eitaa logo
مدیریت حوزه علمیه خواهران استان یزد
1.5هزار دنبال‌کننده
29.1هزار عکس
2.2هزار ویدیو
800 فایل
مدیریت حوزه علمیه خواهران استان یزد مرجع اخبار حوزه علمیه خواهران استان یزد پوشش جدیدترین اخبار مدارس علمیه خواهران استان یزد پایگاه اطلاع‌رسانی : http://yazd.whc.ir ارتباط جهت تبادل : @FZareian ارتباط با ادمین : @yazd_1404 تبلیغ نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
شبهه: مى‌گویند در فقه شیعه زن از زمین و عقار ارث نمى‌برد، پس چگونه حضرت زهرا فدک را از پدر به ارث برد؟ پاسخ: 💡1. اگر در فقه شیعه آمده که زن از عقار و زمین ارث نمى برد، مراد زوجه و همسر است، و زهرا دختر پیامبر بود، دختران و پسران، همگى یکسان از همه چیز ارث مى برند: (یوصیکم الله فى أولادکم للذکر مثل حظ الأُنثیین )258] 💡2. فدک میراث نبود، بلکه نحله و هدیه پیامبر اکرم به دخترش زهرا بود، آن گاه که آیه مبارکه ( وآت ذا القربى حقه والمسکین وابن السبیل ولا تبذر تبذیراً ) . [259] «به خویشاوند نزدیک حقشان را بده و به مستمند زمین گیر و در راه مانده نیز و هرگز اسراف کار مباش.» نازل شد پیامبر گرامى فدک را که جزء انفال بود، به دخترش زهرا بخشید و سال‌ها در اختیار زهرا بود و کارگران او در آنجا کار مى کردند، بعداً به خاطر یک حدیث مجعول، «نحن معاشر الأنبیاء لا نورث» از دست زهرا گرفتند و در زمان عثمان از آن مروان و بعدها هم از آن آل مروان شد.
⭕️شبهه: مى‌گویند تاریخ اسلام، گواهى مى‌دهد که على(علیه السلام) یک قهرمان شجاع و خیبرگیر و دلیر و دشمن‌شکن بود. آیا شایسته است به همسرش جسارت شود و او سکوت کند؟ 💡پاسخ: قهرمانى واقعى، تنها در شجاعت بدنى، خلاصه نمى شود. علاوه بر این، انسان باید از نظر روحى هم، قهرمان شجاع باشد و در جایى که اظهار شجاعت به مصلحت اسلام نباشد، بتواند خویشتن دارى کند. پیامبر گرامى(صلى الله علیه وآله) از جایى عبور مى کرد، جمعى را دید که مشغول وزنه‌بردارى هستند تا نیرومندترین فرد را مشخص کنند، پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: «أشجعکم من غلب هواه» شکى نیست که امیرمؤمنان، شجاع و قهرمان بود و در تاریخ اسلام، فردى به پایه او در مقاومت و دلیرى نمى‌رسد، او تنها کسى است که پیامبر در جنگ خندق، درباره‌اش فرمود: «ضربة علىّ یوم الخندق أفضل من عبادة الثقلین» ولى مصالح آن روز امت اسلامى، ایجاب مى کرد که صبر و بردبارى را بر اعمال قدرت، ترجیح دهد، زیرا ستون پنجم در داخل مدینه مشغول فعالیت بود که نظم را به هم بزند. اعراب بیرون مدینه از اسلام دورى جسته و رسماً مرتد شده بودند. در چنین شرایطى اعمال قدرت، و کشتن مهاجم و دستیاران او، نتیجه اى جز یک جنگ داخلى تمام عیار میان بنى هاشم و قبیله هاى تیم و عدى در برنداشت، از این جهت، امام بردبارى را پیشه کرد و کراراً این سخن را تکرار مى کرد: «فوالله ما کانَ یُلقى فى روعى، ولا یخطرُ ببالى، أنّ العرب تُزعِجُ هذا الأمرَ من بعده (صلى الله علیه وآله) عن أهل بیته، ولا أنّهم مُنَحُّوه عنّى من بعده! فما راعنى إلاّ انثیالُ الناس على فلان یبایعونه، فأمسکتُ یدى حتّى رأیتُ راجعة النّاس قد رجعتْ عن الإسلام، یدعون إلى مَحق دین محمّد (صلى الله علیه وآله) فخشیتُ إن لم أنصر الإسلام وأهله أن أرى فیه ثَلماً أو هدماً، تکون المصیبة به علىّ أعظمَ من فوت ولایتکم التى إنّما هى متاع أیّام قلائل، یزول منها ما کان، کما یزول السَّرابُ، أو کما یتقشَّعُ السَّحابُ; فنهَضتُ فى تلک الأحداثِ حتّى زاح الباطلُ وَزهقَ، واطمأنَّ الدِّینُ وتَنَهْنَهَ». «به خدا سوگند هرگز فکر نمى کردم; و به خاطرم خطور نمى کرد که عرب بعد از پیامبر; امر امامت و رهبرى را از اهل بیت او بگردانند(و در جاى دیگر قرار دهند و باور نمى کردم) آنها آن را از من دور سازند! تنها چیزى که مرا ناراحت کرد اجتماع مردم اطراف فلان... بود که با او بیعت کنند، دست بر روى دست گذاردم تا این که با چشم خود دیدم گروهى از اسلام بازگشته و مى خواهند دین محمد(صلى الله علیه وآله) را نابود سازند. (در اینجا بود) که ترسیدم اگر اسلام و اهلش را یارى نکنم باید شاهد نابودى و شکاف در اسلام باشم که مصیبت آن براى من از رها ساختن خلافت و حکومت بر شما بزرگتر بود، چراکه این بهره دوران کوتاه زندگى دنیا است که زایل و تمام مى شود. همان‌طور که «سراب» تمام مى شود و یا همچون ابرهایى که از هم مى‌پاشند. پس براى دفع این حوادث به پا خاستم تا باطل از میان رفت و نابود شد و دین پابرجا و محکم شد».