🔳صلی الله علیکِ یا فاطمة الزهرا 🥀سيده زنان عالم است. هر گاه كه در محراب عبادت ايستاده نورش برای آسمانيان مایه مباهات بوده است... حوريه ای است در لباس انسان. ام ابيهاست براي پدری كه در شأنش فرمود: لولاك و ما خلقت الافلاك. به معرفی اصحاب كساء كه می‌رسيم، او محور می‌‌شود... «هم فاطمة و ابوها و بعلها و بنوها» صحبت از مهريه اش كه می‌شود به پدر می‌گويد: ای رسول خدا، دختران مردم با مهریه‌های فراوان شوهر می‌کنند، چه تفاوتی ميان من و آنهاست؟ از تو می‌خواهم كه مِهر مرا شفاعت از گنهكاران امت تو قرار دهد.[1] شأن فاطمه سلام الله عليها بلندتر است از اينكه با صدها بار شتر طلا و‌نقره و حریر خالص، بالا و‌ پایین شود. صديقه طاهره شأنش را در محراب عبادت می‌جوید و عبوديت حق... شأن.... همان نقطه اشتراكی كه موجب تفاوت‌های بسياری ميان سبك زندگی ما و امّ ابيها شده است... من شأنم را بهانه كرده‌ام برای بيشتر بهره بردن از دنیا و حضرت همان را بهانه كرده برای نداشتن، برای کمتر برداشتن و بیشتر انفاق کردن... چقدر من شبيه تو نيستم؟! چقدر الگو بودن تو را ،پر رنگ ادعا كرده‌ام؟ اين روزها بيش از پيش به بازتعريف واژه شأن محتاجيم تا در سايه آن اندكی سبك زندگی هايمان را سروسامان دهيم و از مسابقه تجمل برهانيم... مسابقه‌ای كه حتی مذهبی‌هایمان، حوزه رفته‌هایمان با توجيهات عجيب و غريب گرفتار آن شده‌اند. در جستجوی مختصری كه شفاهاً، اينترنتاً و لغتنامتاً 😉 داشتم به اين جا رسيدم كه در كنار معانی رايجِ شأن، معنايي وجود دارد كه معمولا به آن پرداخته نمی‌شود. شأن مساوی است با نيازمندی... با اين تعريف، شأن مرا نيازمندی های من تعيين می‌كند. برخی نيازدارند كه يك زندگی مجلل و پر زرق و برق داشته باشند و برخی نياز دارند كه با دستگيری از يك نيازمند، خانه ابدی خود را آباد كنند. تفاوت نيازها، در تفاوت من هاست... نيازمندی های من... قطعا در فرهنگ اسلامی، اين من، منِ اومانيستی نيست كه بر محور لذتهايش زندگی كند. بلكه منِ خليفة اللهی است كه از حد سلسله مراتب نيازهای مازلو گذشته و در جستجوی جهتی عالی برای حركت خويش است. در اين مقياس وسيع، انسان بزرگتر از آن می‌شود كه شأنش را با بيشتر داشتن از دنيا تعريف كنيم. در اين چهارچوب، زن مسلمان بالاتر است از آنچه امروز شاهد فراگير شدنش هستيم. مهریه‌های سنگين، جهيزيه های لوكس، جواهرات گران قيمت، عروسی های پر از اسراف، مهمانی های آنچنانی و... زن مسلمان، شأنش را با نيازش هماهنگ می‌كند. من، به شبيه فاطمه شدن بيشتر محتاجم تا داشتن‌های بی‌سرانجام... زيرا كه من به همنشينی فاطمه محتاجم و برای همنشينی، تشابه لازم است.. علف هرز را اجازه نمی‌دهند كه با گل همنشين باشد. برای رسیدن باید بارهای اضافی را گذاشت و‌ گذشت. [1] درسنامه فاطمي،مجيد جعفر پور،ص71 #دلنوشته_فاطمیه #خانم_آقاجانلو #طلبه_مدرسه_آیت_الله_ایروانی 🔰@hawzah_khaharan_qom مدیریت حوزه علمیه خواهران استان قم