از مادر بزرگ پرسیدم:☺️ بابا بزرگ تاحالا برات گل خریده⁉️🤔 گفت:نه! ولی تمام دامن‌هایی که برام خریده گلدار بوده ...🙄 عشق ♥️یعنی درک کردن آنچه هست،👌✅️ نه انتظارآنچه نیست ... !!!❌️ https://eitaa.com/kulbeye_aramesh

اللهم عجل لولیک الفرج اول به خودم میگم بعد به شما هواسمون به خودمون باشه از چشم مهدی فاطمة نیفتیم

اللهم عجل لولیک الفرج الهی آمین بهترین دعا وعالی ترین تلنگر بود...

غروب ودلتنگی یار♥️ امام زمانم.... میدانم چقدر به عمه زینبتان علاقه دارین...👌🥰 منم از فرصت استفاده میکنم.... با اجازه تون دلنوشته ♥️امروزم را به عمه جانتان تقدیم میکنم...‌.. گفتم از کوه بگویم ! قدمم🚶‍♀️ می‌لرزد از تو دم می‌زنم اما قلمم ✍️می‌لرزد هیبت نام تو یک عمر تکانم داده ست رسم مردانگی‌ات راه نشانم داده ست🌹 پی نبردیم به یکتایی نامت زینب کار ما نیست شناسایی نامت زینب🌹 من در ادراک شکوه تو سرم می‌سوزد جبرئیلم! همه‌ی بال و پرم می‌سوزد 🌹 من در اعماق خیالم ... چه بگویم🤔 از تو من در این مرحله لالم چه بگویم🤔 از تو🌹 چه بگویم؟ 🤔بخدا از تو سرودن سخت است هم علی بودن‌و هم فاطمه بودن سخت است🌹 چه بگویم🤔 که خداوند روایتگر توست تار و پود همه افلاک نخ معجر توست🌹 روبروی تو که قرآن خدا وا می‌شد لب آیات به تفسیر شما وا می‌شد🌹 آمدی تا که فقط زینت مولا باشی تا پس از فاطمه صدیقه صغری باشی🌹 آمدی شمس و قمر پیش تو سو سو بزنند تا که مردان جهان پیش تو زانو بزنند🌹 چشم وا کردی و دنیای علی زیبا شد باز تکرار همان سوره‌ی " اعطینا " شد🌹 عشق ♥️عالم به تو از بوسه مکرر می‌گفت به گمانم به تو آرام پیمبر می‌گفت:🌹 بی تو دنیای من از شور و شرر خالی بود جای تو زیر عبایم چقدر خالی بود🌹 یا زینب یا عقیلةالعرب♥️ 🌸🍃https://eitaa.com/kulbeye_aramesh

مهدی جان!♥️ و سرانجام تو با دعاهایی آمدنی خواهی شد که عطر زینب سلام الله علیها دارند...🌹 https://eitaa.com/kulbeye_aramesh

سلام امام زمانم... دلم نیومد این غروب سلامت نکنم.... میدونی که چقد دوستت دارم♥️ پس.... با چشمای خیسم؛ نامه مینویسم…✍️ سلام عشقم،♥️ سلام عمرم! سلام محبوب من! اللهم عجل لولیک الفرج🤲 https://eitaa.com/kulbeye_aramesh

تقدیم به تمام مادران عزیز ومحترم که نفسمون به نفسشون بنده.... روح تمام مادران آسمانی هم شاد.... https://eitaa.com/kulbeye_aramesh

درسته زبونشون متوجه نشدم...‌ ولی انگاری چیزای خوبی میگف🤦‍♀ لحظاتتون شاد.... درشادی اهل بیت ع شاد باشیم.... https://eitaa.com/kulbeye_aramesh

✿‍✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿‍ هـر شــ🌙ــب 🍃🍂داستــــان‌هـــای                    پنـــــدآمــــــوز🍃🍂 ┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄ از لحظه‌ای که در یکی از اتاق‌های بیمارستان بستری شده بودم زن و شوهری در تخت روبروی من مناقشه بی پایانی را ادامه می‌دادند زن می‌خواست از بیمارستان مرخص شود و شوهرش می‌خواست او همان جا بماند از حرف‌های پرستارها متوجه شدم که زن یک تومور دارد و حالش بسیار وخیم است در بین مناقشه این دو نفر کم کم با وضیعت زندگی آنها آشنا شدم یک خانواده روستائی ساده بودند با دو بچه دختری که سال گذشته وارد دانشگاه شده و یک پسر که در دبیرستان درس می‌خواند و تمام ثروتشان یک مزرعه کوچک شش گوسفند و یک گاو است در راهروی بیمارستان یک تلفن همگانی بود و هر شب مرد از این تلفن به خانه‌شان زنگ می‌زد صدای مرد خیلی بلند بود و با آنکه در اتاق بیماران بسته بود اما صدایش به وضوح شنیده می‌شد موضوع همیشگی مکالمه تلفنی مرد با پسرش هیچ فرقی نمی‌کرد: گاو و گوسفندها را برای چرا بردید؟ وقتی بیرون می‌روید یادتان نرود در خانه را ببندید درس‌ها چطور است؟ نگران ما نباشید حال مادر دارد بهتر می‌شود به زودی برمی‌گردیم چند روز بعد پزشک‌ها اتاق عمل را برای انجام عمل جراحی زن آماده کردند زن پیش از آنکه وارد اتاق عمل شود ناگهان دست مرد را گرفت و در حالیکه گریه می‌کرد گفت: اگر برنگشتم مواظب خودت و بچه‌ها باش مرد با لحنی مطمئن و دلداری دهنده حرفش را قطع کرد و گفت: این قدر پرچانگی نکن اما من احساس کردم که چهره‌اش کمی درهم رفت، بعد از گذشت ده ساعت پرستاران زن بی‌حس و حرکت را به اتاق رساندند عمل جراحی با مؤفقیت انجام شده بود مرد از خوشحالی سر از پا نمی‌شناخت و وقتی همه چیز رو به راه شد بیرون رفت و شب دیر وقت به بیمارستان برگشت مرد آن شب مثل شب‌های گذشته به خانه زنگ نزد، فقط در کنار تخت همسرش نشست و غرق تماشای او شد که هنوز بیهوش بود صبح روز بعد زن به هوش آمد با آنکه هنوز نمی‌توانست حرف بزند اما وضعیتش خوب بود از اولین روزی که ماسک اکسیژنش را برداشتند دوباره جر و بحث زن و شوهر شروع شد زن می‌خواست از بیمارستان مرخص بشود و مرد می‌خواست او همان جا بماند همه چیز مثل گذشته ادامه پیدا کرد هر شب مرد به خانه زنگ می‌زد همان صدای بلند و همان حرف‌هایی که تکرار می‌شد روزی در راهرو قدم می‌زدم وقتی از کنار مرد می‌گذشتم داشت می‌گفت: گاو و گوسفندها چطورند؟ یادتان نرود به آنها برسید حال مادر به زودی خوب می‌شود و ما برمی‌گردیم نگاهم به او افتاد و ناگهان با تعجب دیدم که اصلاً کارتی در داخل تلفن همگانی نیست! همچنان با تعجب به مرد روستایی نگاه می‌کردم که متوجه من شد، مرد در حالیکه اشاره می‌کرد ساکت بمانم حرفش را ادامه داد تا اینکه مکالمه تمام شد بعد آهسته به من گفت: خواهش می‌کنم به همسرم چیزی نگو گاو و گوسفندها را قبلاً برای هزینه عمل جراحیش فروخته‌ام برای اینکه نگران آینده‌مان نشود وانمود می‌کنم که دارم با تلفن حرف می‌زنم در آن لحظه متوجه شدم که این تلفن‌های با صدای بلند برای خانه نبود! بلکه برای همسرش بود که بیمار روی تخت خوابیده بود از رفتار این زن و شوهر و عشق مخصوصی که بینشان بود تکان خوردم عشقی حقیقی که نیازی به بازی‌های رمانتیک و گل سرخ و سوگند خوردن و ابراز تعهد نداشت اما قلب دو نفر را گرم می کرد..‌ بیایید ساده اما عاشقانه زندگی کنیم.... زندگی هاتون سرشار از عشق واقعی🌹🌹 https://eitaa.com/kulbeye_aramesh

🤔🙄🙄😂😂😂😂

#لطیفه😂 انواع روش های خودکشی🤕 مرگ موش ، طناب دار ، قرص خواب ، پرش از بلندی ، رفتن زیر قطار ! اما....... بیشتر مردا #زن گرفتن رو انتخاب میکنن مرگی آرام ، تدریجی ، مطمئن و تضمینی 😶😂😅😂 فقط لطیفه بود#لطیفه👆 🌹🌹🌹🌹🌷🌷 #احکام‌شرعی🌷🌹🌷🌹🌷 اگر انسان کاری کند که برای بدنش ضرر داشته باشد #حرام است. همانطور که خودکشی در اسلام جایز نیست. ✅البته کاری که ضررش از نفعش بیشتر باشد و گرنه #روزه گرفتن هم ممکن است اندکی ضرر داشته باشد.🌷) 🍲 🍲از دیدگاه اسلام حتی خوردن غذای داغ اگر برای بدن ضرر داشته باشد، حرام است، و اگر ضرر نداشته باشد، مکروه است . احکام احکام شیرین https://eitaa.com/kulbeye_aramesh

#یکشنبه_های_علوی_و_فاطمی ✨حک شده با خط حیدر روی درهای بهشت اولویت هست این جا با گدای فاطمه ✨اشهد انَّ علی ... را هر که گوید در اذان می شود وارد به جمع بچه های فاطمه ✨هر چه نعمت می رسد بر ما یکی از این دوتاست: یا دعای فاطمه یا که وفای فاطمه 🔅السَّلامُ عَليکَ يا اَميرالمؤمنين علي ابن ابى طالِب عليه السلام. 🔅السَّلامُ عَلیَکِ یا فاطِمَةَ الزَّهرا سلام اللّه عَليها. ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ#امام_زمان ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ https://eitaa.com/kulbeye_aramesh

#استوری یا مرتضی علی بابا سلام 💚 #یکشنبه_های_علوی ─┅═ೋ❅♥️❅ೋ═┅─ https://eitaa.com/kulbeye_aramesh

سلام وعرض ادب وتبریک دارم خدمت شما بزرگواران .... امروز باید بچه ها متوجه بشن با روزهای دیگر فرق میکنه.... لطفا جشن وخوشحالیمون براشون نشون بدیم...

🔻پیرمرد عاشق به زنش گفت: بیا یادی از گذشته های دور کنیم. من میرم تو کافه منتظرت و تو بیا سر قرار بشینیم حرفای عاشقونه بزنیم. پیرزن قبول کرد. فردا پیرمرد به کافه رفت. دو ساعت از قرار گذشت، ولی پیرزن نیومد. پیرمرد متعجب و نگران به خونه برگشت. وقتی وارد خونه شد ، دید پیرزن تو اتاق نشسته و داره گریه میکنه. متعجب ازش پرسید: چرا گریه میکنی؟ پیرزن اشکاشو پاک کرد و گفت: بابام نذاشت بیام!!!😢😂😂😂 🪴 https://eitaa.com/kulbeye_aramesh

به مناسبت میلاد حضرت زینب(س) دبیرستان پروین اعتصامی ارومیه رضاپور #نشر_خوبیها

🍃🌼 انتظار فرج 🌼🍃 🌹 حضرت رضا علیه السلام می‌فرمایند: 🌷 صبر و انتظار فرج چقدر خوب است! آیا نشنیدید که خدا در قرآن می‌فرماید: شما در انتظار باشید من هم در انتظار خواهم بود! پس بردبار باشید زیرا فرج، بعد از نومیدی خواهد رسید. کسانی که پیش از شما بودند از شما بردبارتر بودند.🌼🍃 📒 کمال الدین جلد ۲ صفحه ۳۵۷ @Emamkhobiha🌹

گلایه های امام عصر ارواحنافداه : شیعیان ما به اندازه آب خوردنی مرا نمی خواهند! فرمودند برای من مثل یک زندانی و یا شفای یک مریض دعا کنید...😔 ▪️پیشنهاددانلود #لطفا_نشر_دهید @Emamkhobiha🌹

سلام ای دلیل محکم خنده‌ها! سلام ای دلیل محکم گریه‌ها! از قعر زمین به اوج افلاک، سلام؛ از من به حضور حضرت یار، سلام؛ ▪️یا فارس الحجاز ادرکنی ▫️اللهم عجل لولیک الفرج @Emamkhobiha🌹

برگزاری چالش به مناسبت میلاد حضرت زینب(س) دبیرستان پروین اعتصامی ارومیه رضاپور #نشر_خوبیها