر کرد و مهلت مقرر پیش اوست. » و اما انگیزه من....قال عشق ...قال سخا... قال وفا... قال جانم :امام حسین (علیه السلام) 《اعْلَمُوا أَنَّ حَوَائِجَ النَّاسِ إِلَيْکُمْ مِنْ نِعَمِ اللَّهِ عَلَيْکُمْ فَلَا تَمَلُّوا النِّعَمَ فَتَتَحَوَّلَ إِلَى غَيْرِکُم》 (بدانید نیازمندی‌هاى مردم از نعمت‌هاى الهى است پس از آنها ملول و افسرده نشوید) *و تو ذهنم ملکه س و نقش بسته برای همیشه* وظیفه من هم الان برطرف کردن آخرین نیاز یک انسان بود .‌‌‌‌.. بدون فریاد در سکوت ابدی منو به یاری طلبیده بود (بسی سعادت)... (الحمدلله والمنه)  حاج اسماعیل دولابی میفرمودند: «انا لله و انا الیه راجعون» مثل اسم عبور است. همه غم‌ها را باطل می‌کند و همه راه بندان‌های به سوی خدا را باز می‌کند.... بسم الله... کارمون رو شروع میکنیم .... باز کردن کاور یه از دنیا گذشته (فقط با بند اومدن یه نفس، یه "آه")!!! خدا کنه "آه" آخرش اسم (الله)بوده باشه نه "آه" حسرتش!!!! مایه ضدعفونی رو روش سرازیر میکنم... با خودم نجوا میکنم .... خدایا هر نوع آلودگی رو با همین مایه از جسمش پاک کن تا اثری ازش نمونه ....!!! آب رو برای شستنش باز میکنم... مواد شوینده رو میارم و شروع میکنم.... اگر مانعی باشه از بین ببرم... یه بار دیگه زمزمه میکنم خدایا مانعی اگر هست در جسمش برای پرواز روحش خودت برطرف کن! نوبت آب سدر میرسه.... شستن سر با سدر، مستحب و موجب بر طرف شدن اندوه و فزونى روزی... از ذهنم این جمله رد میشه... خدایا الساعه اندوه و نگرانیش رو برای فشار قبر ازبین ببر .... آب کافور رو باید باز کنم تا جسم رو خوشبو کنم برای ملاقات با فرشته ها! که بوی خوشی ازش به مشامشون برسه تا بهتر ازش استقبال کنن... و اما در آخر شستشو با آب خالص ..... خدایا از دنیا خلاصش کردی در آخرت هم از گناهان خالصش کن و و اورا پاکیزه بپذیر ... لباس آخرتش رو مهیا میکنم ..... کمی از عطر خوشبوی کافور رو به سجده گاه هفتگانه ش میزنم و سعی میکنم لباس رو تمیز و بدون چروک با بند ببندم تا مرتب به ملاقات خالق بره ،آخر لباس آخر و آخرتش به حساب میاد باید تمیز و مرتب باشه... به همراه دوستان نماز آخر رو براش می خونیم و دعا میکنیم و با سلامی بر حسین (علیه السلام) و صلواتی بر محمد و آل محمد (صلوات الله علیه و آله و سلم ) راهی سرای آخرتش میکنیم ..... باشد که خدا به نحو شایسته از او و ازما بپذیرد...‌‌ ثواب این کار رو هدیه میکنم به روح سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و روح پدر و مادرم ان شاء الله که بهره مند بشن و فیوضات الهی نصیبشون بشه @hawzah_khaharan_alborz