eitaa logo
کانال‌حوزه‌علمیه‌خواهران‌استان‌البرز
1.4هزار دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
1.8هزار ویدیو
337 فایل
کانال‌مدیریت‌حوزه‌علمیه‌خواهران‌استان‌البرز منتظر ارسال اخبار شما هستیم eitaa.com/kowsarnews_Alborz اطلاع رسانی ☎️شماره تماس : 📞 02634995630
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻پیام های جزء هفدهم قرآن کریم ❇️ سی سحر سی پیام 💢وحی فعل یا ایجاد تمایل به کار خیر ⬅️ فراز اول: وَ أَوْحَیْنَا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیرَْاتِ وَ إِقَامَ الصَّلَوةِ وَ إِیتَاءَ الزَّكَوةِ  وَ كاَنُواْ لَنَا عَابِدِینَ(73- انبیاء ع) و ما به آنها انجام كارهاى خیر و برپا داشتن نماز و پرداخت زكات را وحى كردیم و آنها تنها ما را عبادت می کردند. هر چند این آیه در توصیف پیشوایان هدایت است ولی حالتی در آن آمده که مراتب ضعیف ترش را می توان در دیگران نیز مشاهده کرد. وحی همان الهام کردن و به دل انداختن است(1) چیزی که هست در وحی یا به دلیل سرعت زیاد یا به دلیل رمزی و سری بودن(2) و یا به دلایلی دیگر، کسی جز موجود الهام شده از این فرایند و نیز محتوای آن با خبر نمی شود. وحی به دو صورت ممکن است رخ دهد؛ یکی وحی گزاره های علمی است که در این نوع گیرنده به چیزی که نمی دانست عالم می شود. نوع دیگر وحی فعل عملی است به این صورت که فرد گیرنده در خود میل و اشتیاق شدید به کاری را پیدا کرده و درصدد انجام آن بر می آید.(3) در آیه مورد بحث سخن از وحی فعل و کارهای خیر است. نمونه های قابل درک این نوع وحی را همه می توانند در خود احساس کنند؛ زمانی که بدون مقدمه در خود میل شدیدی به انجام کار خیری پیدا می کنید و به تکاپو می افتید تا به هرترتیب که شده آن را انجام دهید؛ مصداق و نمونه ضعیف شده ای از وحی فعل خیر است. وحی به مادر موسی برای رها کردن او در آب(4) هم از نمونه های این نوع وحی است. 💢باید قدردان دانشمندان نظامی و هسته ای باشیم ⬅️ فراز دوم: وَ عَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَّكُمْ لِتُحْصِنَكُم مِّن بَأْسِكُمْ  فَهَلْ أَنتُمْ شَاكِرُونَ(80- انبیاء ع) ما ساختن زره را به داود ع آموختیم، تا شما را در جنگهایتان حفظ كند. آیا شكر آن را به جا مى‏آورید؟ «لبوس» بر اساس آنچه که صاحب تفسیر مجمع البیان مى‏گوید هر گونه اسلحه دفاعى و تهاجمى؛ مانند زره، شمشیر و نیزه را شامل مى‏شود(5)؛ ولى عبارت « لِتُحْصِنَكُم؛ تا شمارا حفظ کند» قرینه خوبی است که نشان مى‏دهد «لبوس» در اینجا به معنى زره است.(6) زره امروز جامعه اسلامی ادوات نظامی و تدافعی و نیز هسته است که خداوند متعال دانش ساخت و تجهیز آن را به دانشمندان ما عنایت می کند ما نیز وضیفه داریم بر اساس دستور قرآن کریم قدردان آنها و سپاسگذار این نعمت الهی باشیم نکته ای که در این آیه وجود دارد این است که خداوند متعال می فرماید ما به داود علیه السلام یاد دادیم که چگونه زره بسازد بعد جمله ای دارد که معلوم می شود این تعلیم برای نفع شخصی نبوده است چون نمی فرماید آموختیم تا با ساخت و پوشیدن زره از خود محافظت کند بلکه می فرماید تا شما را از خطر حفظ کند این جمله نشان می دهد که تعلیم  صنعت زره و ساخت آن به دست داود علیه السلام برای منفعتی عام و حفظ مومنان از خطر دشمنان بوده است. آنگاه در پایان در قالب سوالی به جامعه ایمانی توصیه اکید می کند که قدر این نعمت را دانسته و نسبت به آن شکرگزار باشند. 💢 ذکر یونسیه نسخه­ای برای نجات همه مومنین ⬅️ فراز سوم: وَ ذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَى‏ فىِ الظُّلُمَتِ أَن لَّا إِلَاهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنىّ‏ِ كُنتُ مِنَ الظَّلِمِینَ(87)فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نجََّیْنَاهُ مِنَ الْغَمّ‏ِ  وَ كَذَالِكَ نُجِى الْمُؤْمِنِینَ(88- انبیاء ع) و یاد كن صاحب ماهى (حضرت یونس) را ‏ زمانى كه خشمناك از میان قومش‏ رفت و گمان كرد كه ما زندگى را بر او تنگ نخواهیم گرفت؛ پس در تاریكى‏هاى شب، زیر آب و در دل ماهى‏، ندا داد كه: معبودى جز تو نیست تو از هر عیب و نقصى منزّهى، همانا من از ستمكارانم. پس ندایش را اجابت كردیم و از اندوه نجاتش دادیم و این‏گونه مؤمنان را نجات مى‏دهیم. «نون» در لغت به معنى ماهى عظیم یا به تعبیر دیگر نهنگ یا وال است‏.(7) مراد از ذو النون (صاحب ماهى)، یونس پیغمبر علیه السلام است كه از طرف پروردگار بر اهل نینوا مبعوث شد و ایشان را دعوت كرد ولى ایمان نیاوردند. پس از مدتی که ایمانشان نا امید شد نفرینشان كرد و از خدا خواست تا عذابشان كند. (1)  مجمع البحرین ج1 ص431 (2)  المفردات ج1 ص858 (3)  ر.ک به المیزان ج14 ص305 (4)  آیه 7 سوره قصص (5)  مجمع البیان ج7 ص90 (6)  راغب هم در المفردات خود همین نظر را داده است. (7)همان، ص485
🔻پیام های جزء هجدهم ماه مبارک رمضان: ❇️ سی سحر سی پیام 💢تصور غلطی که سرمایه داران بی دین دارند ⬅️فراز اول: أَ یحَْسَبُونَ أَنَّمَا نُمِدُّهُم بِهِ مِن مَّالٍ وَ بَنِینَ(55) نُسَارِعُ لهَُمْ فىِ الخَْیرَْاتِ  بَل لَّا یَشْعُرُونَ(56- مومنون) آیا گمان مى‏كنند افزونى و گسترشى كه به سبب مال و اولاد به آنان مى‏دهیم؛ برای آن است که مى‏خواهیم در عطا كردن خیرات به آنان شتاب ورزیم؟ [چنین نیست‏] بلكه [آنان‏] درك نمى‏كنند. تصوری بین دینداران بی بضاعت و بی دینان ثروتمند رواج دارد که گمان می کنند داشته و انباشته آنان که بی دینی می کنند همه از لطف و عنایت ویژه خداوندی به آنهاست و به تعبیر دیگر خدا نظر خیر و رحمت به آنها کرده است که اینچنین ثروت و دارایی مالی و فامیلی را به زندگی آنها سرازیر کرده است؛ اما خدا در این آیات خط بطلان بر چنین تصوری کشیده و صاحبان این پندار را افرادی قلمداد کرده است که از درک و شعور لازم برای فهم حقیقت این امر بی بهره اند. 💢روش برخورد با بدی ها ⬅️ فراز دوم: ادْفَعْ بِالَّتىِ هِىَ أَحْسَنُ (96- مومنون) به بهترین شیوه بدی را از خودت دور کن یكى از مؤثرترین راههای مبارزه با دشمنان سرسخت و لجوج آن است كه بدیهای آنها به نیكى پاسخ داده شود؛ اینجاست كه شور و غوغایى از درون و جدان آنها برخاسته و او را سخت تحت ضربات سرزنش و ملامت قرار مى‏دهد. این کار در بسیار از موارد سبب بیداری وجدان تغییر عملکرد او می شود. در سیره پیشوایان و روش عملى پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و ائمه هدى علیهم السلام بسیار دیده شده كه افراد یا جمعیتهایى را كه دارای بدترین برخورد بوده‏اند را به نیكى پاسخ گفته و مشمول محبتشان ساخته‏اند؛ که همین طرز برخورد، سبب انقلاب درونی و دگرگونى روحى و باز گشت آنها به راه حق شده است. قرآن کریم به دفعات این شیوه را به عنوان یك اصل در مبارزه با بدیها به مسلمانان گوشزد کرده است و حتى در آیه 34 سوره فصلت مى‏گوید: « نتیجه این كار آن خواهد شد كه دشمنان سرسخت، دوستان گرم و صمیمى شوند.» 💢 در اجرای حکم خدا دلسوزی نکنید ⬅️ فراز سوم: الزَّانِیَةُ وَ الزَّانىِ فَاجْلِدُواْ كلُ‏َّ وَاحِدٍ مِّنهُْمَا مِاْئَةَ جَلْدَةٍ  وَ لَا تَأْخُذْكمُ بهِِمَا رَأْفَةٌ فىِ دِینِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ (2- نور) به هر زن و مرد زنا كاری صد تازیانه بزنید و اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید، نباید در [اجراى‏] دین خدا نسبت به آن دو دلسوزى و مهربانى کنید ایمان به خداوند حكیم سبب مى‏شود كه انسان بداند هر حكمى فلسفه و حكمتى دارد و بى دلیل تشریع نشده و ایمان به معاد سبب مى‏شود كه انسان در برابر تخلفها احساس مسئولیت كند. این نهی از رأفت و دلسوزی که در آیه آمده است در حقیقت نهی از ترحم بی جایی است که سبب سستی و کوتاهی در اجرای احکام و دستورات دین خدا می شود برای همین بود که فرمود در اجرای این حکم الهی از رأفت در دین خدا پرهیز کنید.(1) پی نوشت : (1)  ر.ک به المیزان ج15 ص79
🔻پیام های جزء نوزدهم قرآن کریم ❇️ سی سحر سی پیام 💢افسوس‌های بی فایده ⬅️ فراز اول: وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلیَ‌ یَدَیْهِ یَقُولُ یَا لَیْتَنیِ اتخََّذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا(27)یَاوَیْلَتا‌ لَیْتَنِی لَمْ أَتخَِّذْ فُلَانًا خَلِیلًا(28)لَّقَدْ أَضَلَّنِی عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءَنِی(29- فرقان) روزی که ظالم دست خود را از روی حسرت به دندان می‌گزد و می‌گوید: ای کاش همراه با فرستاده او برای خود، راه باریکه‌ای به سوی هدایت دست و پا می‌کردم. ای و ای، کاش من فلانی را [که سبب بدبختی من شد] به دوستی نمی‌گرفتم؛ چون او مرا از قرآنی که برایم آمد گمراه کرد. ظاهراً مراد از«ظالم» هر کسی است که با هدایت فرستاده الهی به راه راست نمی‌رود؛ هر چند که آیه در مورد ستمگران این امت و رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شده است.(1) در قیامت صحنه‌های عجیبی رخ می‌دهد که بخشی از آن حسرت‌های بی فایده ایست که ظالمان نسبت به عمل کرد غلط خود در گذشته می‌خورند؛ ندامت‌هایی که دیگر هیچ سودی به حال آن‌ها ندارد. آیات مورد بحث به دو مورد از این حسرت خوردن‌ها اشاره دارد. ⬅️ فراز دوم: بتی که پرستش آن بین ما رواج دارد أَ رَءَیْتَ مَنِ اتخََّذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ (فرقان- 43) آیا دیدی کسی را که معبود خود را هوای نفس خویش برگزیده؟ «هوی» به معنای میل نفس به سوی خواسته‌های خودش است؛ بدون اینکه آن تمایلات را با عقل خود سنجیده و هماهنگ کرده باشد و مراد از «معبود گرفتن هوای نفس»؛ اطاعت و پیروی کردن آن است؛ بدون اینکه توجهی به دستورات خداوند متعال داشته باشد.(2) آیه شریفه درباره کسانی سخن می‌گوید که در کنار آن خدای یکتا، خدای دیگری هم دارند که برخی اوقات و یا همیشه از دستورات او پیروی می‌کنند. آن خدای دیگر یا بت نتراشیده‌ای که پیروان زیادی هم دارد همان بت نفس ماست. هر جا که فرمان یا همان خواست دل با حکمی از احکام الهی در ستیز شد همان جا می‌توان فهمید که ما خداپرستیم یا مطیع بت نفسیم. اگر دستور دین را بی محلی کردیم و در پی برآوردن خواهش دل برآمدیم شک نکنیم که بت پرستیده‌ایم؛ نشان به آن نشان که در دل یا به زبان می‌گوییم: «چون دلم می‌خواهد» نه «چون خدا می‌خواهد» 💢 راه تبدیل سیئات به حسنات ⬅️ فراز سوم: مَن تَابَ وَ ءَامَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُوْلَئکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیَِّاتِهِمْ حَسَنَاتٍ  وَ کاَنَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا(70- فرقان) آنان که توبه کنند و ایمان آورند و کار شایسته انجام دهند، که خدا بدی‌هایشان را به خوبی‌ها تبدیل می‌کند و خدا بسیار آمرزنده و مهربان است اگر چنین ذاتی با توبه؛ ایمان و عمل صالح تبدیل به ذاتی طیب و طاهر و خالی از خباثت شد؛ لازمه این تبدیل این است که آثاری هم که در سابق داشت به نام گناه، با مغفرت و رحمت خدا مبدل به آثاری شود که با نفس پاک و طیب متناسب باشد و آن این است که عنوان گناه از آن برداشته شود و عنوان حسنه و ثواب به خود بگیرد این آیه بشارتی است شگفت به کسانی که گناه کرده‌اند و از گذشته خود پشیمانند. در این فراز سخن از عفو بخشش نیست بلکه گامی فراتر و لطفی بیشتر به چشم می‌خورد و آن تبدیل گناهان به حسنات است. اگر گنه‌کاری واقعاً از کرده خود پشیمان شد و در عقیده و عمل خود بازنگری کرد و راه جبران و صلاح را پیش گرفت خداوند به او وعده داده  که گناهانش را تبدیل به حسنات خواهد کرد.     پی نوشت ها : (1) ر.ک به المیزان ج15 ص203 (2) المیزان ج15 ص223
🔻پیام‌های جزء بیستم قرآن‌کریم ❇️ سی سحر سی پیام 💢هدایتی که نصیب هر کس نمی شود ⬅️ فراز اول: وَ الَّذِینَ جَاهَدُواْ فِینَا لَنهَْدِیَنهَُّمْ سُبُلَنَا  وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ(69- عنکبوت) كسانى كه در راه ما جهاد كنند ما آنها را به طرق خویش هدایت مى‏كنیم، و خداوند با نیكوكاران است‏. «مجاهدة» یعنى به كار بردن آخرین حد وسع و قدرت در دفع دشمن که بر سه قسم است: جهاد با دشمن ظاهرى، جهاد با شیطان و جهاد با نفس.(1) «جاهَدُوا فِینا؛ جهادشان همواره در راه ماست‏» کنایه از این است كه جهادشان چه در راه عقیده و چه در راه عمل در امورى است كه متعلق به خداوند متعال است. « سُبُلَنَا؛ راه‏هاى خدا» عبارت است از راه ‏هایى كه آدمى را به سوى او هدایت و به او نزدیك مى‏كند؛ چون به عنوان مثال وقتى مى‏گویند این راهِ سعادت است، معنایش این است كه: این راه به سعادت ختم مى‏شود.(2) 💢عاقبت گنهکاری که توبه نکند ⬅️فراز دوم: ثُمَّ كاَنَ عَاقِبَةَ الَّذِینَ أَسَُواْ السُّوأَى أَن كَذَّبُواْ بَِایَاتِ اللَّهِ وَ كاَنُواْ بهَِا یَسْتَهْزِءُونَ(10- روم) سرانجام كسانى كه اعمال بد انجام دادند بجایى رسید كه آیات خدا را تكذیب كردند، و از آن بدتر به استهزاء و مسخره كردن آن برخاستند. این آیه هشداری است به  کسانی که بعد از لغزش و گناه به مسیر حق بر نگشته و توبه نمی کنند. کسانی که با توبه بعد از گناه، جانشان را شستشو نمی دهند در اثر تراکم گناه بر جانشان کم کم به مرحله ای می رسند که امیدی به بازگشتشان نیست و آن زمانی است که کارشان از کذب به تکذیب برسد. اینان کسانی اند که تا دیروز برخلاف دستور دین عمل می کردند و امروز منکر اصل دین اند. گناه مانند جذام به مرور روح ایمان را مى‏خورد و آن را از بین مى‏برد تا كار به جایى مى‏رسد كه سر از تكذیب آیات الهى در مى‏آورد؛ از آن هم فراتر رفته و او را به تمسخر پیامبران و آیات الهى وامى‏دارد. به این مرحله که رسید دیگر هیچ اندرز و انذارى در او مؤثر نیست و جز تازیانه عذاب الهى، راهى باقى نمى‏ماند حقیقت این است که گناه بی توبه رفته رفته سر از کفر درمی آورد. برای نمونه اگر سالهای قبل روزه نمی گرفت و گناهکار بود چون توبه نکرد و این گناهان در او انباشته شد حرف امسال او این است که: «ای بابا چه دینی چه روزه ای دلت پاک باشه!» بی تردید اگر کسی این سخن را بگوید و به آن باور داشته باشد کافر است؛ کفری که محصول تجمع گناهانی به ظاهر ساده است 💢سیل و زلزله ای که ما می سازیم ⬅️فراز سوم: ظَهَرَ الْفَسَادُ فىِ الْبرَِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَیْدِى النَّاسِ لِیُذِیقَهُم بَعْضَ الَّذِى عَمِلُواْ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ(41- روم) به سبب اعمال زشتى كه مردم به دست خود مرتكب شدند، فساد و تباهى در خشكى و دریا نمودار شد تا خداوند كیفر برخى از آنچه را که انجام داده‏اند به آنان بچشاند؛ شاید از گناه و طغیان‏ برگردند. مراد از فساد در زمین، مصایب و بلاهایى عمومى است كه منطقه ای را فرا گرفته و مردم را نابود مى‏كند؛ مانند زلزله، قحطى، بیماریهای واگیردار، جنگها و غارتها؛ خلاصه هر بلایى كه نظام آراسته و صالح جارى در عالم را بر هم ‏زند و زندگی خوش انسانها را از بین ببرد. آیه شریفه می فرماید: این فساد ظاهر در زمین، بر اثر اعمال مردم است؛ یعنى به خاطر شركى است كه مى‏ورزند، و گناهانى است كه مى‏كنند.(3) پی نوشت ها : (1) المفردات ص208 (2) المیزان ج16 ص151 (3)  علامه طباطبایی (ره) در آیه 96/اعراف و نیز در مباحث نبوت جلد دوم المیزان، ثابت می کند که بین اعمال مردم و حوادث عالم رابطه مستقیم هست كه هر یك متاثر از صلاح و فساد دیگرى است.
🔻پیام های جزء بیست و دوم قرآن کریم ❇️ سی سحر سی پیام 💢 تاثیر شخصیت در تشدید عذاب و افزایش ثواب ⬅️ فراز اول: یَانِسَاءَ النَّبىِ‏ِّ مَن یَأْتِ مِنكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُّبَیِّنَةٍ یُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَینْ‏ِ وَ كاَنَ ذَالِكَ عَلىَ اللَّهِ یَسِیرًا(30) وَ مَن یَقْنُتْ مِنكُنَّ لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تَعْمَلْ صَلِحًا نُّؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَینْ‏ِ وَ أَعْتَدْنَا لهََا رِزْقًا كَرِیمًا(31- احزاب) اى همسران پیامبر! اگر یكى از شما مرتكب گناه آشكار مى‏شود، عذابش دو برابر است و این براى خدا آسان مى‏باشد و هر كه از شما مطیع دستورات خدا و رسول او باشد و كار پسندیده كند، به او دو برابر پاداش عطا مى‏كنیم و روزى پرارزشى برایش آماده مى‏سازیم. این افراد دو برابر دیگران عذاب می شوند و یا پاداش می گیرند زیرا کاری که آنها می کنند در واقع دو کار است یکی در حوزه فردی و یکی در حوزه اجتماعی؛ اگر همسر پیامبر صلی الله علیه و آله مرتکب معصیت شود در واقع دو گناه کرده است؛ یکی آن فعل حرامی که مرتکب شده و دیگری تخریب چهره اسلام. در بخش طاعات و عبادات هم وضع به همین منوال است عمل صالحی که او انجام می دهد هم در حقیقت دو کار خیر است یکی همان کار و دیگری تقویت و تبلیغ اسلام است. 💢با ناز و عشوه حرف نزنید! ⬅️فراز دوم: فَلَا تخَْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِى فىِ قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا(32- احزاب) هنگام سخن گفتن‏ صداى خود را نازك نكنید كه بیمار دلان در شما طمع خواهند كرد؛ بنابراین درست سخن بگویید. این آیه هم به مانند آیه قبل هر چند خطاب به همسران رسول خدا صلی الله علیه و آله است اما اختصاصی به آنها ندارد. این آیه به زنان دستور می دهد که در گفتگوی با نامحرم یا جایی که نامحرم بیمار دل، صدای آنها را می شنود به شکل جدی و معمولی سخن بگویند و از طنازی و نازک کردن صدا و برخی حالات که باعث می شود شنونده شهوتران به فکر گناه بیفتد جدا پرهیز کنند. تعبیر به «الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ؛ كسى كه در دل او بیمارى است» تعبیر بسیار گویا از این حقیقت است كه غریزه جنسى در حد تعادل و مشروع عین سلامت است؛ اما هنگامى كه از این حد گذشت، تبدیل به نوعی بیمارى می شود تا آنجا كه گاه به سر حد جنون مى‏رسد كه از آن تعبیر به «جنون جنسى» مى‏كنند.(1) این دستور یکی از اصول تربیت اسلامی و رعایت عفاف است که باید در مجالس میهمانی، برخوردهای کاری و اداری، کوچه و بازار و ... به شدت و دقت رعایت شود که غفلت از این توصیه قرآنی جز به سود شیطان صفتان نخواهد بود. 💢چند توصیه برای مهمانی ⬅️ فراز سوم: یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لَا تَدْخُلُواْ بُیُوتَ النَّبىِ‏ِّ إِلَّا أَن یُؤْذَنَ لَكُمْ إِلىَ‏ طَعَامٍ غَیرَْ نَظِرِینَ إِنَاهُ وَ لَكِنْ إِذَا دُعِیتُمْ فَادْخُلُواْ فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانتَشِرُواْ وَ لَا مُسْتَئنِسِینَ لحَِدِیثٍ إِنَّ ذَالِكُمْ كَانَ یُؤْذِى النَّبىَّ‏َّ فَیَسْتَحْیى مِنكُمْ  وَ اللَّهُ لَا یَسْتَحْیی مِنَ الْحَق‏ (53- احزاب) اى اهل ایمان! بدون اجازه وارد خانه‏هاى پیامبر نشوید؛ مگر آن كه براى صرف غذا به شما اجازه داده شود. زودتر از وقت هم حاضر نشوید ولى وقتى شما را دعوت كردند، وارد شوید و هنگامى كه غذا خوردید، پراكنده گردید و جلسه گفتگو و انس تشكیل ندهید كه این كار باعث آزار رسول خدا مى‏شود. این [كار كه بنشینید و سرگرم سخن گردید] پیامبر را آزار مى‏دهد و از شما حیا مى‏كند [كه بیرونتان كند] ولى خدا از حق حیا نمى‏كند. در این آیه توصیه هایی برای رفتن به میهمانی وجود دارد که قابل توجه است: 1. بی اجازه و دعوت به خانه کسی نرویم. 2. اگر برای صرف غذایی دعوت شده ایم؛ زودتر نرفته و در آنجا منتظر غذا ننشینیم. 3. پس از صرف غذا سریعتر بلند شده و آنجا را ترک کنیم. 4. پس از جمع شدن سفره از نشستن بیهوده و سرگرم شدن به گفت و گو پرهیز کنیم. 5. این زودتر رفتن ها و دیرتر بلند شدن ها، صاحبخانه را که برای خود کار و برنامه دارد آزار می دهد و طبیعت کار این است که او از اعتراض و بیرون کردن شما شرم دارد؛ اما شما این وظیفه ای را که خدا بیان کرد بدانید و به آن عمل کنید.   پی نوشت: (1)  نمونه ج17 ص284
🔻 پیام های جزء بیست و سوم ماه مبارک رمضان: ❇️ سی سحر سی پیام 💢عهدی که با خدا بسته ایم ⬅️ فراز اول: أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْكُمْ یَا بَنى ءَادَمَ أَن لَّا تَعْبُدُواْ الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَكمُ‏ْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ(60) وَ أَنِ اعْبُدُونىِ هَاذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ(61- یس) اى فرزندان آدم! آیا با شما عهد نبستم كه شیطان را بندگى نكنید كه او براى شما دشمن آشكارى است؟ و گفتم كه مرا بندگى كنید كه این، راه مستقیم است. روی صحبت این آیه با مجرمین است که با توبیخ آنها را به یاد عهدی می اندازد که به آن بی توجهی کردند و در دام دشمنی معروف به نام شیطان افتاده و از راه مستقیم خارج شدند. علت این که خداوند مجرمین را به عنوان بنى آدم خطاب كرده این است كه دشمنى شیطان با این عده که باعث انحراف و هلاکت اینها شد روی غرض خاصى نسبت به آنها نبوده؛ بلكه به این دلیل بوده كه آنها فرزندان آدم بودند. و این دشمنى در روز اول آن جا بروز كرد كه مامور به سجده بر آدم شد و زیر بار نرفت و استكبار كرد. نتیجه‏اش هم این شد كه از درگاه خدا رانده شد و از آن روز با فرزندان آدم(ع) نیز دشمن گردید و همه را تهدید كرد.(1) 💢روزی که دست حرف می زند و پا شهادت می دهد ⬅️ فراز دوم: الْیَوْمَ نخَْتِمُ عَلىَ أَفْوَاهِهِمْ وَ تُكلَِّمُنَا أَیْدِیهِمْ وَ تَشهَْدُ أَرْجُلُهُم بِمَا كاَنُواْ یَكْسِبُونَ(65- یس) امروز بر دهان‏هایشان مُهر سکوت می زنیم و دست‏هایشان با ما سخن مى‏گویند و پاهایشان به اعمالى كه همواره مرتكب مى‏شدند، گواهى مى‏دهند. براساس این آیه،دست و پای مجرمین به آن گناهانی كه با آن انجام داده‏اند شهادت مى‏دهند؛ مثلا دستها به آن گناهانى شهادت مى‏دهد كه صاحب دست به وسیله آن‏ مرتكب شده؛ مانند سیلى‏هایى كه به ناحق به مردم زده، اموالى كه به ناحق تصرف كرده، نوشته هایی كه به ناحق نوشته و امثال آن و پاها نیز به آن گناهانى شهادت مى‏دهند كه صاحبشان با آنها انجام داده؛ مانند قدم‏هایى كه به سوى مجلس گناه و برای انجام معصیت، خیانت، ظلم، فتنه‏انگیزى و امثال آن برداشته است.(2) ازهمین جا روشن مى‏گردد كه هر عضوى به عمل مخصوص به خود شهادت مى‏دهد و نام دست و پا در آیه شریفه از باب ذكر نمونه است و گرنه چشم و گوش و زبان و هر عضو دیگر نیز به كارهایى كه به وسیله آنها انجام شده،شهادت مى‏دهند.(3) 💢فراموشی قیامت را ساده نگیرید! ⬅️ فراز سوم: إِنَّ الَّذِینَ یَضِلُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِیدُ  بِمَا نَسُواْ یَوْمَ الحِْسَابِ(26- ص) بى‏تردید كسانى كه از راه خدا منحرف مى‏شوند، چون روز حساب را فراموش كرده‏اند، عذابى سخت دارند. در این فراز، قرآن کریم به این حقیقت اشاره مى‏كند كه گمراهى از مسیر حق ناشی از فراموشى قیامت است و نتیجه‏اش عذاب شدید الهى است. اینکه در فرهنگ قرآن مومن زنده است و کافر مرده؛ مومن حق را می بیند و می شنود و در قلب و اندیشه او اثر کرده و در عمل او ظاهر می شود اما کافر و کسی که منکر دین است چون مرده است؛ کر است و کور است و قلب و اندیشه اش هیچ تاثیری از قرآن و کلام حق نمی پذیرد. بر اساس این آیه فراموشى روز قیامت سرچشمه گمراهی ها است و هر گمراهى، آمیخته با این فراموشكارى است. این اصل، تاثیر تربیتى توجه به معاد را در زندگى انسانها روشن مى‏سازد. روایاتى كه در این زمینه در منابع اسلامى وارد شده بسیار قابل دقت است. از جمله حدیث معروفى است كه هم از پیغمبر گرامى اسلام صلی الله علیه و آله و هم از امیرالمؤمنین على علیه السلام نقل شده كه فرمودند: «اى مردم! وحشتناكترین چیزى كه از ناحیه آن بر شما مى‏ترسم دو چیز است: پیروى از هوای نفس و آرزوهاى دور و دراز است؛ اما پیروى از خواهش نفس، شما را از حق باز مى‏دارد و آرزوهاى دور و دراز قیامت را از یاد شما می برد.»(4)   پی نوشت ها : (1) المیزان ج17 ص (2) المیزان ج17 ص103 (3) مانند آیه 36 سوره اسراء (4) نهج البلاغه خطبه 42
🔻پیام های جزء بیست و چهارم قرآن کریم ❇️ سی سحر سی پیام 💢رفتار عجیبی که منکران قیامت دارند ⬅️فراز اول: وَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالاَْخِرَةِ  وَ إِذَا ذُكِرَ الَّذِینَ مِن دُونِهِ إِذَا هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ(45- زمر) هنگامى كه خدا به یگانگى یاد مى‏شود دل‏هاى كسانى كه به آخرت ایمان ندارند گرفتار نفرت مى‏شود و هنگامى كه یاد غیر خدا مى‏شود، شادمان مى‏گردند. گاه انسان چنان به زشتی ها خو مى‏گیرد و از پاكی ها بیگانه مى‏شود كه از شنیدن نام حق ناراحت و از شنیدن باطل مسرور و شاد مى‏گردد، در برابر خداوندى كه آفریننده عالم هستى است سر تعظیم فرود نمى‏آورد، اما در برابر قطعه سنگ و چوبى كه خود ساخته و یا انسان و موجوداتى همانند خود زانو مى‏زند و تعظیم مى‏كند آیه گزارشی از رفتار کسانی است که ایمانی به آخرت ندارند و زندگی را خلاصه در همین چند روزه دنیا می دانند و بس(1). این عده کسانی اند که وقتی در پیش آنها سخن از خدا و دین و احکام و معارف آن شود چندششان شده و حالت تنفر سراسر وجودشان را می گیرد و اگر با آنها سخن از دنیا و راههای ارضای خواسته های نفس گفته شد فورا شادمان گشته و سرور و خوشحالی وجودشان را در بر می گیرد. 💢امان از انسان ناشکر و نمک نشناس ⬅️فراز دوم: فَإِذَا مَسَّ الْانسَانَ ضُرٌّ دَعَانَا ثمُ‏َّ إِذَا خَوَّلْنَهُ نِعْمَةً مِّنَّا قَالَ إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلىَ‏ عِلْمِ بَلْ هِىَ فِتْنَةٌ وَ لَاكِنَّ أَكْثرََهُمْ لَا یَعْلَمُونَ(49- زمر) وقتى انسان گرفتار زیان مى‏شود، ما را مى‏خواند و هنگامى كه ما از جانب خود نعمتى به او مى‏دهیم [به جای شکر گزاری] مى‏گوید: این با تلاش و درایت خودم به دست آمده است؛ در حالی که آن نعمت وسیله ای برای امتحان او بود و بیشتر مردم از واقعیت بی خبرند. این آیه به یکی از ویژگیهای طبیعت انسانی اشاره می کند كه به پیروى هواى نفس گرایش دارد و به نعمت‏هاى مادى و اسباب ظاهرى پیرامونش مغرور است و فراموشكار نیز هست؛ که هر وقت دچار گرفتارى می شود رو به خدا کرده و او را به خلوص مى‏خواند ولی همینکه پروردگارش نعمتى به او داده و او را از گرفتاری خلاص می کند فورا آن نعمت را به خودش نسبت مى‏دهد و مى‏گوید: «هنر خودم بود» و پروردگارش را فراموش مى‏كند و نمى‏داند كه همین خود وسیله ای است كه با آن امتحانش مى‏كنند.(2) 💢بندگان خدا! از رحمت او مأیوس نشوید ⬅️ فراز سوم: قُلْ یَاعِبَادِىَ الَّذِینَ أَسْرَفُواْ عَلىَ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُواْ مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ  إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا  إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ(53- زمر) بگو: اى بندگان من كه [با ارتكاب گناه‏] بر خود ستم کرده اید! از رحمت خدا نومید نشوید که یقیناً خدا همه گناهان را مى‏آمرزد زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است‏ خداوند متعال در این آیات راه بازگشت را توأم با امیدوارى به روى همه گنه كاران مى‏گشاید و با لحنى آكنده از نهایت لطف و محبت آغوش رحمتش را به رویشان باز كرده و فرمان عفو آنها را صادر نموده است. دقت در تعبیرات این آیه نشان مى‏دهد كه از امیدبخش‏ترین آیات قرآن مجید نسبت به همه گنهكاران است. فراگیری و گستردگى آن به حدى است كه طبق روایتى امیر مؤمنان على علیه السلام فرمود: در تمام قرآن آیه‏اى وسیعتر از این آیه نیست.(3) پی نوشت ها : (1) إِنْ هِیَ إِلاَّ حَیاتُنَا الدُّنْیا نَمُوتُ وَ نَحْیا وَ ما نَحْنُ بِمَبْعُوثینَ (37- مؤمنون) (2)المیزان ج17 ص273 (3) تفسیر نورالثقلین ج4 ص491
🔻 پیام های جزء بیست و پنجم قرآن کریم: ❇️ سی سحر سی پیام 💢قانون اولیه خدا در پخش روزی ⬅️ فراز اول: وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْاْ فىِ الْأَرْضِ وَ لَكِن یُنزَِّلُ بِقَدَرٍ مَّا یَشَاءُ  إِنَّهُ بِعِبَادِهِ خَبِیرُ  بَصِیرٌ(27- شوری)  اگر خداوند روزى را براى بندگانش وسعت بخشد، در زمین طغیان مى‏كنند ولى به اندازه‏اى كه مشیت او اقتضاء کند نازل مى‏كند زیرا او به حال بندگانش آگاه و بیناست. كلمه «قَدَر» به معناى كمیت و حجم هر چیز است. پس این كه مى‏فرماید:«وَ لكِنْ یُنَزِّلُ بِقَدَرٍ ما یَشاءُ» به این معنا است که خداى تعالى هر چیز را به كمیت و حجم و مقداری که مشیتش اقتضاء کند نازل مى‏كند. معناى آیه شریفه این است: اگر خداى تعالى رزق همه بندگان خود را وسعت بدهد و همه سیر شوند، شروع به ظلم كردن در زمین مى‏كنند؛ چون طبیعت مال این است كه وقتى زیاد شد طغیان و استكبار مى‏آورد، همچنان كه در سوره علق فرموده: «إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغى‏ أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى‏؛ این انسان هنگامى كه احساس بى‏نیازى كند طغیان مى‏كند»(1) و به همین جهت خداوند متعال رزق را به اندازه نازل مى‏كند و به هر كس به مقدارى معین روزى مى‏دهد؛ چون او به حال بندگان خود خبیر و بصیر است و مى‏داند كه هر یك از بندگانش استحقاق چه مقدار از رزق را دارد و چه مقدار از غنا و فقر، مفید به حال اوست؛ همان را به او مى‏دهد.(2) 💢تلافی کار بد؛ کار بدی مثل آن است ⬅️ فراز دوم: جَزَاءُ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِّثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلىَ اللَّهِ إِنَّهُ لَا یحُِبُّ الظَّالِمِینَ(40- شوری) پاداش بدى کار بدی است مانند همان؛ ولى هر كه بگذرد و [میان خود و طرف مقابلش را] اصلاح نماید؛ پاداشش بر عهده خداست؛ یقیناً خدا ستمكاران را دوست ندارد. این آیه حكم کسی را بیان می کند که ظلمی در حق او شده است بر اساس این آیه چنین كسى مى‏تواند در مقابل ستمگر رفتارى چون رفتار او داشته باشد و چنین تلافى و انتقامى دیگر ظلم نخواهد بود.(3) 💢آیاتی که هنگام سوار شدن خوانده می شود ⬅️ فراز سوم: لِتَسْتَوُاْ عَلىَ‏ ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذْكُرُواْ نِعْمَةَ رَبِّكُمْ إِذَا اسْتَوَیْتُمْ عَلَیْهِ وَ تَقُولُواْ سُبْحَانَ الَّذِى سَخَّرَ لَنَا هَاذَا وَ مَا كُنَّا لَهُ مُقْرِنِینَ(13)وَ إِنَّا إِلىَ‏ رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ(14- زخرف) كه بر پشت آن استقرار یابید و چون بر آن استقرار یافتید، نعمت پروردگارتان را به یاد آورید و بگویید: منزّه است خدایى كه این را رام ما كرد كه ما قدرت آن را نداشتیم و ما به سوى پروردگارمان باز خواهیم گشت. «استواء بر ظهر» به معناى استقرار بر پشت حیوان و یا هر مركب سواری دیگر است.(4) منظور از مرکب با توجه به آیه قبل (آیه 12) فقط چهارپایان نیست بلکه به قرینه «کشتی» که در آیه آمده است هر گونه وسیله نقلیه را در بر می گیرد که در عصر حاضر ماشین، قطار و هواپیما از رایج ترین آنهاست. و «ما كُنَّا لَهُ مُقْرِنِینَ» هم مفهومش این است كه اگر لطف پروردگار نبود ما هرگز قادر به کنترل و ادراه این مرکبها نبودیم. و اینکه در پایان دعای مومنین این چنین دارد که: «وَ إِنَّا إِلىَ‏ رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ؛ و بی شک ما به سوى پروردگارمان باز خواهیم گشت» برای آن است که آنها را به یاد قیامت بیندازد که امروز سوار بر وسیله ای گران قیمت شده و در زمین جابجا می شویم به یاد داشته باشیم که بالاخره تابوتی هم هست که در انتظار ماست. پی نوشت ها: (1) آیات 6-7 سوره علق (2) المیزان، ج18، ص56 (3) المیزان ج18 ص64 (4) المیزان ج18 ص87
🔻پیام های جزء‌بیست و ششم‌ قرآن‌کریم ❇️ سی سحر سی پیام 💢نوید به کسانی که در دینداری کم نمی‌آورند ⬅️ فراز اول: إِنَّ الَّذِینَ قَالُواْ رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُواْ فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لَا هُمْ یحَْزَنُونَ(13)أُوْلَئکَ أَصْحَابُ الجَْنَّةِ خَالِدِینَ فِیهَا جَزَاءَ بِمَا کاَنُواْ یَعْمَلُونَ(14- احقاف) بی‌تردید کسانی که گفتند: پروردگار ما الله است، سپس [در میدان عمل بر این حقیقت] استقامت ورزیدند، نه بیمی بر آنان است و نه اندوهگین می‌شوند؛ اینان اهل بهشت‌اند که به پاداش اعمال شایسته‌ای که همواره انجام می‌دادند، در آن جاودانه‌اند. در این فراز قرآن کریم به کسانی که گفتند: «رَبُّنَا اللَّهُ» و بعد «استقامت ورزیدند» سه وعده ویژه داده است: «لَا خَوْفٌ» و «لَا هُمْ یحَْزَنُونَ» و نیز «أُوْلَئکَ أَصْحَابُ الجَْنَّةِ خَالِدِینَ فِیهَا» منظور از گفتن«رَبُّنَا اللَّهُ» اقرار و شهادت به انحصار ربوبیت در خدای سبحان است و مراد از آن پایداری و استقامت این است که آن‌ها از آنچه به حقانیتش شهادت می‌دهند و باور دارند؛ منحرف نمی‌شوند و رفتاری بر خلاف آن و بر خلاف لوازم آن نمی‌کنند. 💢زینت واقعی خریدنی نیست ⬅️ فراز دوم: وَ لَکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْایمَانَ وَ زَیَّنَهُ فیِ قُلُوبِکمُ‌ْ وَ کَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیَانَ  أُوْلَئکَ هُمُ الرَّاشِدُونَ(7) خداوند ایمان را محبوب شما و آن را مایه زینت دل‌هایتان قرار داد و در مقابل، کاری کرد که شما نسبت به کفر و فسق و گناه، نفرت داشته باشید. میل به زیبایی انسان را وامی دارد تا خود را با انواع و اقسام وسایل تزیینی بیاراید و زیبا کند. اما این خواست طبیعی هم به مانند سایر در خواست‌های غریزی، هم پاسخ صادق دارد و هم پاسخ کاذب که اگر با عقل سلیم و آموزه‌های وحیانی خوراک صحیح به آن داده نشود به راحتی مشغول نوع کاذب آن شده و نمی‌داند چرا عطشش فروکش نکرده و به آن آرامشی که باید نمی‌رسد. قرآن کریم وسایل تزیینی عالم را به سه دسته تقسیم می‌کند. در این تقسیم بندی ستارگان را زینت آسمان(1)، آنچه روی زمین است زینت زمین(2)  و در این آیه «ایمان» را زینت انسان معرفی کرده است. بنابراین زینت واقعی و حقیقی برای انسان زینت ایمان است که باید جان را به آن تزیین کنیم. این سخن هرگز به معنای نادیده گرفتن بهداشت و زیبایی تن نیست؛ اگر جان به ایمان مزین شد همان ایمان، انسان را وامی دارد که به ظاهر خود توجه کرده و بهداشت و زیبایی را آن گونه که شایسته یک فرد مؤمن است رعایت کند. آنچه در زیبایی ظاهر بین مؤمن و غیر مؤمن فرق می‌گذارد این است که مؤمن، زینت حقیقی خود را می‌شناسد و به دنبال آن است و در زیبایی ظاهر هم تا جایی پیش می‌رود که دین و ایمان به او اجازه می‌دهند بنابراین او هرگز برای حرام زینت نمی‌کند و به زیبایی خود چوب حراج نمی‌زند. 💢روزی که پرده‌ها کنار رود ⬅️ فراز سوم: لَّقَدْ کُنتَ فیِ غَفْلَةٍ مِّنْ هَاذَا فَکَشَفْنَا عَنکَ غِطَاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ(22- ق) [به او می‌گویند:] تو از این روز بزرگ غافل بودی، پس ما پرده غفلت را از دیده‌ات کنار زدیم در نتیجه دیده‌ات امروز بسیار تیزبین است. این آیه از خطابات روز قیامت است که در آن خطاب کننده خدا و مخاطب تنها کسانی‌اند که معاد را انکار کردند و دین را نپذیرفتند. سه تعبیر در آیه وجود دارد که از اهمیت بالایی برخور دارند. یک از آن‌ها «غفلت» است. غفلت وقتی وجود پیدا می‌کند که میان چیزی در محدوده درک ما باشد و ما از بودنش غافل باشیم. تعبیر دیگر «غطاء؛ پرده» است و این تعبیر نشان می‌دهد چیزهایی موجود بوده اما پرده آویخته مانع می‌شده که آن‌ها دیده شوند. تعبیر سوم تعبیر به «حدت؛ تیزبینی» است و این نشان می‌دهد که اگر در گذشته هم مانند امروز چشم تیزبینی داشت می‌توانست تمام این‌ها را همان روز ببیند.(3) پی نوشتها: (1) إِنَّا زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِزینَةٍ الْکَواکِبِ (6- صافات) (2) إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلیَ الْأَرْضِ زِینَةً لهََّا (7- کهف) (3) برگرفته از المیزان ج18 ص350
🔻پیام های جزء بیست و هفتم قرآن کریم: ❇️ سی سحر سی پیام 💢فرزندانی که در بهشت کنار والدین خواهند بود ⬅️فراز اول: الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ اتَّبَعَتهُْمْ ذُرِّیَّتهُُم بِإِیمَانٍ أَلحَْقْنَا بهِِمْ ذُرِّیَّتهَُمْ (21- طور) كسانى كه ایمان آوردند و فرزندانشان [به نوعى‏] در ایمان از آنان پیروى كردند، فرزندانشان را [در بهشت‏] به آنان ملحق مى‏كنیم‏. یک از نعمتهایی که خدا به بهشتیان داده و موجب سرور آنها می شود وعده ایست که در این آیه آمده است. خداوند متعال در مورد اهل بهشت می فرماید: ما از میان فرزندان مؤمنین، آنهایى را كه در ایمان به خدا به نوعى از ایشان پیروى كردند به آنها ملحق مى‏كنیم. و این كار را بدان جهت مى‏كند كه مومنین خشنود گشته؛ چشمشان روشن شود.(1) بی تردید این نیز خود یك نعمت بزرگ است كه انسان، فرزندان با ایمان و مورد علاقه‏اش را در بهشت در كنار خود ببیند، و از انس با آنها لذت برد. 💢چه کردی که آمدی به بهشت؟ ⬅️ فراز دوم: وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلىَ‏ بَعْضٍ یَتَسَاءَلُونَ(25)قَالُواْ إِنَّا كُنَّا قَبْلُ فىِ أَهْلِنَا مُشْفِقِینَ(26)فَمَنَّ اللَّهُ عَلَیْنَا وَ وَقَئنَا عَذَابَ السَّمُومِ(27)إِنَّا كُنَّا مِن قَبْلُ نَدْعُوهُ  إِنَّهُ هُوَ الْبرَُّ الرَّحِیمُ(28- طور) و بهشتیان به یكدیگر روى مى‏كنند از یکدیگر این سوال را می پرسند که در دنیا چه حالى داشته و چه عملى او را به سوى بهشت كشانیده است؟ در جواب می گویند: ما در دنیا نسبت به خانواده خود اشفاق داشتیم‏ و خدا بر ما منت نهاد و ما را از عذاب مرگبار حفظ كرد و چون او پروردگارى نیكوكار و مهربان بود ما همواره او را مى‏خواندیم‏. در این آیات، بهشتیان به یکی از مهم ترین عوامل ورودشان به بهشت اشاره می کنند عاملی که به رغم اهمیت فوق العاده اش در رسیدن به سعادت دنیا و آخرت گاه مورد غفلت جدی قرار می گیرد. 💢طهارت روح، شرط ورود به باطن قرآن ⬅️فراز سوم: إِنَّهُ لَقُرْءَانٌ كَرِیمٌ(77)فىِ كِتَابٍ مَّكْنُونٍ(78)لَّا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ(79- واقعه) یقیناً این قرآن، قرآنى است ارجمند و باارزش [كه‏] در كتابى مصون از هر گونه تحریف و دگرگونى [به نام لوح محفوظ جاى دارد.] جز پاك شدگان به آن دسترسى ندارند و منظور از «مطهرون» هم كسانى هستند كه خداوند متعال دلهایشان را از هر رجس و پلیدى پاك كرده است. پس مطهرون عبارتند از كسانى كه خداى تعالى دلهایشان را پاك كرده که برترین و بارزترین مصداقشان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام هستند در این آیات خداوند متعال ابتدا قرآن را به کریم بودن توصیف کرده و می ستاید. قرآن به طور مطلق كریم و محترم است؛ هم از آن جهت که نزد خداوند كریم است و هم بدین جهت كه صفاتى پسندیده دارد و هم به این جهت كه سود رسان براى خلق است‏. در آیه بعد مى‏فرماید: قرآن محفوظ و مصون از هر گونه تبدیل و دگرگونى است؛ چون در كتابى است كه آن «لوح محفوظ»(2) است. جمله «لا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ» هم می تواند صفت كتاب مكنون و لوح محفوظ باشد و هم می تواند صفت سومى براى قرآن باشد که در این صورت حکم به ممنوعیت مس قرآن، بدون طهارت و وضو می شود. هر چند این حکم حق است و با سایر ادله فقهی ثابت می شود اما چون در اینجا سخن از تجلیل و بزرگداشت قرآن است پس منظور از مس قرآن نمی تواند دست كشیدن به خطوط آن باشد؛ بلكه منظور از تماس با قرآن، علم به معارف آن است كه جز پاكان خلق، كسى به معارف آن عالم نمى‏شود؛ چون فرموده: قرآن در كتابى مكنون و پنهان است. و منظور از «مطهرون» هم كسانى هستند كه خداوند متعال دلهایشان را از هر رجس و پلیدى پاك كرده است. پس مطهرون عبارتند از كسانى كه خداى تعالى دلهایشان را پاك كرده که برترین و بارزترین مصداقشان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام هستند که قرآن بر طهارتشان گواهی داده و می فرماید: « إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَكُمْ تَطْهِیراً(3)».(4) پی نوشت ها: (1) المیزان ج19 ص13 (2) بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِیدٌ فِی لَوْحٍ مَحْفُوظ(بروج 21-22) (3) آیه 33 سوره احزاب (4) ر. ک به المیزان ج19 ص137
🔻پیام های جزء بیست و هشتم قرآن کریم ❇️ سی سحر سی پیام 💢دو تقوایی که قرآن به آن سفارش می‌کند ⬅️ فراز اول: یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ لْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ(18- حشر) ای اهل ایمان! از خدا پروا کنید و هر کسی باید با تأمل بنگرد که برای فردای خود چه چیزی پیش فرستاده است، و از خدا پروا کنید یقیناً خدا به آنچه انجام می‌دهید، آگاه است. رابطه عادلانه و بر پایه احترام متقابل و رعایت قراردادهایی که بین شما و آنها وجود دارد امری روا و جایز است؛ اما این رابطه حسنه تا زمانی است که آنها نسبت مسلمانان و حکومت اسلامی توطئه نکرده باشند و به صورت علنی و یا پشت پرده؛ تنهایی و یا گروهی در صدد ضربه زدن به مسلمانان و نظام اسلامی نباشند که اگر این گونه شد ارتباط یا آنها قطع و پاسخ قاطع و مناسبی به آنها داده می‌شود. این آیه مؤمنین به رعایت دو تقوا سفارش می‌کند: تقوای اول اینکه: خدای سبحان را فراموش نکرده و همواره مراقب اعمال خود باشند که کدام صالح است و کدام معصیت؛ چون سعادت زندگی آخرتشان به این اعمالشان بستگی دارد. و نیز مراقب باشند که جز عمل صالح انجام ندهند و آن را هم فقط برای رضای خدا به جای آورند و همواره این مراقبت را ادامه دهند و از نفس خود حساب بکشند. هر عمل نیکی که در کرده‌های خود یافتند خدا را شکرگزارند و هر عمل زشتی دیدند خود را توبیخ نموده و نفس را مورد مؤاخذه قرار داده و از خدای تعالی طلب مغفرت کنند. تقوای دوم اینکه: در مقام محاسبه و نظر در اعمال، خداترس باشید؛ یعنی چنان نباشد که عمل زشت خود را و یا عمل صالح ولی غیر خالص خود را به خاطر اینکه عمل شما است زیبا و خالص به حساب آورید.(1) 💢تجارتی که نجات دهنده است ⬅️ فراز دوم: یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ هَلْ أَدُلُّکمُ‌ْ عَلیَ‌ تجَِارَةٍ تُنجِیکمُ مِّنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ(10) تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تجَُاهِدُونَ فیِ سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِکمُ‌ْ وَ أَنفُسِکُمْ  ذَالِکمُ‌ْ خَیرٌْ لَّکمُ‌ْ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ(11) یَغْفِرْ لَکمُ‌ْ ذُنُوبَکمُ‌ْ وَ یُدْخِلْکمُ‌ْ جَنَّاتٍ تجَْرِی مِن تحَْتهَِا الْأَنهَْارُ وَ مَسَاکِنَ طَیِّبَةً فیِ جَنَّاتِ عَدْنٍ ذَالِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ(10-12/صف) ای اهل ایمان! آیا شما را به تجارتی راهنمایی کنم که شما را از عذابی دردناک نجات می‌دهد؟ به خدا و پیامبرش ایمان آورید و با اموال و جان‌هایتان در راه خدا جهاد کنید. این ایمان و جهاد اگر به منافع فراگیر و همیشگی آن‌ معرفت و آگاهی داشته باشید برای شما از هر چیزی‌ بهتر است؛ چرا که خداوند متعال در اثر آن گناهتان را می‌آمرزد و شما را وارد بهشتی می‌کند که از زیر درختان آن نهرها جاریند و در خانه‌هایی منزل می‌دهد که پاکیزه اند و در بهشت‌های جاویدان قرار دارند؛ این است کامیابی بزرگ. «تجارة» به معنای تصرف در سرمایه به منظور به دست آوردن سود است.(2) ‌ در این آیه شریفه ایمان و جهاد، تجارت به حساب آمده که سرمایه‌اش جان آدمی و سود آن نجات از عذاب دردناک است. 💢خود و خانواده تان را از آتش جهنم حفظ کنید ⬅️ فراز سوم: یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ قُواْ أَنفُسَکمُ‌ْ وَ أَهْلِیکمُ‌ْ نَارًا (6- تحریم) ای مؤمنان! خود و خانواده خود را از آتشی که هیزم آن انسان‌ها و سنگ‌ها است حفظ کنید. در این آیه تاکید جدی و صریحی بر لزوم حفظ خود و خانواده از آتش به چشم می‌خورد. همانگونه که از ادامه آیه روشن است این آتش همان آتش جهنم است که باطن و حقیقت گناه در دنیاست. بر اساس این آیه، هر کس وظیفه دارد با رعایت تقوای الهی و پرهیز از ارتکاب آنچه خدا نهی کرده است خود را از آتش جهنم حفظ کند و نیز وظیفه دارد تا دامنه این مراقبت را گسترش داده و مراقب خانواده خود نیز باشد تا آنها نیز با رعایت دستورات الهی از گزند آتش جهنم مصون و محفوظ بمانند. والدین به خصوص پدرانی که به حلال و حرام کارهای اهل خانه خود توجه ندارند؛ به این آیه عمل نکرده و مسئولند. تفسیر نمونه می‌نویسد: نگهداری خویشتن به ترک معاصی و عدم تسلیم در برابر شهوات سرکش است و نگهداری خانواده به تعلیم و تربیت و امر به معروف و نهی از منکر و فراهم ساختن محیطی پاک و خالی از هر گونه آلودگی، در فضای خانه و خانواده است. پی نوشت ها: (1)  المیزان ج19 ص217-219 (2)  التِّجَارَة: التصرّف فی رأس المال طلبا للربح. المفردات ج1 ص164
🔻پیام های جزء بیست و نهم قرآن کریم: ❇️ سی سحر سی پیام 💢کاری که هم ردیف کفر به خداست ⬅️ فراز اول: وَ أَمَّا مَنْ أُوتىِ‏َ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَیَقُولُ یَالَیْتَنىِ لَمْ أُوتَ كِتَابِیَهْ(25)... خُذُوهُ فَغُلُّوهُ(30)ثُمَّ الجَْحِیمَ صَلُّوهُ(31) ... إِنَّهُ كاَنَ لَا یُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ(33)وَ لَا یحَُضُّ عَلىَ‏ طَعَامِ الْمِسْكِینِ(34- حاقه) و اما كسى كه پرونده اعمالش را به دست چپش دهند، مى‏گوید: اى كاش پرونده‏ام را دریافت نمى‏كردم‏ ... او را بگیرید و در غل و زنجیرش كشید؛ آن گاه به دوزخش دراندازید ... زیرا او به خداى بزرگ ایمان نمى‏آورده و مردم را به اطعام نیازمندان تشویق نمى‏كرده‏ است. بر اساس این آیات عده ای را نامه عمل به دست چپ می دهند و آنها را در غل و زنجیر کشیده و به دوزخ می افکند و در مقام بیان علت این عذاب گفته می شود جرم اینها دو چیز بوده: یکی اینکه به خداوند متعال ایمان نیاوردند و دیگر اینکه مردم را برای کمک به نیازمندان و رفع حوائج  آنها تشویق و ترغیب نمی کردند.   علامه طباطبایی(ره) در شرح « وَ لَا یحَُضُّ عَلىَ‏ طَعَامِ الْمِسْكِینِ » می نویسد: یعنی در مورد بینوایان سهل انگاری می کردند و رنجی که فقرا می کشیدند اهمیتی برای آنها نداشت.(1) 💢عذاب فوری برای منکر ولایت ⬅️ فراز دوم: سَأَلَ سَائلُ  بِعَذَابٍ وَاقِعٍ(1- معارج)تقاضا كننده‏اى تقاضاى عذابى كرد كه واقع شد. براساس شأن نزولی که برای این آیه از طریق شیعه و سنی به ما رسیده است این تقاضا كننده « نعمان بن حارث» یا «نضر بن حارث» بود كه به هنگام منصوب شدن على علیه السلام به مقام خلافت و ولایت در غدیر خم و پخش شدن این خبر در شهرها، بسیار خشمگین شد و خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و گفت: آیا این جریان را از پیش خود به راه انداختی یا اینکه از ناحیه خداوند مآمور به اجرای آن بودی؟ پیامبر صلی الله علیه و آله با صراحت فرمود: از ناحیه خدا مأمور به انجام آن بودم. او که باین سخن بیشتر ناراحت شده بود گفت: خداوندا! اگر این خلافت و ولایت حق است و از ناحیه توست؛ سنگى از آسمان بر ما فرود آور! در این هنگام سنگى فرود آمد و بر سر او خورد و او را به هلاکت رساند.(2) 💢چه کردی آمدی جهنم؟ ⬅️ فراز سوم: مَا سَلَكَكمُ‏ْ فىِ سَقَرَ(42)قَالُواْ لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّینَ(43)وَ لَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِینَ(44)وَ كُنَّا نخَُوضُ مَعَ الخَْائضِینَ(45)وَ كُنَّا نُكَذِّبُ بِیَوْمِ الدِّینِ(46) حَتىَّ أَتَئنَا الْیَقِینُ(47- مدثر) [به آنان رو كرده‏] مى‏گویند: چه چیز شما را به دوزخ وارد كرد؟ مى‏گویند: ما از نمازگزاران نبودیم و به تهیدستان و نیازمندان طعام نمى‏دادیم و با فرورفتگان [در گفتار و كردار باطل‏] فرومى‏رفتیم و همواره روز جزا را انكار مى‏كردیم تا آنكه مرگ ما فرا رسید. نکته قابل توجه اینکه قرآن کریم این بی تفاوتی در حق مستمندان را گناهی بزرگ در ردیف کفر به خداوند عظیم بیان می کند که این طرز بیان گویای شدت و عظمت این معصیت است بر اساس این آیات، وقتی از دوزخیان سوال می شود چه کردید که اهل جهنم شدید؟ آنها چهار عامل را از مهمترین عوامل این بدعاقبتی خود معرفی می کنند و می گویند: نخست اینكه ما از نمازگزاران نبودیم (قالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّینَ) که اگر نماز مى‏خواندیم نماز ما را به یاد خدا مى‏انداخت و نهى از فحشاء و منكر مى‏كرد و ما را به صراط مستقیم الهى دعوت مى‏نمود.(3) دیگر اینكه ما اطعام مسكین نمى‏كردیم (وَ لَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِینَ) مراد از «اطعام مسكین»، انفاق بر تهى دستان جامعه است به مقدارى كه بتوانند كمر راست كنند و حوائجشان برطرف شود.(4) گرچه اطعام مسكین به معنى غذا دادن به بینوایان است؛ ولى ظاهرا منظور از آن، هر گونه كمك به نیازمندیهاى ضرورى نیازمندان مى‏باشد؛ اعم از خوراك و پوشاك و مسكن و غیر اینها.(5) دیگر اینكه ما پیوسته با اهل باطل همنشین و همصدا مى‏شدیم (وَ كُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضِینَ)؛ هر صدایى که بر ضد حق بلند مى‏شد و هر مجلسى که براى ترویج باطل تشكیل مى‏گردید و ما با خبر مى‏شدیم، با آنها همراهى مى‏كردیم و همرنگ جماعت مى‏شدیم؛ سخنان آنها را تصدیق مى‏كردیم و بر تكذیب و انكار آنها صحه مى‏گذاردیم و از مسخره بازی آنها نسبت به حق لذت مى‏بردیم.(6) پی نوشت ها: (1) المیزان ج19 ص401 (2) به نقل از تفسیر نمونه ج25 ص9 (3) نمونه ج25 ص253 (4) المیزان ج20 ص97 (5) نمونه ج25 ص253 (6) نمونه ج25 ص254