🦋 🌸 شاپرک و گلهای فرش 🌸 🦋
شاپرک از لای در وارد خونه شد و روی مهتابی نشست .از اون بالا چشمش افتاد به زمین و چندین گل زیبا دید که انگار روی زمین پهن شده بودند.
گلها انقدر قشنگ بودند که شاپرک با خودش فکر کرد تا حالا تو هیچ باغی گلهای به این قشنگی ندیده . گلهایی که شاپرک روی زمین دید هر گلبرگشون به یه رنگ بود . نارنجی ، نیلی ، بنفش ، آبی ، قرمز ، صورتی و ...
شاپرک انقدر ذوق کرده بود که دیگه از حضور آدمهای توی خونه نمی ترسید . چندین بار سعی کرد بره و روی گلها بشینه اما هر دفعه یکی جیغ می زد و شاپرک از نیمه راه برمی گشت .
طفلکی از دست این جیغ جیغو ها مجبور شد تا آخر شب رو مهتابی بشینه و منتظر بشه تا اهل خونه بخوابن . کم کم عقربه ساعت تکون خورد و رفت روی ساعت ده و همه به رختخوابشون رفتن. و انتظار شاپرک تموم شد
شاپرک آروم صدا زد سلام . ببخشید شما هنوز بیدارید ؟ مهمون نمی خواهید؟
گلها به شاپرک لبخند زدن . شاپرک با تمام سرعت از اون بالا شیرجه زد روی زمین و روی اولین گل نشست . شاپرک می خواست بوی عطر گل رو با تموم وجودش استشمام کنه اما با اولین نفس ،چنان بوی بدی به مشامش رسید که حالش بد شد .
شاپرک به سرعت از جاش بلند شد و روی گل بعدی نشست .اما اون گل هم همینطور بوی بدی می داد . شاپرک روش نمی شد به گلها حرفی بزنه اما تحمل بوی بد گلها رو هم نداشت .
گلها که خودشون همه چیزو می دونستند از شاپرک عذر خواهی کردن و به شاپرک گفتند ما گلهای فرش هستیم و همیشه زیر پای آدمها قرار داریم . ما به خونه ی آدما خیلی صفا و زیبایی می بخشیم ولی بعضی از آدما فقط بوی بد پاها و جوراباشونو به ما منتقل می کنن. مثل همین نیما که پسر این خانواده است .
خودمون بارها و بارها دیدیم که مامان و باباش بهش نصیحت می کنن پاهاشو بیشتر بشوره و جوراباشو عوض کنه اما کو گوش شنوا؟
شاپرک دلش برای گلهای قالی سوخت و تو راه برگشت در گوش نیما گفت حیف این گلهای قالی !
#قصه
🦋
🌸🦋
🦋🌸🦋
Join🔜 @childrin1
@kuodakemellateemamhosein
29.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺طعم صلوات🌺
یک روز که پیغمبر
ازگرمی تابستان
همراه علی می رفت
در سایه نخلستان
دیدند که زنبوری
از لانه خود زد پر
آهسته فرود آمد
بر دامن پیغمبر
بوسید عبایش را
دور قدمش پر زد
بر خاک کف پایش
صد بوسه دیگر زد
پیغمبر از او پرسید:
"آهسته بگو جانم
طعم عسلت از چیست؟
هرچند که می دانم..."
زنبور جوابش داد:
"چون نام تو می گویم
گل می کند از نامت
صد غنچه به کندویم
تا یاد تو را هر شب
چون گل به بغل دارم
هر صبح که برخیزم
در سینه عسل دارم
از قند و شکر، بهتر
خوش تر ز نبات است این
طعم عسل از من نیست
طعم "صلوات" است این...
🌺✨ ∩_∩
(„• ֊ •„)🌸✨
┏━━━∪∪━━━┓
🐝✨ @childrin1 🐝✨
┗━━━━━━━━━┛
@kuodakemellateemamhosein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینم یه مدله دیگه😆😆😆
─┅─═ঊঈ🌸ایتا کودک🌸ঊঈ═─┅─
@Eitaa_Baby
@kuodakemellateemamhosein
339250_393.mp3
6.57M
#قصه_کودکانه
اسم قصه: قصه صوتی قطب چجوریه؟ 🍬
گروه سنی: ۱ تا ۷ سال
─═ঊঈ🌸ایتا کودک🌸ঊঈ═─
@Eitaa_Baby
@kuodakemellateemamhosein
#بازی_کودک
اشکال هندسی را برش زده و در جای مناسب بچسبانید.
✔️ مناسب ۴ تا ۶ سال
─┅─═ঊঈ🌸ایتا کودک🌸ঊঈ═─┅─
@Eitaa_Baby
@kuodakemellateemamhosein