علی عبدی/ دیده بان تحرکات کریا
روزنامه صهیونیستی معاریو:نیروی هوایی پاشنه آشیل ارتش اسرائیل در سال 2018، آویگدور لیبرمن، وزیر دفاع
وی در ادامه می افزاید: «گزارش تیم های متخصصی که من ایجاد کردم به تمام رده های سیاسی و نظامی، یوآو گالانت وزیر دفاع وقت و هرتصی هالوی، رئیس ستاد ارتش تقدیم شد تا پیشنهادهایی را در دستور کار وزارت دفاع و ارتش قرار دهند.
چکیده این کارگروه پیشنهاد مهم تاسیس پایگاه موشکی زمین به زمین بود که از حدود دو سال قبل صحبتهایی پیرامون آن شکل گرفته بود. با این وجود نیروی هوایی تمام تلاشش را در به تعویق انداختن تاسیس پایگاه موشکی انجام داد و تا امروز در تلاشش موفق بوده است.»
سال گذشته مسئولان سیاسی و نظامی تصمیم گرفتند تا حدود 40 میلیارد از کمکهای خارجی آمریکا را صرف خرید جنگندههای اف15 و اف35 و سوخترسان بکنند. این بسیار تعجب برانگیز است که چرا هیچ سخنی درباره توسعه و تجهیز سایر بخشهای ارتش از جمله نیروی زمینی یا تاسیس پایگاه موشکی نشده است.
حملات موشکی حوثی ها تقریبا هر شب آژیرهای خطر را به صدا در می آورد و هزاران اسرائیلی را به سمت پناهگاهها روانه می کند. اگر اسرائیل پایگاه موشکی زمین به زمین داشت بسیار سریع تر و ارزانتر از جنگنده ها به اهدافی در یمن حمله می کرد. علاوه بر این، انجام عملیات در یمن توسط دهها جنگنده با مسافت 2هزار کیلومتر مستلزم هفتهها آمادگی با هزینه هنگفتی است که در طول زمان با توجه به محدودیت منابع قابل برآورده شدن نیست. در حالی که کل جهان برای جنگهای آینده آماده می شود، ارتش اسرائیل بسیار از آنها عقب مانده است و با روشی قدیمی به کار خود ادامه میدهد.
هر متخصصی میداند که با توجه به قیمت و هزینه ها نگهداری، جنگنده های بدون سرنشین و پهپادها قرار است جایگاه جنگندهها را در آینده ی نزدیک بگیرند. مثلا در جنگ اوکراین دیگر شاهد جنگنده ها نیستیم و بیشتر جنگ از طریق جنگندههای بدون سرنشین، پهپادها، راکت ها و موشک ها انجام می شود.
اسرائیل حتی بخشی از این تجربیات را یاد نگرفته و ارتش به مفهوم قدیمی به کار خود ادامه می دهد و ده ها میلیارد دلار در جنگندههایی سرمایه گذاری می کنند که قرار است 5 تا 10 سال آینده که دیگر مناسب جنگ آینده نیستند به اسرائیل تحویل داده شوند.
ما از جنگهای گذشته نیز آموخته بودیم که تنها به کمک جنگندهها نمی توانیم پیروز شویم. تفکرات قدیمی مسئولان سیاسی و نظامی در بیست سال گذشته به کاهش نیروی ارتش زمینی به یک سوم سال 2002 منجر شده است.
به همین دلیل است که نمی توانیم در مکانهایی که آنجا را فتح کرده ایم بمانیم چون نیروی جایگزین نداریم و نتیجه ی مستقیم آن این می شود که یک مکان را چندین بار فتح می کنیم و جان نیروهای ارتش را به خطر میاندازیم.
تداوم رفتارهای منفعت طلبانه، غیر مسئولانه و فاقد آیندهنگری ردههای سیاسی و نظامی، آینده اسرائیل را به مسیری بی بازگشت می کشاند که حتی توانایی دفاع از خود را ندارد.
رهبر فعلی در سطح سیاسی و نظامی، واقعیت امنیتی که در غرب آسیا در حال ظهور است را نمی فهمد و ملت اسرائیل را به مسیری مستهلک و بدون جایگزین فوری هدایت می کند.
با چنین رهبری نمیتوانیم در خاورمیانه زنده بمانیم و قوم اسرائیل احیاء نخواهد شد و کسانی که هنوز این را نفهمیده اند، زمانی می فهمند که دیگر برای اصلاح وضع موجود دیر شده است.
https://www.maariv.co.il/journalists/article-1159885
🔴"حتی اگر تمام خاورمیانه را اشغال کنیم، بر غزه پیروز نخواهیم شد"
✍️نویسنده: یائیر اسولین
یائیر اسولین نویسنده اسرائیلی در مقالهای در روزنامه عبری زبان "هاآرتص" نوشت:
هرچه زمان میگذرد و به یک سال و نیم از آن شنبه سیاه (حمله هفتم اکتبر 2023 حماس) نزدیکتر میشویم، این باور قویتر میشود که ما بازندهایم و باز هم بازنده خواهیم بود. هیچ پیروزی، چه نظامی و چه غیرنظامی، نمیتواند این شکست را پاک کند. حتی اگر تمام خاورمیانه را اشغال کنیم و حتی اگر همه در برابر ما تسلیم شوند، باز هم در این جنگ پیروز نخواهیم شد. نوشتن این جمله سخت است، این درد عجیبی است، اما با این حال، این همان حسی است که وجود دارد. ما در ۷ اکتبر شکست خوردیم و با هر "سربازی" که کشته میشود، هر "گروگانی" که بازنگشته است و هر خانوادهای که بیخانمان شده، باز هم شکست میخوریم.
ما همچنین با هر خانهای که تخریب میکنیم، هر محلهای که نابود میکنیم و هر جمعیتی که به کشتن آن اقدام میکنیم، باز هم شکست میخوریم. هر عملیات اینچنینی فقط شکست ما را عمیقتر میکند و ما این شکست را درک نمیکنیم. اگر فکر کنیم که پیروزی اینگونه به نظر میرسد، اشتباه کردهایم. ما نه به دشمن، بلکه به خودمان باختهایم. ما روح ملت، آگاهی، فرزندانمان و جایی که شاید بخواهیم اینجا بسازیم را از دست دادهایم.
درس بسیار مهمی که این جنگ به ما آموخت این است که میتوان حاکمیت را با زور نقض کرد، اما نمیتوان حاکمیت را با زور بازگرداند، مهم نیست که این زور چقدر بزرگ باشد. حاکمیت مانند ایمان و هویت است، باید قدم به قدم از نو ساخته شود، نه به سمت بیرون، بلکه دقیقاً به سمت درون.
کسانی که از خود نمیپرسند که واقعیت در آن شنبه چه چیزی میخواست به ما بگوید و از آن زمان تاکنون چه چیزی میخواهد به ما بگوید، هرگز پاسخی برای این سوال نخواهند یافت. تا زمانی که صدای توپها گوشها را کر میکند، ما جامعهای هستیم که حاکمیتش در حال خونریزی است. این به این معنا نیست که ما نباید بجنگیم. باید بجنگیم. من از طرفداران صلح نیستم، اما امنیت واقعی در درازمدت برای ما وجود نخواهد داشت مگر اینکه اعتراف کنیم که شکست خوردهایم. قطعاً باید هر کاری که میتوانیم انجام دهیم تا "گروگانها" را در سریعترین زمان ممکن بازگردانیم، اما نه برای پیروزی. "گروگانها" باید بازگردانده شوند تا بتوانیم دوباره یاد بگیریم چگونه نفس بکشیم. تلاش برای پیروزی نظامی، که به نظر میرسد شکست را پاک میکند، به مکانیسم سرکوب تبدیل شده است – برای برخی به مکانیسم فریب تبدیل شده است، که برای ما خطرناکتر است.
پیش از این در اینجا نوشتهام که تمایز بین کسانی که شکست را میپذیرند و کسانی که آن را انکار میکنند، شاید دقیقترین تمایز برای جامعه "اسرائیل" در حال حاضر باشد. این اعتراف فقط شدیدتر میشود. رهبری آینده در "اسرائیل" باید رهبری باشد که بداند چگونه این شکست را بپذیرد، نه در سطح اتهام به نهادهای خاص، بلکه در سطح انتقاد عمیق از خود برای آنچه ما را به این لحظه رسانده است. اعتراف به مسئولیت همه ما در مسیری که طی کردهایم، داستانی که تعریف کردهایم و اشتباهاتی که مرتکب شدهایم.
تا این لحظه، من نشنیدهام که هیچ رهبری، چه سیاسی و چه اجتماعی، از هر جناحی، واقعاً چنین انتقاد تند و تیزی از خود کرده باشد. تا این لحظه، من نشنیدهام که هیچ رهبری بگوید که ما شکست خوردهایم و در حال شکست خوردن هستیم – نه فقط از نظر نظامی. و اینکه چیزی عمیقاً نادرست در درک ما از واقعیت، فضا و در نهایت خودمان وجود دارد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رژهی برگزار شده در تهران با ماکت های مقوایی سرداران شهید محور مقاومت
پ ن: نمی دانم دوستان کی می خواهند دست از این رفتارها و نمایش های وهن آمیز که ثمره ای جز گزک دادن دست دشمنان برای تمسخر و توهین قهرمانان ملی ندارد دست بردارند.
عزیزان! با این همه قرارگاه رسانهای در زیرمجموعه های شما چرا چنین نمایش های مضحکی برگزار می کنید و از دانش و تجربه همان قرارگاهعا و مشاوره های آنان استفاده نمی کنید؟
علی عبدی/ دیده بان تحرکات کریا
رژهی برگزار شده در تهران با ماکت های مقوایی سرداران شهید محور مقاومت پ ن: نمی دانم دوستان کی می خ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
متأسفانه در عرصه رسانهای و فرهنگی چنان از ابتکار عمل و خلاقیت وامانده ایم و مجال عرض اندام به نیروهای فرهنگی و رسانهای جوان، کاربلد، متعهد، باسواد و انقلابی نداده ایم که به کارهای مقوایی رو آورده ایم.
خدا رحمت کند شهید بزرگوار حسن بهمنی که فرموده بود: «کارهامون شده مقوایی، برای همین اثربخشی ندارند.»
دیجی جهادی در حال اماده سازی سازها جهت نواختن 😁
نکته جالب همپوشانی روایت اسرائیل و مقاومت اسلامی فلسطین در اشاره به کمین های اخیر مقاومت غزه، این نکته هست که بمبهایی که طی هفته های اخیر موجب مرگ فرماندهان و افسران ارتش اسرائیل در شمال غزه شده از مواد منفجره و بمبهای به غنیمت گرفته شده و یا بمبهای عمل نکرده پرتاب شده جنگنده ها هستن که کیفیت انهدام بسیار بالایی داره
9.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اسرائیل کاتز (تبعه کشور مولداوی) وزیر جنگ اسرائیل در سفر به کرانه باختری اشغالی:
«ما اجازه نخواهیم داد که یهودیه و سامره (نام جعلی صهیونیستهای غاصب برای کرانه باختری اشغالی) به غزه یا جنوب لبنان تبدیل شوند.هرکسی که مانند غزه دست به تروریسم بزند، دقیقا مانند غزه با او رفتار خواهد شد؛ ما برای قطع قاچاق (واردات) اسلحه به این منطقه تلاش خواهیم کرد. اختاپوس ایرانی در اردوگاه های پناهندگان (منظور شهرها و روستاهای) فلسطینی در یهودیه و سامره بشدت مشغول است و ما برای حفظ امنیت جوامع و ساکنان یهودی این منطقه نهایت قاطعیت و شدت عمل را نشان خواهیم داد
بن کاسپیت تحلیلگر مشهور اسرائیلی:
اسموتریچ پس از پایان تعطیلات شنبه با نتانیاهو تماس گرفت و خواستار توضیحاتی در مورد توافق شد و آنها موافقت کردند که یک جلسه "فوری" بین آنها برگزار شود.
نتانیاهو به اسموتریچ گفته است:
📍اسرائیل به این توافق نیاز دارد، اگرچه ایده آل نیست، اما به دلیل وظایف بزرگی که پیش روی ما (ایران و عربستان سعودی) قرار دارد، لازم است ترامپ در کنار ما باشد. و به هیچ وجه نمی توان رابطه ما با او را قبل از ورود او به کاخ سفید مختل کرد.
برآوردها نشان می دهد که نتانیاهو درک می کند که ادامه جنگ بی فایده بین جبالیا و رفح وضعیت استراتژیک اسرائیل را بهبود نمی بخشد، بلکه به قیمت خون گرانبهای سربازان اسرائیل تمام می شود.
❌سؤال این است: آیا نتانیاهو واقعاً به این رویکرد متعهد است؟ یا ممکن است اسموتریچ و بن گویر همه چیز را خراب کنند و تصمیماتی را به او تحمیل کنند که ترس او از آنها بیشتر از ترسش از ترامپ باشد؟
@Thirdintifada
علی عبدی/ دیده بان تحرکات کریا
دیجی جهادی در حال اماده سازی سازها جهت نواختن 😁 نکته جالب همپوشانی روایت اسرائیل و مقاومت اسلامی فل
ایتی لندسبرگ نیوو روزنامه نگار اسرائیلی:
سربازان یکی یکی میمیرند، روز به روز، با بمبی دیگری، با تک تیراندازی دیگر، ساختمان دیگری که فرو میریزد.
چه کسی قدرت شمارش دارد؟ چه کسی قدرت مبارزه دارد؟ در لبنان این وضعیت به مدت 18 سال ادامه یافت و سالانه ۲۵ نفر در این کشور کشته شدند. در غزه این میزان مرگ و میر به صورت ماهانه است.
در غزه تعداد کشته شدگان به بیش از 840 نفر رسید، حدود 400 کشته در 15 ماه گذشته در باتلاق غزه.
غزه به ویتنام اسرائیل تبدیل شده است.
وضعیت در ستاد کل یک بی اعتمادی بی سابقه است
اگرچه اطرافیان رئیس ستاد ارتش می گویند که رابطه این دو کاملاً عادی بوده است، اما نامه امیر برعام جانشین ستادکل چیز دیگری را نشان می دهد.
رابطه بین رئیس ستاد کل ارتش، ژنرال هرتزی هالوی، و معاونش، ژنرال امیر برعام، نه اولین بلکه پنجمین موردی است که با انفجاری بزرگ به پایان میرسد. ژنرال موشه لوی زمانی که رئیس ستاد کل بود، به اسحاق رابین شایعهای نقل کرد که جانشینش، دن شمرون، همجنسگرا است، تا مانع انتصاب او به عنوان رئیس ستاد کل شود.
شائول موفاز در مراسم خداحافظی خود، عوزی دایان را بهطور علنی و در برابر جمعیت حاضر مورد حمله قرار داد.
دن خالوتص پس از جنگ دوم لبنان گفت: بزرگترین درد برای یک خلبان این است که نفر دومش به او از پشت خنجر بزند.، او بعدها انکار کرد که منظورش جانشینش، موشه کاپلانسکی، بوده است، اما افکار عمومی این توضیح را نپذیرفت.
حتی زمانی که هالوی جانشین آویو کوخاوی بود، اختلافاتی بروز کرد و انتقاداتی جدی مطرح شد. با این حال، نامه علنی برعام که دو روز پیش فاش شد، رویدادی بیسابقه و در عین حال بسیار دراماتیک به شمار میرود. تا کنون هیچ جانشین رئیس ستاد کل ارتشی به این شکل علنی اعتماد خود را با فرمانده اصلیاش زیر سؤال نبرده بود، آنهم در میانه یک جنگ شدید.
درست یک روز پس از انتشار این نامه، نیروهای ارتش در حادثهای جدی تلفات دادند.
اگرچه رابطه میان هالوی و برعام هیچگاه عالی نبوده است و هالوی او را بهنوعی میراثی تحمیلی میدانست، اما جنگ این روابط را به سطوحی جدید از بحران کشاند که تنها بخشی از آن در نامه برعام فاش شده است.
اما برعام تنها فردی نیست که با نارضایتی در مقر ستاد کل ارتش (کریا) قدم میزند. همانطور که پیشتر نیز اشاره شد، در روزهای پس از استعفای احتمالی هالوی – که با توجه به بیانیه برعام نزدیک به نظر میرسد – بسیاری از افرادی که تاکنون سکوت کرده بودند، لب به سخن خواهند گشود. گفتههایی که احتمالاً خوشایند نخواهند بود.
هالوی تاکنون انتقادات سختی از سوی فرمانده پیشین فرماندهی مرکزی، یهودا فاکس، فرمانده پیشین سپاه شمالی، ژنرال ساعر تزور، رئیس پیشین مدیریت پرسنل، ژنرال یانیو عسور، فرمانده پیشین بخش ارتباطات، ژنرال عران نیو، و فرمانده پیشین نیروی زمینی، ژنرال تامیر یدای دریافت کرده است. این فهرست شامل فرماندهان لشکرها و ژنرالهایی که در جنگها شرکت کردهاند و منتقد بودن نیز نمیشود. همه این افراد تصویری جدی، تاریک و نگرانکننده از وضعیت فعلی ارائه میدهند، تصویری که از لابهلای کانالهای قدرتمند رسانهای که در اختیار هالوی و سخنگوی ارتش، دانیل هاگری، قرار دارد، سخت میتوان آن را دریافت.
حتی برعام نیز همه انتقادات خود را در مورد هالوی بیان نکرده و تنها بخشی از آن را منتشر کرده است. به گفته منابع آگاه، نامه او نسخه ملایمی از اتفاقات واقعی میان این دو بوده است. برعام احساس میکرد که هالوی عمداً تلاش دارد او را در جریان جنگ نادیده بگیرد و از حلقه تصمیمگیری محدود (شامل معاون عملیات، فرماندهان جبهههای جنوب و شمال، و سخنگوی ارتش) دور کند. این شرایط به حدی رسید که برعام درخواست کرد و سرانجام تیمی از سوی سخنگوی ارتش برای همراهی و ارائه فعالیتهای او به وی اختصاص داده شد.
در تابستان گذشته، برعام خواستار پایان دوره دو ساله خود به عنوان جانشین رئیس ستاد کل شد، که طبق معمول دوره این سمت است. اما به گفته خودش، او به دلیل شدت درگیریها در جبهههای جنوب و شمال موافقت کرد تا فوریه ۲۰۲۵ در این سمت باقی بماند. حدود سه هفته و نیم پیش، برعام از دستیار رئیس ستاد کل درخواست کرد تا جلسهای برای تأیید فرآیند پایان کار وی تنظیم شود، اما با بیاعتنایی مواجه شد. به همین دلیل، اطرافیان برعام ادعا میکنند که او مجبور شد نظرات خود را بهصورت مکتوب و علنی بیان کند.
در اطراف هالوی، گفته میشود که رابطه کاری میان او و برعام کاملاً عادی بوده است: جلسات مشترک و جلسات شخصی میان آنها برگزار میشده و حتی در مورد همان نامه هم گفتوگو شده است. به محض دریافت نامه برعام توسط هالوی، جلسهای برای همان روز تعیین شد. به طور کلی، هر زمان که برعام درخواست گفتوگو با هالوی را داشت، این امکان به سرعت فراهم میشد. همچنین، نزدیکان به هالوی تأکید میکنند که در یک جنگ با این حجم از مسئولیتها، روش فرماندهی به صورت تقسیم کار میان رئیس ستاد کل و جانشین وی انجام میشود تا تأثیرگذاری معاون نیز به حداکثر برسد. هالوی، به گفته آنها، در موضوعات کلیدی به برعام اعتماد کرده بود.
https://www.ynet.co.il/news/article/yokra14219789
علی عبدی/ دیده بان تحرکات کریا
وضعیت در ستاد کل یک بی اعتمادی بی سابقه است اگرچه اطرافیان رئیس ستاد ارتش می گویند که رابطه این دو
اما همه این مسائل اکنون به تاریخ پیوستهاند و ارتش با یک بحران دیگر روبرو است، بحرانی که بخشی از آن ناشی از تأخیر در استعفای هالوی است. بدیهی است که وزیر جنگ، اسرائیل کاتز، که قبلاً اعلام کرده بود تا تکمیل تحقیقات جنگ، اجازه هیچ انتصابی را نخواهد داد، مانع از تعیین جانشین جدید توسط هالوی خواهد شد. کاتز به شدت اصرار دارد که هالوی مسئولیت وقایع را با استعفا بر عهده بگیرد و جانشین جدید در هماهنگی با رئیس ستاد کل آینده منصوب شود.
باید روشن شود که یکی از وظایف اصلی جانشین رئیس ستاد کل، ساختاردهی به نیروی نظامی است، نیرویی که با توجه به درسهای شکست ۷ اکتبر و تهدیدات جدید، نیازمند تغییرات اساسی است. این یک فاجعه خواهد بود اگر جانشین برعام نتواند با جانشین هالوی همکاری هماهنگ و مؤثر داشته باشد.
بنابراین به احتمال زیاد او تا زمان انتخاب جانشین هالوی به کار خود ادامه خواهد داد. برعام خود یکی از گزینههای مطرح برای این سمت است، در کنار افرادی چون ایال زامیر، مدیرکل وزارت جنگ و کسی که پیشتر دستیار نظامی نخستوزیر بوده است. اما این هم یک مشکل بزرگ است: چگونه هالوی و برعام میتوانند با هم در تحقیقاتی که در مورد جنگ انجام میشود، شرکت کنند و مقابل همه مقامات ارشد قرار بگیرند؟ چگونه تصمیمات اتخاذ خواهند شد؟ و چگونه رئیس ستاد کل، جانشین را برای نمایندگی در جلسات میفرستد؟ این وضعیت نمیتواند ادامه پیدا کند.