🌞 هالیوود یا واقعیت؟!
با هر آنچه از سلاحهای سنگین داشتند، سنگرش را زدند. دست راستش قطع شد؛ از ناحیهی بازو مفتول پیچش کرد. انگشت دستِ دیگرش هم قطع شد، امّا این را دیگر با آن دست قطع شده نتوانست ببندد که خونریزیاش بند آید. تصویرِ خشم او در ذهن سربازهای تا دندان مسلحِ دشمن، مگر جرأت نزدیک شدن به او را برای اسیر کردنش میداد؟! هر کدام با فاصله از او در بیخِ جایی پنهان شده بودند. کوادکوپتر جاسوس را پاورچین پاورچین به سمتش فرستادند. مهماتش تمام شده بود. دستِ تسلیم از قامتِ مقام و غرورش کوتاهتر بود. از شدت جراحت، امکان حرکت به سویی دیگر نداشت. تکه چوبی از کمدِ شکستهی کنارش جدا کرد و خیز برداشت. چشم در چشم دشمن که از دریچهی لنزِ کوادکوپتر او را میدیدند دوخت و تکه چوب را تکان داد، گویا معنایش این بود:《بیا، من هنوز زندهام.》آخرین توانِ ماندهاش را خرجِ پرتابِ تکه چوب کرد، دشمن از تکه چوبِ او هم ترسید و رو برگرداند و با گلوله تانک او را زد. و این #پلانِماندگار در تاریخِ مستند جهان ثبت و ضبط شد. او #سنوار، فرزند مکتبِ #خمینیکبیر، چریکِ قهرمانِ امت رسولالله است؛ نه شخصیتِ فیلمهای هالیوودی.
🌐 کوثرآنلاین