⭕️ مصاحبه با رزمنده لشکر8نجف. بهار65. خط پدافندی شبه جزیره فاو عراق. (این رزمنده، خودش را معرفی نمی کند و تمامی مصاحبه را به ترکی بیان می‌کند.) @ksn2500

⭕️ مصاحبه با محمود صابری.رزمنده واحد توپخانه لشکر8نجف. بهار65. خط پدافندی شبه جزیره فاو عراق. (این رزمنده، شهرش را نمی‌گوید ولی در اطلاعات نسخه پیوست آورده شده که صابری اهل خمینی شهر است.) @ksn2500

⭕️ مصاحبه با قاسم حسن زاده از مبارکه.رزمنده واحد توپخانه لشکر8نجف. بهار65. خط پدافندی شبه جزیره فاو عراق. @ksn2500

⭕️ شهید حمید نادری فرزند رضا. 4 اسفند 62 در 17 سالگی طی عملیات خیبر در جزایر مجنون عراق به شهادت رسید و پیکرش اسفند 75 تفحص و در قطعه سه، ردیف چهارده گلزار شهدای نجف‌آباد به خاک سپرده شد. شهید نادری در زمان شهادت، دانش‌آموز سال اول رشته علوم انسانی در دبیرستان دهقان نجف‌آباد بود. @ksn2500

⭕️ تصویری دیگر از شهید حمید نادری فرزند رضا. @ksn2500

⭕️ تصویری دیگر از مجموعه تصاویر شهید حمید نادری فرزند رضا. احتمال دارد این تصویر، مربوط به مجموعه ورزشی انقلاب در خیابان دانش نجف آباد باشد. @ksn2500

⭕️ تصویری از مزار شهید حمید نادری فرزند رضا. @ksn2500

⭕️ تصویری از مجموعه تصاویر رزمندگان جهاد سازندگی نجف آباد. این تصویر که مربوط به جمع آوری کمک های مردمی است، به احتمال زیاد در نیمه اول دهه 60 در محل فعلی جهاد کشاورزی نجف آباد گرفته شده است. @ksn2500

⭕️ شهیده زهرا بیگم افلاکیان فرزند اسدالله. 8 مرداد 66 در 38 سالگی طی فاجعه خونین مکه و در جریان مراسم برائت از مشرکین توسط عمال سعودی به شهادت رسید و پیکرش در قطعه دو، ردیف سه گلزار شهدای نجف‌آباد به خاک سپرده شد. شهیده افلاکیان در زمان شهادت، خانه‌دار و دارای پنج فرزند بود که کوچک‌ترین‌شان، حدود سه سال داشت. @ksn2500

⭕️ پروانه دفن شهیده زهرا بیگم افلاکیان فرزند اسدالله. @ksn2500

⭕️ یکی دیگر از مدارک شهیده زهرا بیگم افلاکیان فرزند اسدالله. @ksn2500

⭕️ نیروهای جهادسازندگی نجف‌آباد در عملیات خیبر @ksn2500

⭕️ نیروهای جهادسازندگی نجف‌آباد در عملیات خیبر در این فیلم که اسفند62 و چند روز پس از شروع عملیات خیبر در جزایر مجنون ضبط شده، مرحوم محمود اصفهانی (باهنر)، تعدادی از رزمندگان جهاد سازندگی نجف‌آباد و ادوات مهندسی این مجموعه را در دشت جفیر (حوالی هویزه) را به تصویر کشیده است. در ابتدای فیلم، مرحوم اصفهانی مقداری در مورد شرایط عملیات و منطقه توضیح داده و هم‌زمان برخی رانندگان لودر و بولدوزر را نشان می‌دهد که در حال آماده شدن برای اعزام به محل انجام ماموریت هستند. هم‌زمان یک عکاس و یک نفر که با رادیو ضبط در حال مصاحبه با برخی رانندگان هستند، در فیلم دیده می‌شوند وگاهی برخی نیروهای جهاد در کادر دوربین قرار می‌گیرند که در آن محدوده حضور دارند. احتمال دارد یکی از رانندگان که در این مقطع حضور دارد و عکسی نیز از او به ثبت می‌رسد، شهید حیدر روحی باشد که 20 اسفند 62 در سی سالگی در همین منطقه به شهادت می‌رسد. در صحنه‌ای نیز یک تویوتا با سه سرنشین در جلوی آن دیده می‌شوند که روی بدنۀ آن عبارت «اهدایی مردم دلیجان» نوشته شده است. زمانی که دستگاه‌های مهندسی حرکت می‌کنند، یک تویوتای سوخت‌رسان نیز به دنبال آن‌ها راه می‌افتد و در ادامه، برخی رزمندگان دیده می‌شوند که در اطراف ایستاده و مشغول صحبت هستند. در یکی از این جمع‌ها، به نظر می‌رسد شهید محمدرضا عرشی از فرماندهان و رزمندگان شاخص جهادسازندگی نجف‌آباد نیز دیده می‌شود که تیر 66 در بیست‌وهشت سالگی در حوالی کرمانشاه به شهادت می‌رسد. دقایق پایانی فیلم، چند رزمنده را نشان می‌دهد که دو نفر از آن‌ها، به حالت شوخی با هم وارد یک زورآزمایی مختصر می‌شوند. 🆔@ksn2500 🆔 aparat.com/ksn2500

⭕️ یکی از افرادی که حدس می زنیم در این فیلم حضور داشته باشد، همین چهره است؛ شهید حیدر روحی. احتمال دارد، این تصویر نیز در حاشیه همین فیلم برداری به ثبت رسیده شده باشد. @ksn2500

⭕️ شهید حیدر روحی فرزند حسن. 20 اسفند 62 در سی سالگی طی عملیات خیبر در جزایر مجنون به شهادت رسید و پیکرش در قطعه دو، ردیف دوازده گلزار شهدای نجف‌آباد به خاک سپرده شد. شهید روحی که شغل اصلی‌اش کبابی بود، در زمان شهادت به عنوان رزمندۀ جهاد سازندگی نجف‌آباد در جبهه حضور پیدا کرده بود. @ksn2500

⭕️ یکی از رزمندگان حاضر در این فیلم،شهید محمد رضا عرشی فرزند عزیزالله است. شهید عرشی، 13 تیر 66 در سن 28 سالگی در حین انجام ماموریت در کرمانشاه در کمین ضدانقلاب به شهادت رسید و در قطعه سه، ردیف سیزده گلزار شهدای نجف‌آباد به خاک سپرده شد. شهید عرشی که متاهل و دانشجوی رشته برق دانشگاه صنعتی اصفهان محسوب می‌شد، در زمان شهادت مسئولیت گردان مهندسی جهادسازندگی نجف‌آباد را بر عهده داشت. @ksn2500

⭕️ مصاحبه با اکبر حسینی از اصفهان.رزمنده لشکر8نجف اشرف. اوایل بهمن 64. قبل از عملیات والفجر8. مقر داود در حوالی خرمشهر. @ksn2500

⭕️ مصاحبه با رزمنده لشکر8نجف اشرف. اوایل بهمن 64. قبل از عملیات والفجر8. مقر داود در حوالی خرمشهر. (این رزمنده که شغل اصلی اش، جوشکاری است، خودش را معرفی نمی کند ولی به احتمال زیاد اهل منطقه کاشان یا شهرهای اطراف آن است. اگر ایشان را می شناسید، به ما معرفی کنید.) @ksn2500

⭕️ مصاحبه با باقر پیرمرادیان از نجف آباد.رزمنده لشکر8نجف اشرف. اوایل بهمن 64. قبل از عملیات والفجر8. مقر داود در حوالی خرمشهر. ( این رزمنده میان سال،کارگر کارخانه ریسندگی و بافندگی نجف آباد است ومغازه پارچه فروشی هم دارد.) @ksn2500

⭕️ مصاحبه با رمضان فرهنگی از لنجان سفلی(فلاورجان).رزمنده لشکر8نجف اشرف. اوایل بهمن 64. قبل از عملیات والفجر8. مقر داود در حوالی خرمشهر. (شک داریم نام‌خانوادگی این رزمنده را درست متوجه شده باشیم.) @ksn2500

⭕️ مصاحبه با رزمنده لشکر8نجف اشرف. اوایل بهمن 64. قبل از عملیات والفجر8. مقر داود در حوالی خرمشهر. (این رزمنده، مشخصاتش را می‌گوید ولی به دلیل کیفیت ضعیف صوت، برای ما قابل تشخیص نیست. اگر شما او را می شناسید، به ما خبر دهید.) @ksn2500

⭕️ مصاحبه با محمد حسن محبی از تاکستان زنجان.رزمنده لشکر8نجف اشرف. اوایل بهمن 64. قبل از عملیات والفجر8. مقر داود در حوالی خرمشهر. (این رزمنده، کشاورز است) @ksn2500

⭕️ شهید فرج‌الله دیده‌بان فرزند عبدالله. 3 دی 65 در 19 سالگی طی عملیات کربلای4 در جزیره ام‌الرصاص عراق به شهادت رسید و پیکرش در قطعه یک، ردیف هفت گلزار شهدای نجف‌آباد به خاک سپرده شد. شهید دیده‌بان در زمان شهادت، دانش‌آموز سال دوم رشته اقتصاد در دبیرستان علامه طباطبایی نجف‌آباد بود. این شهید، یک برادر شهید به نام یدالله نیز دارد که 14 شهریور 60 در 23 سالگی در خط‌پدافندی سرپل‌ذهاب به شهادت رسید. این شهید، در زمان شهادت طلبه بود. @ksn2500

⭕️ بخشی از وصیتنامه شهید فرج الله دیده بان فرزند عبدالله که حدود چهار روز قبل از شهادت نوشته شده: «بارالها اکنون که دارم آخرین نوشته ام را می نگارم و به یاد گذشته خود افتاده ام گذشته ای که غافل بوده ام، گذشته ای که تو را نمی شناختم گذشته تاریک اشتباهات و خطاها غفلتها، گناهانم، واقعاً چگونه گذشت این دوران که هیچ نفهمیدم اما اکنون بر قله ای از امید به رحمت تو چشم دوخته ام و به عین می بینم که فجر صادق طلوع می کند.» @ksn2500

⭕️ بخشی از وصیتنامه شهید فرج الله دیده بان فرزند عبدالله که حدود چهار روز قبل از شهادت نوشته شده: «ای مردم و ای جوانان با فکر از شما می خواهم که از فرقه فرقه شدن و گروه گروه شدن و باند باند شدن و حزب حزب شدن خودداری کنید و همیشه با یک حزب همراه باشیدو او را یاری و از او یاری بجوئید و آن همان حزب الله است. ای مردم در نماز جمعه و جماعت شرکت کنید و دعا به امام ورزمندگان را فراموش نکنید.» @ksn2500

⭕️ بخشی از وصیتنامه شهید فرج الله دیده بان فرزند عبدالله که حدود چهار روز قبل از شهادت نوشته شده: «ای مسئولین خدای ناکرده هدف انقلاب را فدای مقامتان نکنید شما در هر مرتبه ای که باشید در حکم نماینده اسلام وانقلاب و مردم هستید ازامام بیاموزید که گفت من خادمی بیش نیستم. ای مسئولین آگاه باشید و یکدیگر را تضعیف نکنید و با هم متحد و در یک خط باشیدو جلوی خطهای انحرافی را بگیرید.» @ksn2500

⭕️ تصویری از مجموعه تصاویر رزمندگان جهاد سازندگی نجف آباد. @ksn2500

⭕️ تفحص شهدای خیبر مرتضی بختیاری می‌گوید: «در زمان تفحص شهدا، وقتی با سردار باقرزاده رئیس کمیته مفقودین و اسرا از مرز تا نقطه حرکت ما از پل سوئیب رفتیم، مشخص شد این 4 گردان در آن شب نزدیک به 47 کیلومتر را پیاده جنگیده و پیشروی کرده بودند. بعد از این همه سال، هنوز لاشه خودروهایی که ما آن شب بر روی جاده نشوه به طلاییه منهدم کرده بودیم، وجود داشت. یکی از نقاطی که پنجم اسفند ماه بیشترین شهید را از ما گرفت، نزدیک دکلی بود که از دو طرف به سمت ما تیراندازی می‌شد. وقتی به نیروهای ارتشی حدود منطقه را نشان دادیم، با کندن دکل نزدیک به 18‌پیکر شهید ایرانی شناسایی شد.» با ادامه تفحص در همین محدوده، باقی‌مانده اجساد نزدیک به چهارصد شهید عملیات خیبر کشف می‌شود. فضل‌الله نجفیان نیز می‌گوید: «جایی که شهیدی بی‌سیم‌چی‌ام گلوله خورد به پیشانی‌اش و شهید شد را دقیق پیدا کرده بودم ولی خاک زیادی رویش را گرفته بود. بیل‌مکانیکی حدود یک و نیم متر برداشت ولی خبری نشد. بیشتر کسانی که همراه‌مان بودند، امیدی به پیدا شدن پیکر شهدا در این نقطه نداشتند. داشتیم می‌رفتیم که به اصرار من، چند بیل دیگر برداشتند و یک اورکت بسیجی گیر کرد به ناخن بیل و آمد بالا. لباس شهیدی بود و بقیه پیکر او و چند شهید دیگر لشکر در همان نقطه پیدا شد.» چند هفته بعد هم گروه تفحص، با هماهنگی عراق از مرز عبور کرده و محدودۀ دیگری از محل ماموریت چهار گردان را بررسی می‌کنند. فضل‌الله نجفیان، در این خصوص می‌گوید: «در محدوده‌ای که ما اعتقاد داشتیم می‌شود تعدادی از پیکر شهدا را تفحص کرد، چندین سنگر ایجاد شده بود و به همین دلیل، عراقی‌ها، زیر بارِ خراب کردن سنگرها و تفحص منطقه نمی‌رفتند. اول پیشنهاد دادند که نقطه‌ای دورتر از آن محل، در کنار چند کانال را تفحص کنیم ولی ما قبول نکردیم. دستِ آخر همسید‌محمدباقرزاده فرمانده وقت کمیته جست‌وجوی مفقودین، قول داد در ازای سنگرهایی که باید خراب می‌شد، چند سنگر مشابه در فاصله‌ای دورتر برای عراقی‌ها بسازد و با این حرف، مسئولان عراقی اجازۀ تفحص در آن محدوده را دادند و توانستیم پیکر چندین شهید را تفحص کنیم.» یکی دیگر از نقاطی که گروه تفحص به سراغ آن می‌روند، جادۀ نشوه به طلاییه است. باقرزاده وقتی در آن حوالی لاشۀ چند خودروی منهدم شده را می‌بیند، می‌خواهد که از این صحنه فیلم‌‌برداری کنند. او می‌گوید: «تا قبل از این‌که این‌ها را ببینم، پیشِ خودم می‌گفتم این‌ها یه چیزی برای خودشان می‌گویند! بعیده نیرو تا این‌جا آمده باشه!» افسر عراقی همراه گروه هم از جریان فیلم‌برداری تعجب کرده و می‌گوید این انهدامی‌ها مربوط به انتفاضۀ شیعیان عراق است! مرتضی بختیاری در خصوص دیگر تجربیات تفحص شهدا در این منطقه اظهار می‌دارد: «دفعات قبلی که رفتیم طرف طلاییه و مسیر تردد چهار گردان، چون با خودرو بودیم، خیلی خوب نشد گوشه و کنار را بررسی کنم. غیر از آن، زمان صدام بود و دست‌مان بسته. الآن یک درخواستی داده‌ام که با بچه‌ها پیاده از سمت طلاییه برویم تفحص. چون خیلی از پیکرهای شهدا را تک، تکی در راه گذاشتیم و آمدیم. به نظرم اگر دقیق مسیر را بگردیم، چند پیکر دیگر پیدا می‌کنیم. نمونه‌اش، شهید ناصر ابراهیمی پسر خواهرم که این طرف پل سوئیب تیر خورد به پایش و تا جایی دنبال‌مان آوردیمش ولی از جایی به بعد گذاشتیمش کنار تا بعد برویم سراغش که دیگر نرفتیم.» بختیاری، خاطرۀ دیگری را هم از تفحص‌های ابتدای دهۀ هفتاد به یاد دارد. در آن مقطع، وقتی به احمد کاظمی محل تقریبی پیکر شهدای چهار گردان را نشان می‌دهد، کاظمی باور نکرده و می‌گوید: «به نظرم شما خواب دیده‌اید! آخه این‌جا که تو می‌گی، ایرانه! ما این‌جا پاسگاه داریم. مگه می‌شه شما اومده باشید این طرف!» فرماندۀ لشکر برای اطمینان بیشتر، مهدی ملکی مسئول ستاد لشکر را مامور بررسی بیشتر در این خصوص می‌کند. البته بختیاری همان موقع معتقد است عمدۀ شهدای گردان‌ها در حوالی پل‌های طلاییه به زمین افتاده‌اند و این حرف موقع تفحص اثبات می‌شود. بختیاری در خلال همین تفحص، دکلی بازمانده از پاسگاه ارتش را نشان کرده و می‌خواهد که کنار دکل حفاری شود. بقیه خیلی با او موافق نیستند ولی وقتی اطمینان این فرمانده گردان را می‌بینند، حاضر به همکاری شده و در نهایت بیش از هفده پیکر شهید از جمله بدن سیف‌الله عموشاهی از یک گور دسته‌جمعی تفحص می‌شود. 📌بخشی از کتاب «حماسه مجنون»؛ تاریخ شفاهی عملکرد لشکر8نجف اشرف در عملیات خیبر. 🆔@ksn2500 🆔 aparat.com/ksn2500

⭕️ شهید محمد رضا اسماعیلی فرزند غلامحسین. 4 اسفند 65 در 18 سالگی طی مراحل تکمیلی عملیات کربلای5 در حوالی شلمچه به شهادت رسید و در قطعه سه، ردیف سیزده گلزار شهدای نجف‌آباد به خاک سپرده شد. شغل اصلی شهید اسماعیلی، مکانیکی (تعمیر خودرو) بود. @ksn2500

⭕️ بخشی از وصیتنامه شهید محمد رضا اسماعیلی فرزند غلامحسین که حدود دو ماه قبل از شهادت نوشته شده: «با شهيد شدنم درخت اسلام را آبياري كردم چون آن درخت تنومند اسلام احتياج به آب داشت و من هم آن درخت را خون خودم آب دادم آري اي منافقين كوردل بدانيد كه در راه خدا نبرد نكردن حرام است و گناه . پس چرا گناه مي كنيد و عده اي از مردم را به شهادت مي رسانيد.» @ksn2500